- فضای شعر اغلب تاریک، سرد و خاموش است و از منظر روانی به یک انسداد وجودی، اضطراب و انقباض احساساتی گره خورده است.
- تکرارهای گریز-به-سکوت و تصاویر خاموشی و انقراض، حس بیثباتی هویت و گذر از مرحلهای بحرانی را منتقل میکند.
- ترسیم مرحله به مرحله از پوسیدگی، فرسایش و خاموشی از طریق تصاویر فیزیکی (خاک شدن، سردی، تاریکی، فریاد خاموش) تداومی از همریختگی عاطفی را به نمایش میگذارد.
- مضمون و پیامهای پنهان
- وجودی و هستیشناختی: تأملاتی درباره وجود، زوال، فاصله از خود و گسست با جهان خارج.
- تصاویر نمادین و استعارهها
- خاک شدن، سرد شدن، خاموشی و تاریکی: نماد فروپاشی و پایان یک چرخه یا وضعیت وجودی.
- میان چاکهای چروک انقراض: چینها و ترکها در باطن وجود که به انقراض و فراموشی اشاره میکنند.
- زوزههای زودجوْشِ ازدِگِدی و گوشِ هوش: نماد فشارهای روانی، آشفتگی ذهنی و تجاوز به حریم ذهنی.
- چشمهای تولهی لاغرِ پسزده و کابوسهای نوک تیزی: تصاویر معصومیت آسیبدیده و ترسِ بیوقفه که به فریادی خاموش تبدیل میشود.
- خطای خطوط جادهای متروک و کابوس نوکتیز: مسیرهای گمشده و نگرانی از آینده که به کابوس تبدیل میشوند.
- پستوی سکوت و خواب رفتن: فرورفتن در خاموشی و فراموشی به عنوان نتیجهٔ یأس یا فشارهای درونی.
- زبان، لحن و موسیقی کلام.
- زبان شعر ساده نیست؛ بلکه تلمیحات بصری قدرتمند دارد .
- لحن غالباً سرد و reflective است با گریزهای گاه به گاه به عبارات عمیق و گاه شاعرانه.
- ریتم شعر به دلیل استفاده از جملات کوتاه و تصاویر پیوسته و پیوستگیهای امتناعی، آهسته اما پیوسته در حال حرکت است؛ وجود برخی ترکیبات واژگانی خاص و استفاده از ترکیبهای تصویری، موسیقی خام و اندیشهای را تقویت میکند.
- حضور سلسلهای از تصاویر مشابه و تکرار معنادار «میشود آیا» یا عبارتی مشابه، میتواند به عنوان یک موتیف تکراری در ساختار شعر عمل کند،
هرچند در متن ارائهشده این تکرار به طور دقیق مشخص نیست.
- پویایی روانی و فضای درونی
- شعر نمایانگرِ حرکت از وضعیتی سکوتی-خاکی به سمت آشکارسازی فکری و احساساتی است که در نهایت به فرورفتن بیشتر در خاموشی و سکوت میانجامد.
- نقاط قوت کلیدی
- استفاده از تصاویر قدرتمند و اغلب تازه برای نمایش سقوط احساسی و هستیشناختی.
- پدیدار شدن تمِ سکوت، فراق و کابوس به صورت مداوم و پیوسته.
- نقاط قابل بهبود و پیشنهادها
- انسجام ساختاری: با وجود بار معنایی عمیق، برخی بندها و تصاویر به گونهای ناهمگون یا مبهم هستند؛.
- روشنتر کردن موتیفهای کلیدی: تقویت یک یا دو موتیف مرکزی به جای پراکندگی تصاویر، تا پیام پایه به طور روشنتری منتقل شود.
- دقت زبان و گزینش واژگان: برخی واژهها یا ترکیبها ممکن است خواننده را از معنا دور کنند یا باعث ابهام شوند؛ بازبینی واژگان برای شفافیت بیشتر پیشنهاد میشود.
در ادامه پیشنهادهای من برای بهبود کل این شعر، به سه دسته تقسیم شده است:
👈۱ نکات کلیدی،
👈۲.رویکردهای ساختاری/زبانی،
👈۳.و نسخههای پیشنهادی بازنویسی.
هدف این است که جریان معنایی و موسیقیایی کتابت روشنتر شود، تصاویر دقیقتر و منسجمتر باشند و خوانش روانتری پیدا کند.
