آوای پای باران
امشب چه دلپذیر است آوای پای باران
ای کاش با تو بودم جایی پراز بهاران
وقتی گیاه روید یا غنچه ای شکوفد
من باشم و شب و تو در طول روزگاران
دشتی پر از شقایق باغی ز نرگس و یاس
یک آسمان ستاره حرفی از آن هزاران . . .
ای راحت روانم آهوی من غزالم
از عطر تو معطر دشت است و کوهساران
پاک و هنروری تو جودی و با کرامت
چون سایه اوفتاده جاری چو جویباران
وقتی گرسنگان از هر سوی صف کشیدند
ای شیخ شهر شرمی مگذر چو کامکاران
در کوی نیکنامی خواهی قدم نهادن
باید که سر گذاری بر خاک سربداران