سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آبان 1404
  • شهادت سيد علي اندرزگو به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1357 هـ ش
23 جمادى الأولى 1447
    Thursday 13 Nov 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

      پنجشنبه ۲۲ آبان

      رقص مردگان در رحم هیچ

      شعری از

      مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)

      از دفتر 《پادشاهی در تبعید 》 نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۴۱۳۵۰
        بازدید : ۴۲   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)

      《رقص مُردگان در رَحِم هیچ》
      • تولد معکوس
      من دیروز متولد نشدم
      فردا خواهم مُرد
      امروز؟
      امروز در فاصله‌ای که وجود ندارد
      معلقم
      مادرم
      - آن کس که هرگز نبود -
      مرا در رَحِم تاریکی حمل می‌کند
      نه نُه ماه
      که برای ابد
      جنینی که می‌داند هرگز متولد نخواهد شد
      اما باید تظاهر به زندگی کند
      •آینه‌های متضاد
      در اتاقی ایستاده‌ام
      که دیوارهایش از آینه‌های شکسته ساخته شده
      هر تکه
      "من" دیگری را نشان می‌دهد،
      یکی خودکشی کرده
      یکی قاتل است 
      یکی قدیس
      یکی در حال فروپاشی
      یکی در حال خندیدن به جنازه خودش
      کدام "من" حقیقی است؟
      همه
      هیچ‌کدام
      سؤال غلط است
      حقیقت؟
      حقیقت یک توافق جمعی برای دروغ مشترک است
      •غرور، اتوپسی یک خودکشی معنوی
      غرور
      نه مرکبی وحشی
      که خود من بودم
      که بر خودم سوار شدم
      که گردن خودم را شکستم
      که خودم را زیر سُم‌های خودم له کردم
      این بازی عجیب،
      قاتل و مقتول یکی هستند
      شکارچی و طعمه در یک بدن
      جلاد و محکوم در یک روح
      می‌خندم
      وقتی می‌فهمم
      تمام عمر از خودم فرار می‌کردم
      به سوی خودم
      •زمان، آن دروغ بزرگ
      ساعت‌ها را شکستم
      اما زمان نمُرد
      فقط مثل مار زخمی
      دور خودش پیچید
      و دُمش را بلعید
      اکنون
      در معده زمانی هضم می‌شوم
      که خودش را می‌خورد
      گذشته؟ توهمی برای معنادادن به هیچ
      آینده؟ توهمی برای فرار از هیچ 
      حال؟ نقطه‌ای که قبل از رسیدن می‌گذرد
      من در زمانی زندگی می‌کنم که وجود ندارد
      در مکانی که کجا نیست
      با هویتی که کسی نیست
      •خدا در آینه تاریکی
      دیشب خدا آمد
      نه برای نجات
      برای اعتراف،
      "من هم نمی‌دانم چرا هستم
      من هم از خودم می‌ترسم
      من هم در خلأ معلقم
      تنهایی من بی‌نهایت است
      چون کسی نیست که دعایم را بشنود"
      فهمیدم،
      خدا هم یتیم است
      خدا هم بی‌خانمان
      خدا هم منتظر مرگی که نمی‌آید
      ما همه یتیمان کیهانی هستیم
      در رَحِم مادری که هرگز نبود
      •عشق، آن شوخی تلخ
      عاشق شدم
      نه از کسی
      از فاصله بین دو نفس
      از سکوت بین دو کلمه
      از مرگی که در بوسه پنهان است
      معشوق؟
      سایه‌ای که وقتی برمی‌گردم نیست
      صدایی که وقتی گوش می‌دهم خاموش می‌شود
      دستی که وقتی می‌گیرم دود می‌شود
      عشق
      تنها راه ماست برای فریب خودمان
      که تنها نیستیم
      اما دونفری تنها بودن
      تنهایی را دوبرابر می‌کند
      •انتخاب، قمار با تاس‌های بی‌عدد
      هر روز صبح
      درِ بی‌نهایت در مقابلم باز می‌شود
      هرکدام به جهنمی متفاوت
      انتخاب می‌کنم
      اما انتخاب توهم است
      همه درها به یک جا باز می‌شوند،
      به درون خودم
      به همان جهنمی که با خود حمل می‌کنم
      آزادی؟
      آزادی یعنی محکوم بودن به انتخاب
      بین زندان‌های مختلف
      •مرگ، تنها دوست صادق
      مرگ را دیدم
      لباس عروس پوشیده بود
      گفت: "من تنها عاشق واقعی توام
      تنها کسی که تا ابد کنارت می‌مانم
      تنها وعده‌ای که حتماً عملی می‌شود"
      اما حتی مرگ هم دروغ می‌گوید
      چون بعد از مرگ
      باز هم چیزی هست،
      ترس از اینکه مرگ هم پایان نیست
      که دوباره متولد شوی
      که دوباره این چرخه لعنتی تکرار شود
      • پایان که آغاز است
      اکنون
      در این لحظه‌ای که همیشه فرار می‌کند
      من همه چیز هستم و هیچ چیز
      زنده‌ام و مرده
      بیدارم و در خواب
      غرور؟
      غرور آن آخرین دروغ شیرین بود
      که به خودم می‌گفتم تا معنایی بسازم
      حالا می‌دانم،
      ما همه بازیگرانی هستیم
      در نمایشی که نویسنده‌اش مرده
      کارگردانش دیوانه شده
      و تماشاچی‌اش کور است
      اما نمایش ادامه دارد
      باید ادامه دهیم
      نه برای معنا
      نه برای هدف
      فقط چون
      توقف
      وحشتناک‌تر از ادامه است
      و شاید
      فقط شاید
      در این رقص بی‌معنای مُردگان
      در این چرخش ابدی در خلأ
      لحظه‌ای
      فقط یک لحظه
      چیزی شبیه زیبایی
      از پوچی متولد شود
      مثل ستاره‌ای که می‌میرد
      اما نورش میلیون‌ها سال
      در تاریکی سفر می‌کند
      ما آن ستارگان مرده‌ایم
      که هنوز می‌درخشیم
      هنوز توهم روشنایی می‌دهیم
      به کسانی که خودشان مرده‌اند
      و نمی‌دانند
      این است شاهکار من،
      اعترافی از موجودی
      که نمی‌داند هست یا نیست
      اما درد می‌کشد
      و این درد
      تنها گواه هستی اوست
      《م.ا.نجوایِ‌سایه》
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      حدود ۱ ماه پیش
      طولانی و زیباست
      جسارتا حشویات ندارد؟ خندانک
      مجتبی رحیمی
      حدود ۱ ماه پیش
      فرهیخته اهل سخن، جناب آقای مهیار باقری نیا امیری (نجوای سایه)
      این شعر، سفر به ژرفای تاریکی‌های متافیزیکی است که در آن "تولد معکوس" و "رقص مردگان"، هستی را در مهی از پوچی معلق می‌کند. تصاویری چون "خدای یتیم" و "ستارگان مرده‌ای که هنوز می‌درخشند"، وجدان خواننده را با شکوهی تراژیک می‌آشوبند.
      باشد که این دردِ آگاه، سرانجام به روشناییِ رهایی‌بخشی تبدیل شود.
      قدح
      بهروز چارقدچی (مجنون)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما
      جناب مهیار باقری نیا
      شعری زیبا سرودید
      موفق باشید
      مهیار باقری نیا امیری(نجوای سایه)
      💝💝💝💝💝💝💝
      ارسال پاسخ
      راحله حصارکی (راحیل)
      حدود ۱ ماه پیش
      خندانک خندانک خندانک درودتان
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      8