1) نکات کلیدی برای بهبود
- انسجام موتیفی
- با وجود تصاویر قوی، برخی ابیات به صورت تکباره و بدون پیوستگی واضح با هم چسبیدهاند. یک یا دو موتیف مرکزی
(مثلاً «میشود آیا»، «ابر/باد/سکوت»)
را تقویت و مکرر شدن آنها را مدیریت کنید.
تا خواننده بتواند مسیر معنایی شعر را دنبال کند.
- شفافیت تصویری و دقت واژگانی
- واژگان مبهم یا ترکیبهای نامتداول میتواند روایت را گم کند.
واژگانی مانند «وازدگی»، «نورِ کابوس»، «قِمَرم» و برخی ترکیبات دارای بار گذاری نمادین هستند؛ بهتر است یا این نمادها را با توضیح یا کنش روایت همسو کنید .
یا جایگزینهای نزدیکتری برای وضوح انتخاب کنید.
.
- شیوهٔ بیان و لحن
- لحنِ شاعرانه و تصویری غالب است؛ اما گاهی بیانی را تکراری یا شعری-عباری میکند.
تمرکز روی یک سطح زبانی مشخص (مثلاً شاعرانه و آمیخته با زبان روزمره یا برعکس) میتواند انسجام لحن را افزایش دهد.
2) رویکردهای پیشنهادی (دو گزینه برای بازنویسی)
👈گزینه A: بازنویسی با حفظ تصاویر اصلی و تأکید بر انسجام معنایی
- میشود آیا،
قبل از خاک شدن،
خاک شد سرد، خاموش و تاریک.
میشود میان چاکهای چروکِ انقراض
زوزههای زودجوشِ ازدگی،
و گوشِ هوش را میخراشند.
دورِ تهِ ماندهات، گرد آتش میکشد.
میشود آیا
از جیغهای توسری و هاج و واج،
جزرِ جدولی گرفت؟
برای چشمهای تولهٔ لاغرِ پس زده،
میشود:
مثلِ سرخوردگیِ درختی که پاییز میشود.
برای تقلایِ پاییز، دستها بالا میرود،
یا سنگریزهای زیر لگدهایِ کودکیِ دبستانی،
غلت میخورد و میغلتد.
تا در دنجترین گوشهٔ فریاد
در پستوِ سکوت،
خواب رفت میشود آیا؟
مثلِ خطای خطوط جادهایِ متروک
در نوکِ تیزیِ کابوس،
کمکم در خود میچکد.
👈گزینه B: بازنویسی با تقویت انسجام وزنی و وضوح تصاویر
- میشود آیا
قبل از خاک شدن،
خاک شد سرد، خاموش و تاریک.
میشود میانِ چاکِ چروکِ انقراض
زوزههایِ زودجوشِ وازدگی
که گوشِ هوش را میخراشند.
دورِ تهِ ماندهات، گرد آتشی کشید.
میشود آیا
از جیغهای توسری و هاج و واج،
جزرِ جدولی گرفت؟
برای چشمهای تولهٔ لاغرِ پس زده،
میشود:
سرخوردگیِ درختِ خشکِ پاییز.
برای تقلایِ پاییز،
دستها بالا میرود،
یا خرده سنگی
زیر لگدهایِ کودکیِ دبستانی،
غلت میخورد،
هی غلت میخورد.
تا در دنجترین گوشهٔ فریاد
در پستوِ سکوت،
خواب رفت میشود آیا؟
مثلِ خطای خطوطِ جادهٔ متروک
در نوکِ تیزیِ کابوس،
کمکم در خود میچکد.
👈گزینه C: نگارش با تاکید بر سادگی و وضوح روایی
- میشود آیا
قبل از خاک شدن،
خاک شد—سرد و خاموش و تاریک.
میشود میانِ چینهای انقراض
زوزههایِ ازدواجِ زودگذر
که گوشِ هوش را میخراشند.
دورِ تهِ ماندهات،
آتشِ گرد را میکِشد.
میشود آیا
از جیغهای توسریِ هاج و واج،
گوییِ جدولی میگذرد؟
برای چشمهای تولهٔ لاغرِ پسزده،
میشود:
سرخوردگیِ درختِ پاییز.
برای تقلایِ پاییز،
دستها بالا میروند،
یا سنگریزهای
زیر لگدهایِ کودکیِ دبستانی
غلت میخورد.
هی غلت میخورد.
تا در دنجترین گوشهٔ فریاد،
در پستوی سکوت،
خواب رفت میشود آیا؟
مثلِ خطایِ خطوطِ جادهٔ متروک
در نوکِ تیزیِ کابوس،
کمکم در خود میچکد.
