يکشنبه ۲۷ آبان
گلباران شعری از غزل آرامش
از دفتر قاصدک نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ ۲۱:۲۲ شماره ثبت ۲۳۵۳۰
بازدید : ۷۲۷ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب غزل آرامش
|
پشت دروازه های چشمانم، بوته ی انتظار، گل کرده روی خاک سیاه تبعیدم، لاله ای بیقرار، گل کرده خوش خبر باشی ای صداقت صبح...چشمتان روشن ای اهالی شب... طبع سبز و سپید قاصدکی،پای سنگ حصار، گل کرده یک نفر می رسد که دستانش، بوی یاس و محمدی دارد در افق روی خط نیلی رنگ، سایه ی یک سوار، گل کرده مرگ، حق است و حق،نخواهد مرد!حکم اعدام را بسوزانید! حس گرم جوانه ی احساس، روی اندام دار، گل کرده دستهایم معطر است انگار،تا قلم رنگ نور می گیرد روی پاییز بودنم آرام، لحظه های بهار، گل کرده سوختن را چرا به جان نخرم؟تیغها را چرا نفس نکشم؟ هر کجا دل شکافت،بر زخمش، عشق با اقتدار، گل کرده تلخی قصه رنگ می بازد، زیر نور طلایی باور روی خاکستر غم کلمات،شعر و شور و شعار، گل کرده... صبحگاه است....زندگی از نو، می نوازد سرود آغازی روی لبهای آسمان سحر،خنده ای آشکار، گل کرده.....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.