سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        زندگی

        شعری از

        نازنین پارسا

        از دفتر سایه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۳۱ شماره ثبت ۲۳۵۷۷
          بازدید : ۴۹۴   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نازنین پارسا

        چه فكر ميكني

        كه بادبان شكسته، زورق به گل نشسته‌اي است زندگي

         در اين خراب ريخته

        كه رنگ عافيت از او گريخته

        به بن رسيده ، راه بسته ايست زندگي

         چه سهمناك بود سيل حادثه

        كه همچو اژدها دهان گشود

        زمين و آسمان ز هم گسيخت

        ستاره خوشه خوشه ريخت

        و آفتاب

        در كبود دره ‌هاي آب  غرق شد

         هوا بد است

         تو با كدام باد ميروي

        چه ابرتيره اي گرفته سينه تو را

        كه با هزار سال بارش شبانه روز هم

         دل تو وا نمي شود

         تو از هزاره هاي دور آمدي

        در اين درازناي خون فشان

        به هرقدم نشان نقش پاي توست

        در اين درشت ناي ديو لاخ

        زهر طرف طنين گامهاي ره گشاي توست

        بلند و پست اين گشاده دامگاه ننگ و نام

        به خون نوشته نامه وفاي توست

        به گوش بيستون هنوز

        صداي تيشه‌هاي توست

        چه تازيانه ها كه با تن تو تاب عشق آزمود

        چه دارها كه از تو گشت سربلند

        زهي كه كوه قامت بلند عشق

        كه استوار ماند در هجوم هر گزند

        نگاه كن هنوز ان بلند دور

        آن سپيده آن شكوفه زار انفجار نور

        كهرباي آرزوست

        سپيده اي كه جان آدمي هماره در هواي اوست

        به بوي يك نفس در ان زلال دم زدن

        سزد اگر هزار باز بيفتي از نشيب راه و باز

        رو نهي بدان فراز

        چه فكر ميكني

        جهان چو ابگينه شكسته ايست

        كه سرو راست هم در او

        شكسته مينمايد

        چنان نشسته كوه

        در كمين اين غروب تنگ

        كه راه

        بسته مينمايدت

        زمان بيكرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج

        به پاي او دمي است اين درنگ درد و رنج

        بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند

        رونده باش

        اميد هيچ معجزي ز مرده نيست

         زنده باش

        "ه-ا-سایه"

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5