پنجشنبه ۲۲ آبان
زن هستم شعری از قلم صاف
از دفتر عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۴۱۲۳۶
بازدید : ۲۶ | نظرات : ۳
|
|
|
وتو میبینی من یه زنم/
که شده ترکیبم مخلوت از یه مرد/
که اگر پاهام خسته میشد خم نمیشد کمرم/
عشوه نداشتم به کسی نیاز نداشتم مثل مرد/
اگه کردم اعتماد چوبشو خوردم رفت و نگاهمم نکرد/
حتی به دریاتکیه زدم موج امد پشتم و خالی کرد/
تکیه کردم به دیوار رنگی بود پشتم و رنگی کرد/
تکیه دادم به خودم سفت شدم مثل یه مرد/
دیگه احساس زنانگی ندارم
شدم مثل یخ سرد/
خسته میشم میزنم مشت به دیوارمیگیره دستم درد/
حس زن بودنمم از درون قاطی کرد /
شب که میشه پنهونی دلم گریه میکرد/
هر کی با من دوست میشه از سردیم گله کرد/
یا از رفتارم یا احساسم گیج میشد دبه میگرد/
من زنم مثل یه مرد گره هارو وا میکرد/
مردهابی خبرجذب زنی جذاب و زیبا میشدند/
اما میگفتم دوستم باتومثل 2تامرد/
نه دوست زن داشتم نه داشتم دوست مرد/
ببخشید که من زنم ببخشید شمارو میترسونم/
ببخشید به اسم زن پشتتونو میلرزونم/
نمیشه از صورتم نقابهای مردونه رو بردارم/
این شد که هیچکس باور نداره من احساس یک زن دارم/
اینطوری شد که منم تنها شدم
هیچکس را ندارم/
اینطوری شد که دیگه نه زن و نه مردی را باور ندارم/
نه یه دلسوز نه دوستی بدون شرط ندارم/
خودم و زدم به دیوونگی حوصله شر ندارم/
نمیخوام عاشق باشم میلی به دردسر ندارم/
دیگه خود ساخته شدم، قدرم
دشمن کم ندارم/
دیگه راستی مرد شدم میل به مرد ندارم/
بعضی از زنها حسودند کاری با اونا ندارم/
خودم و دوست دارم هر جا یا هر کس بده ازارم/
از وسط زندگیم به من نزدیکم باشه بر میدارم/
قــــــــــلم صـــــاف
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
متفاوت و زیباست