سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 27 آبان 1404
    28 جمادى الأولى 1447
      Tuesday 18 Nov 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

        سه شنبه ۲۷ آبان

        🖤معرفت‌شناسی غیاب🖤

        شعری از

        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)

        از دفتر 《پادشاهی در تبعید 》 نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ ۱۳ روز پیش شماره ثبت ۱۴۱۹۹۰
          بازدید : ۹۶   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)

        🖤معرفت‌شناسی غیاب🖤
        🖤بخش اول: هستی‌شناسیِ در
        در، پوستِ نازکِ خانه بود.
        پرده‌ای که نفس‌های آرامِ درون را
        از هیاهوی سیالِ بیرون جدا می‌کرد.
        مرزی بود نه میان دو کلمه،
        که میان دو جهان:
        جهانِ «ابژه»ها و قلمروِ «سوژه»ی محض.
        آستانه‌ای که «بودن» را از «داشتن» جدا می‌کرد.
        بیرون، تاریخ بود؛
        غبارِ مضطربِ شدن، اراده‌های گُرگرفته برای تملک.
        درون، حقیقت بود؛
        سکونِ زلالِ وجود، نوری که در خویش طواف می‌کرد.
        و آن روز، آن‌ها نیامدند تا چوبی را بشکنند.
        آن‌ها آمده بودند تا آن «قرارداد» را بدرند.
        صدای شکستنِ چوب نبود؛
        صدای فرو ریختنِ آخرین سنگرِ معنا بود.
        فشار بر در،
        فشار بر مرزِ نازکِ میان امر قدسی و امر روزمره بود.
        و وقتی در فرو ریخت،
        تمامیتِ «خانه» در جهان آوار شد.
        از آن پس، انسان موجودی تبعیدی‌ست؛
        نه رانده از بهشت،
        که رانده از «امنیت».
        🖤بخش دوم: جوهرِ زنانه، بودن در برابر شدن
        زنِ امروز،
        بر شاهراه‌های جهان می‌دود
        تا تکه‌ای از «داشتن» را فتح کند.
        حقش را فریاد می‌زند، تنش را سپر می‌کند تا فضایی بگیرد.
        مبارزه‌ی او، مبارزه‌ی «شدن» است.
        تو اما، در سکوتِ خانه‌ای کوچک، خودِ «بودن» بودی.
        قدرتِ تو از جنسِ «تأسیس» بود، نه «تصاحب».
        تو نمی‌خواستی حقی را «بگیری»،
        چون قدرتِ تو در «گرفتن» نبود؛
        قدرتِ تو در «سرچشمه بودن» بود،
        در بخشیدنِ «کوثر».
        حضورِ تو، نه یک «ادعا»، که یک «بداهت» بود.
        زنِ امروز می‌کوشد جهان را به دست آورد؛
        جهان اما در خانه‌ی کوچک تو نفس می‌کشید.
        قدرتِ او در «نمایان شدن» است،
        و قدرتِ تو در «بنیان بودن».
        و آن روز، نبردِ این دو پارادایم بود:
        جهانِ «شدن»، با تمام سنگینی‌اش
        بر جهانِ «بودن» آوار شد.
        🖤بخش سوم: منطقِ آتش
        آتش، لکنتِ سرخِ کلماتی بود
        که در گلوی جهل، ماسیده بود.
        منطقِ داغِ خشونت.
        آتش نیامد تا بسوزاند؛
        آمد تا با زبانِ گُرگرفته‌اش «اثبات» کند.
        می‌خواست در یک گزاره‌ی تجربیِ بی‌رحمانه،
        اثبات کند که «نور» را می‌توان در دود محاصره کرد،
        که «حقیقت» را می‌توان به دمای ذوب رساند.
        این نبردِ متافیزیک بود در کالبدِ فیزیک.
        جدالِ «مفهومِ کوثر» با «مصداقِ هیزم».
        غافل که روح، در آتش نمی‌سوزد؛
        تنها شفاف‌تر می‌شود.
        و دود،
        این سرفه‌ی سیاهِ جهل،
