***گوسفند***
از نهر پرید
گوسفند با برّه اش
دنبهاش بالا رفت
بز: «دیدم، دیدم، دیدم»
گوسفند: «چی رو دیدی نادون؟!»
بز: «زیرِ دنبه ات رو»
بز خندان؛ برّه گریان؛ گوسفند در غلیان
گوسفند: «بزِ ناحسابی؛ مال تو که سال دوازده ماه بالاست! ما حرفی زدیم؟!
راستی؛ تو قرار بود گاوی خوشبخت در چمن زارهای دانمارک باشی
توی زاگرس چه غلطی می کنی لاشی؟!»
***خر***
بردههای زن «کلافپیچ»
ملعون؛ ترکه به دست، «خط و نشان» کشان:
«روی زانو، سر پایین، سینه جلو، آروم، مهربون!
وای به حالتون اگه چموشی کنید...»
بساط هر روزه در محضر خر
خر دیگر اشکش نمی آمد بس که این چند ماه گریه کرده بود
آن طرف، روی «مانیتورِ» دیوارِ «سیلو»
خبر داغِ «الجزیره»:
«سلبریتی» مشهور حامی انقلاب
چهره محبوب رسانههای جهان آزاد!
اکنون نالان از تجزیه لیبی، جنگ، بردهداری، فلاکت، چپاول نفت...
مرثیهخوانِ کابوس بیداری
خر «هاج و واج»؛ حکیمانهسر؛ زیرِلبی:
«خریّت فقط به علفخوردن نیست!»
***گراز***
«کمپینگ»؛ جنگل «هیرکانی»
مردی میانسال؛ زنی 23 ساله که زنش نیست
گراز پیر؛ سیر از لاشه درشتِ خرگوش
منتظر پسماندها؛ پشت بوتهها
مست و «پاتیل»؛ مردک «وِر» می زد یکریز:
از «بالاکشیدن» ارث برادر و خواهرش
از معافیت پزشکی سربازی با رشوه
از گوشتهای «کرمو» در کارخانه سوسیس و کالباسش
از فرمهای «سفید امضا»یِ کارگران فلکزده
از شاهکارش در فرار مالیاتی
از زن و دخترش در کانادا
که چپ و راست می دادند «استوری»
از...
گراز پیر برگشت؛ نجواکنان:
«این چه سمّی بود خدا؟!»
ناگاه؛ چِندشی غریب در درون
بالا آورد هر چه را خورده بود
برای اولین بار در تاریخ گرازها