3) راهکار اجرایی برای کار با متن
- انتخاب یک نسخه (A یا B یا C) و پایبندی به آن برای یکپارچگی صوتی و معنایی.
درود و عرض ادب برادر خوبم عالی نگرید عزیز دل خیلی ممنونم در هر نوشته ام منتظر پنجره سبزتون هستم از طرفی هم میترسم اسباب زحمتتون شوم روزتون بخیر و خوبی🍁🍂🍁🍂🍁
شعرتان بسیار دلنشین و پر از احساس بود. تصویرسازیهای ظریف و هنرمندانه که در شعر به کار بردهاید، به خوبی توانسته احساستون رو به مخاطب منتقل کند. وبه همین دلیل زیبایی خاصی به شعر تان بخشیده است.
استاد بزرگوار، جناب آقای محمدکریمی (پویا) این شعر،سفر دلخراش قطرهای است که پیش از رسیدن به زمین، در بیم خاک شدن میسوزد. تصاویری چون "چاکهای چروک انقراض" و "تولهی لاغر پس زده"، فریادی است که در سکوت میپیچد و سنگینی دردی بزرگتر از خویش را بر دوش میکشد. باشد که این سکوتِپرصلابت، سرانجام به آوازی روشن بدل شود. قدح
درود ها بر جناب پویا شاعر فرهیخته
بله میشه ومتاسفانه در این زمانه این اتفاق برای خیلی ها افتاده 😔😔
شعرتون بسیار زیبا وخلاقانه بود
وباید عمیق تر خواند ..
به امید روز های سبز وپر از امید :
موسیقی هم عالی ودلنواز ممنون از انتخابتون
جناب محمد کریمی شاعر گرانمایه و دلسوخته درود بر شما شعری به غایت زیبا و پر مفهوم سرودید و لذت فراوان بردم. درد واژه ی غریب و سنگینی است . درد را از هر طرف بخوانی درد است امیدوارم این درد ها در نهایت با تولد مجدد روحی متعالی تر برای حضرتعالی منجر شود شما جان من هستید برادر
سلام و عرض ادب درود بر شما بله می شود جناب کریمی گرامی از این دنیا و آدم هایش هر چیزی بر می آید اما درد هیچوقت بزرگتر از انسان نیست خداوند هر کس را اندازه ی توانش می آزماید شاید شعاری باشد چون من انقدر قوی نیستم البته سلامت باشید و سعادتمند 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
درود و عرض ادب واحترام خدمت بانو آذردخت ارجمند لطف دارید بانو درست می فرمایید دنیایی که دیگر نمیشه فهمید ارزشها کدومه و ضد ارزشها کدوم انسانیتی اصلن مانده یانه خودم به شخصه از همه جا و همه کسی تنها مانده ام اما نکته مهمتر در این آشفته بازاری زمانه تلنگری است که بر من وارد کردید و از این بابت خیلی از شما ممنونم "انّ اللهَ لا یُکلّف نفساً الّا وُسعَها"خدا به مقدار توان هرکسی به او تکلیف می دهد باید خودم رو بهتر بشناسم و خدارو ناشکری نکنم و در هر شرایطی تسلیم مشیّت او باشم ولی با این حال از آدمهایی شاکی ام که خدارو فراموش کرده اند و با این وسعت به همه ظلم می کنند..
بینهایت ممنون و متشکرم بانوی گرامی شماهم سلامت و سعادتمند باشید🙏🍂🍁🍂🍁🍂🍁
درودی بیکران
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
گرچه تلخ اما برایم
لذت بخش و پر از مفهوم
بود و همچنین آهنگ
ارسالی زیبایی شنیدم
سپاسگزارم از شما بایت
اشتراک اثر زیبای شما و
اینکه فرصت خواندنش را
بمن دادید بزرگوار
پاینده باشید و سربلند
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
«نام شعر میشود آیا!»
- فضای کلّی و فضای معنایی.
- فضای شعر اغلب تاریک، سرد و خاموش است و از منظر روانی به یک انسداد وجودی، اضطراب و انقباض احساساتی گره خورده است.
- تکرارهای گریز-به-سکوت و تصاویر خاموشی و انقراض، حس بیثباتی هویت و گذر از مرحلهای بحرانی را منتقل میکند.