        خود گواهی شد بر وجودِ نوری که در حصار نمی‌گنجید.
        🖤بخش چهارم: تکینگیِ میخ
        زمان،
        گاهی
        در یک نقطه،
        مچاله می‌شود.
        یک «آنِ» دهشتناک که تمام قوانین را در هم می‌شکند.
        میخ،
        آن نقطه بود.
        نه فلزی سرد،
        که گدازه‌ی تلاقیِ دو اراده بود:
        اراده‌ی کورِ قدرت،
        و اراده‌ی بینای شهادت.
        آن لحظه که آهن، طعمِ گوشت را چشید
        و معنا، طعمِ درد را.
        آن بزنگاه که انتزاعی‌ترین خشونت، جسمانیتی ابدی یافت.
        زخم، از آن پس، نه عارضه‌ای بر بدن،
        که جوهرِ این جهان شد.
        زخمی بر پهلوی «حقیقت».
        جهان، پس از آن ضربه،
        یکپارچگی‌اش را برای همیشه از دست داد.
        شبیه آینه‌ای شد
        با ترکی عمیق در قلبش.
        و هر آرمان‌شهری که می‌سازیم،
        تلاشی‌ست مذبوحانه برای ترمیمِ همان شکستگیِ نخستین.
        🖤بخش پنجم: زبانِ سکوت، بیانِ وصیت
        وقتی استخوانِ حقیقت می‌شکند،
        دستورِ زبان نیز فرو می‌ریزد.
        کلمات، از حملِ این فاجعه عاجزند.
        آن‌جاست که «سکوت» آغاز می‌شود.
        سکوتِ تو، انفعال نبود؛
        یک «کنشِ زبانیِ پس از زبان» بود.
        بیانیه‌ای که در ناتوانیِ تمامِ واژه‌ها صادر شد.
        سپس وصیت کردی.
        وصیت، آخرین و قدرتمندترین «کُنشِ بیانی».
        جمله‌ای که نه فقط توصیف، که «خلقِ» یک واقعیتِ نوین بود:
        «مرا شبانه دفن کنید.»
        «نشانی از من نگذارید.»
        این، تأسیسِ یک معرفت‌شناسیِ نوین بود:
        معرفت‌شناسیِ «غیاب».
        دعوتِ تاریخ، نه به «یافتن»، که به «جستجو».
        تو با این وصیت، خود را از یک «پاسخِ تاریخی»
        به یک «پرسشِ فلسفیِ ابدی» بدل کردی.
        🖤بخش ششم: جغرافیای اخلاق
        و سرانجام، قبرِ پنهان.
        این دیگر یک راز نیست؛
        یک «روش» است.
        یک خلاءِ آگاهانه در کالبدِ خاک،
        تا زمین را از قطعیت بیاندازد.
        تا هیچ خاکی، هرگز نتواند ادعا کند که تمامِ تو را در آغوش گرفته است.
        قبرِ تو، جغرافیا را به اخلاق بدل کرد.
        پرسش، دیگر «کجاست؟» نیست.
        پرسش این است: «حق کجاست؟»
        جستجو، دیگر یک عملیاتِ باستان‌شناسانه نیست؛
        یک تکاپوی وجدانی‌ست.
        تو با پنهان شدن، خود را در هر وجدانِ بیداری تکثیر کردی.
        غیابِ تو، عینِ حضور است.
        و ما،
        ساکنانِ این جهانِ ترک‌خورده،
        قرن‌هاست
        که قطب‌نمای وجدانمان را
        به سوی همین «هیچِ مقدس» می‌چرخانیم
        و بر گِردِ پرسشی بی‌مکان،
        طواف می‌کنیم.
        《م.ا.نجوای سایه》
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۱۲ روز پیش
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بودند
        موثر و پر معنی خندانک
        شاهزاده خانوم
        ۱۲ روز پیش
        نگاه فلسفی و گیرایی به حضرت زهرا داشتید... خندانک خندانک
        و کمی هم به حضرت مسیح؛...
        و پایان هم تامل‌برانگیزتر... خندانک خندانک
        فقط با این بخش خیلی موافق نیستم و نباید عمومیت داد؛

        قدرتِ زن امروز در «نمایان شدن» است
        و قدرتِ تو در «بنیان بودن»...

