شده این روزا دل من، شبیه یه تیکه از سنــــگ
حالا اون روزا گذشته، دل واسه گریه شده تنگ
بدجوری عجیـب شدم من ، میگیره دلم بهونه
واسه گرمی و محبــت، واسه عاشق دیوونه
نکنه مرده امیـدم ، شایـدم سرد نگاهم
آغوش سیاه شیطون، نکنه شده پناهم؟
چشایی که میدرخشید،شبیه نور ستاره
روی گونه های خشکم، قطره ای اشک نمیذاره
توی ذهنم خاطراتو لحظه لحظه میکنم مرور
حالا این شبا خیالم، شده خیلی سوت و کور
این خزون شده یه کوه سنگ و سر به زیز
بعد از این سراغمو از این آدمکای خشک نگیر
همه با بهت مینویسن از غرورم
یعنی من همون دخترک ناز و شرورم؟
شایدم همون که بودم، هنوزم هستم و هستم
ولی تا ابد، همیشه ، دفتر عشقتو بستم
اونی که ثانیه میشمرد، واسه ی لحظه ی دیدار
دیگه پاییزو نمی خواد،نه زمستون نه بهار
ســردی دســتامو دســـت کم نگیر
واسه رویای وصالت،زیادی دل شده پیر
توی سینه توی ذهنم،ندارم هیچ آرزویی
گلای سرخمو کشتم، ندارن هیچ رنگ و بویی
خدایا برس به دادم،خستم از غم و جدایی
همه ی دلبستگی هام، عشق پاکم تو کجایی؟