- ترسیم مرحله به مرحله از پوسیدگی، فرسایش و خاموشی از طریق تصاویر فیزیکی (خاک شدن، سردی، تاریکی، فریاد خاموش) تداومی از همریختگی عاطفی را به نمایش میگذارد.
- مضمون و پیامهای پنهان
- وجودی و هستیشناختی: تأملاتی درباره وجود، زوال، فاصله از خود و گسست با جهان خارج.
- تصاویر نمادین و استعارهها
- خاک شدن، سرد شدن، خاموشی و تاریکی: نماد فروپاشی و پایان یک چرخه یا وضعیت وجودی.
- میان چاکهای چروک انقراض: چینها و ترکها در باطن وجود که به انقراض و فراموشی اشاره میکنند.
- زوزههای زودجوْشِ ازدِگِدی و گوشِ هوش: نماد فشارهای روانی، آشفتگی ذهنی و تجاوز به حریم ذهنی.
- چشمهای تولهی لاغرِ پسزده و کابوسهای نوک تیزی: تصاویر معصومیت آسیبدیده و ترسِ بیوقفه که به فریادی خاموش تبدیل میشود.
- خطای خطوط جادهای متروک و کابوس نوکتیز: مسیرهای گمشده و نگرانی از آینده که به کابوس تبدیل میشوند.
- پستوی سکوت و خواب رفتن: فرورفتن در خاموشی و فراموشی به عنوان نتیجهٔ یأس یا فشارهای درونی.
- زبان، لحن و موسیقی کلام.
- زبان شعر ساده نیست؛ بلکه تلمیحات بصری قدرتمند دارد .
- لحن غالباً سرد و reflective است با گریزهای گاه به گاه به عبارات عمیق و گاه شاعرانه.
- ریتم شعر به دلیل استفاده از جملات کوتاه و تصاویر پیوسته و پیوستگیهای امتناعی، آهسته اما پیوسته در حال حرکت است؛ وجود برخی ترکیبات واژگانی خاص و استفاده از ترکیبهای تصویری، موسیقی خام و اندیشهای را تقویت میکند.
- حضور سلسلهای از تصاویر مشابه و تکرار معنادار «میشود آیا» یا عبارتی مشابه، میتواند به عنوان یک موتیف تکراری در ساختار شعر عمل کند،
هرچند در متن ارائهشده این تکرار به طور دقیق مشخص نیست.
- پویایی روانی و فضای درونی
- شعر نمایانگرِ حرکت از وضعیتی سکوتی-خاکی به سمت آشکارسازی فکری و احساساتی است که در نهایت به فرورفتن بیشتر در خاموشی و سکوت میانجامد.
- نقاط قوت کلیدی
- استفاده از تصاویر قدرتمند و اغلب تازه برای نمایش سقوط احساسی و هستیشناختی.
- پدیدار شدن تمِ سکوت، فراق و کابوس به صورت مداوم و پیوسته.
- نقاط قابل بهبود و پیشنهادها
- انسجام ساختاری: با وجود بار معنایی عمیق، برخی بندها و تصاویر به گونهای ناهمگون یا مبهم هستند؛.
- روشنتر کردن موتیفهای کلیدی: تقویت یک یا دو موتیف مرکزی به جای پراکندگی تصاویر، تا پیام پایه به طور روشنتری منتقل شود.
- دقت زبان و گزینش واژگان: برخی واژهها یا ترکیبها ممکن است خواننده را از معنا دور کنند یا باعث ابهام شوند؛ بازبینی واژگان برای شفافیت بیشتر پیشنهاد میشود.
در ادامه پیشنهادهای من برای بهبود کل این شعر، به سه دسته تقسیم شده است:
👈۱ نکات کلیدی،
👈۲.رویکردهای ساختاری/زبانی،
👈۳.و نسخههای پیشنهادی بازنویسی.
هدف این است که جریان معنایی و موسیقیایی کتابت روشنتر شود، تصاویر دقیقتر و منسجمتر باشند و خوانش روانتری پیدا کند.
1) نکات کلیدی برای بهبود
- انسجام موتیفی
- با وجود تصاویر قوی، برخی ابیات به صورت تکباره و بدون پیوستگی واضح با هم چسبیدهاند. یک یا دو موتیف مرکزی
(مثلاً «میشود آیا»، «ابر/باد/سکوت»)
را تقویت و مکرر شدن آنها را مدیریت کنید.
تا خواننده بتواند مسیر معنایی شعر را دنبال کند.