        درود بر شما نویسنده‌ی توانا خندانک
        بسیار عالی چون همیشه خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼✌✌✌✌✌
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۱۲ روز پیش
        درود جناب امیری
        زیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        💝💝🙏🙏
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۱۲ روز پیش
        لذت بردم
        هزلران درودبرشما
        شاعر و دوست گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        با سلام و عرض ادب استاد عزیز و مهربان درس پس میدهیم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        ۱۲ روز پیش
        سلام دوستان عزیز فریخته شهادت دختری اخمد مختار و همسر شیر خدا را به شما دوست داران ان بانو تسلیت می گویم
        در دهه فاطمیه، دل‌ها به سوگ می‌نشینند، اما این سوگ، فقط گریه نیست؛ بیداری‌ست. بازخوانی راهی‌ست که فاطمه س رفت تا ما امروز بدانیم که دفاع از حق، گاهی به قیمت جان است، و سکوت در برابر ظلم، گاهی بزرگ‌ترین فریاد.

        او در جوانی، با بدنی زخمی، با دلی شکسته، و با قلبی پر از نور، از دنیا رفت اما نامش، راهش، و صدایش، هنوز در جان شیعه جاری‌ست. دهه فاطمیه فرصتی‌ست برای بازگشت به اصل برای شناخت جایگاه زن در اسلام، و برای درک عمق پیوند میان عشق و حقیقت.

        🦋در این روزها، هر دل عاشق، هر جان بیدار، و هر چشم منتظر، به خانه‌ی خاموش علی و فاطمه نگاه می‌کند؛ جایی که نور خاموش نشد، بلکه در دل شب روشن‌تر شد.🦋
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        🙏🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        🖤🖤🖤🖤🖤
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۱۲ روز پیش

        درود بر شما دوست ادیب

        بسیار عالی

        🌷🌷🌷🌷🌷
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        🙏🙏🙏🙏🙏💝💝💝💝💝
        ارسال پاسخ
        دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی
        ۱۲ روز پیش
        سلام

        درست نیست در محفل ادبی از آواتاری (عکس پروفایل) استفاده کردید که نیمه تنه‌ی بالای مرد لخت است

        ضمناً اول چیزی که مَرِ عشق به اهل‌بیت علیهم السلام است توجه به فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام است نه آدم عکس نیم تنه لخت‌شو کنار دریا قرار بده در دیدِ عمومی که زن و دختر مردم حضور دارند و بعد دم از حضرت فاطمه سلام الله علیها بزنه

        در مورد ارسالی‌هاتونم قبلاً هم عرض کردم اما نه به این صراحت
        ارسالی شما در نهایت یک متن ادبی ناپخته‌ی پر از اطناب است، چرا که چه شعر آزاد و چه سپید تعریف و متر دیگری دارد و مرامنامه‌ای غیر از این نوشتارهای طولانی و مونتاژ شده‌ی شما

        با خط خط کردن و سطر سطر کردن یک متن هرگز شعری ایجاد نمی‌شود، بلکه شعر ابتدا به ساکن قریحه و قوای عاطفه و احساس است که این قریحه و قوای عاطفه و احساس اگر بر ترازوی مرامنامه‌ی قالب‌ها بنشیند و همراه با استخدام صورخیال و بهره از صنایع و بدایع شود آن‌وقت شاید شعری متولّد و خلق گردد، جز این اتلاف وقت‌ خود و دیگران‌ست!

        یک مراجعه به نگاه ادیبانی چون قیصر امین پور، جناب شاملو، علی موسوی گرماروی، سهراب سپهری، سلمان هراتی و... کنید خواهید دید که اگر این عزیزان دست به خلق شعر سپیدی، یا شعر آزادی زده‌‌اند اول به آگاهی نسبی در ادبیات رسیده‌اند و جملگی در دریای شعر کلاسیک حسابی تن به آب زده‌اند و مرامنامه شعر را دانسته‌اند نه اینکه الکی کاغذ را سیاه و پرگویی کنند و حتی ندانند شعر آزاد مرامنامه‌اش چیست

        بدون بلد بودن خیاطی پارچه تلف می‌شود

        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        🙏🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
        با سلام و احترام بسیار خرسند خواهم شد اگر اشعاری را که می‌نویسم، مورد نقد و ارزیابی قرار دهید و این بنده‌ی حقیر را با راهنمایی‌های ارزشمند خود یاری فرمایید.
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1