جمعه ۲ آذر
تمنا شعری از محمدکرمی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۲ ۱۲:۰۲ شماره ثبت ۱۷۷۳۷
بازدید : ۵۷۶ | نظرات : ۲۷
|
|
در این شب تاریک بی رمق
و نگاه خواب آلود پنجره ها
قصه بر تار خاطرات تو می رقصانم
خیال نبودنت
بر شانه های شهر
تحمل ناکردنیست
خوب می دانی
برای سیل نگاهت ،من
سالهاست دل به دریا زده ام
در گذر ثانیه های وهمناک تنهایی
کور سویی
جز برای چشم انتظارم نمانده است
بغض باد کرده ی حصار دوریت
چندیست بر پای رفتنم تکیه کرده است
گاهی آسمان هم گریه هایم را
تقسیم با خود می کرد
بیچاره ابرها نیز،روز خوشی نداشتند
خوب می دانی،
برای گریه هایم
سالهاست بارانیم
سرفه امانم نمی دهد
در این هوای دلگیر بی تو بودن
لرزش دستانم،حکایت دیگریست
خوب می دانی،
بر پیکر این شب دور و شعر
هزاران تمنایت را قاب کرده ام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.