- شفافیت تصویری و دقت واژگانی
- واژگان مبهم یا ترکیبهای نامتداول میتواند روایت را گم کند.
واژگانی مانند «وازدگی»، «نورِ کابوس»، «قِمَرم» و برخی ترکیبات دارای بار گذاری نمادین هستند؛ بهتر است یا این نمادها را با توضیح یا کنش روایت همسو کنید .
یا جایگزینهای نزدیکتری برای وضوح انتخاب کنید.
.
- شیوهٔ بیان و لحن
- لحنِ شاعرانه و تصویری غالب است؛ اما گاهی بیانی را تکراری یا شعری-عباری میکند.
تمرکز روی یک سطح زبانی مشخص (مثلاً شاعرانه و آمیخته با زبان روزمره یا برعکس) میتواند انسجام لحن را افزایش دهد.
2) رویکردهای پیشنهادی (دو گزینه برای بازنویسی)
👈گزینه A: بازنویسی با حفظ تصاویر اصلی و تأکید بر انسجام معنایی
- میشود آیا،
قبل از خاک شدن،
خاک شد سرد، خاموش و تاریک.
میشود میان چاکهای چروکِ انقراض
زوزههای زودجوشِ ازدگی،
و گوشِ هوش را میخراشند.
دورِ تهِ ماندهات، گرد آتش میکشد.
میشود آیا
از جیغهای توسری و هاج و واج،
جزرِ جدولی گرفت؟
برای چشمهای تولهٔ لاغرِ پس زده،
میشود:
مثلِ سرخوردگیِ درختی که پاییز میشود.
برای تقلایِ پاییز، دستها بالا میرود،
یا سنگریزهای زیر لگدهایِ کودکیِ دبستانی،
غلت میخورد و میغلتد.
تا در دنجترین گوشهٔ فریاد
در پستوِ سکوت،
خواب رفت میشود آیا؟
مثلِ خطای خطوط جادهایِ متروک
در نوکِ تیزیِ کابوس،
کمکم در خود میچکد.
👈گزینه B: بازنویسی با تقویت انسجام وزنی و وضوح تصاویر
- میشود آیا
قبل از خاک شدن،
خاک شد سرد، خاموش و تاریک.
میشود میانِ چاکِ چروکِ انقراض
زوزههایِ زودجوشِ وازدگی
که گوشِ هوش را میخراشند.
دورِ تهِ ماندهات، گرد آتشی کشید.
میشود آیا
از جیغهای توسری و هاج و واج،
جزرِ جدولی گرفت؟
برای چشمهای تولهٔ لاغرِ پس زده،
میشود:
سرخوردگیِ درختِ خشکِ پاییز.
برای تقلایِ پاییز،
دستها بالا میرود،
یا خرده سنگی
زیر لگدهایِ کودکیِ دبستانی،
غلت میخورد،
هی غلت میخورد.
تا در دنجترین گوشهٔ فریاد
در پستوِ سکوت،
خواب رفت میشود آیا؟
مثلِ خطای خطوطِ جادهٔ متروک
در نوکِ تیزیِ کابوس،
کمکم در خود میچکد.
👈گزینه C: نگارش با تاکید بر سادگی و وضوح روایی
- میشود آیا
قبل از خاک شدن،
خاک شد—سرد و خاموش و تاریک.
میشود میانِ چینهای انقراض
زوزههایِ ازدواجِ زودگذر
که گوشِ هوش را میخراشند.
دورِ تهِ ماندهات،
آتشِ گرد را میکِشد.
میشود آیا
از جیغهای توسریِ هاج و واج،
گوییِ جدولی میگذرد؟
برای چشمهای تولهٔ لاغرِ پسزده،
میشود:
سرخوردگیِ درختِ پاییز.
برای تقلایِ پاییز،
دستها بالا میروند،
یا سنگریزهای
زیر لگدهایِ کودکیِ دبستانی
غلت میخورد.
هی غلت میخورد.
تا در دنجترین گوشهٔ فریاد،
در پستوی سکوت،
خواب رفت میشود آیا؟
مثلِ خطایِ خطوطِ جادهٔ متروک
در نوکِ تیزیِ کابوس،
کمکم در خود میچکد.
3) راهکار اجرایی برای کار با متن
- انتخاب یک نسخه (A یا B یا C) و پایبندی به آن برای یکپارچگی صوتی و معنایی.
جناب کریمی برای شما آرزوی موفقیت دارم .
دوستدار شما خوشرو .
موفق و موید باشید .