گاو یک چشم تقدیم می کند
برگ پیر
از انجیر تا انجیل
پاییز نام مقدسی ست در بیکرانگی مهر
از بالهای سپید تا خیال سپید
چه کسی پرده نشین پاییز خواهد شد
زیر پای چمن ها
خم می شوم
تا خش خش برگی مقدس
نام پاییز را
در اوج آتش ها نگه دارد
ساقط می شوم
بزرگتر از آن چیز که
برگی پیر در طلب مقصود خویش
کلاه از سر بردارد
ای فرو رفته در هجرت ناخواسته
پای پیر مرد
در کدام فصل
در مرداب ترس فرو رفت
از انجیر تا زنجیر
تصویر پاییز
تحریری پای برگ ها
در آغوشی دلگیر است
کمی صبر کن
کسی مرا می شناسد
****************؟*******************
عجیب و ناعجیب
عجیب تر از پاییز
نام تو
رد خون پلنگی ست
که برای سگ ها اشک می ریخت
ناعجیب تر از پاییز
تو به شاپرک ها خندیدی
وقتی پرنده ها
به قتل و عام درختان بر می خیزند
راهی به راز مستور تو نیست
تا به شکلی پاییز را
در دهان یک یوزپلنگ خفه کنی
شهر پر از همهمه ی گربه ها شده است
که پیش شیر جنگل
دم از نجابت پاییز می زند
دم از.......
*****************************
سریر برگ
سریر برگ های خشک
بر فصلی که
به سمت رودخانه ی روستایمان می رفت
تدبیر پاییز
نام درختی بود
که هرگز روی خزان را
آشکارا درهم نمی شکست
پرندگان پر وبال پاییز را
در آغوش چشم خود
راهی گورستان کردند
تا کسی به خودش نهیبی وحشتناک بزند
ستاره ای هم قسم برگی خشک
مدام به پاییز سرک می کشید
تاخنده ی کودکی را
در آغوش درختان ببیند
*************************************
از دوستان واستادان تقاضا دارم این سه شعر را نقد ومقایسه کنید وبرداشت زیبایتان را در صفحه ام بنویسید
محمدرضا آزادبخت
و درود بر استاد آزادبخت عزیز
هرسه شعر بسیار زیبایند
هرسه بسیار خوب شروع شده بودند
موجز و زیباست و آرایه های ادبی هم دارد
باتصاویری بکر و دلنشین ودر عین حال پرمعنا
آفرین
🌼مثلا در شعر اول :
شاعر در همان بند اول واج آرایی زیبایی داشته وشروع شعر دلنوازه
انجیر با انجیل جناس ناقص هستند
همانطور که می دانید جناس
جناس آوردن دو یا چند کلمه است که در لفظ شبیه هم یا همجنس و در معنی، متفاوت باشند. وانواعی هم داره که می توانند دوستان سرچ کنند ویاد بگیرند انجیر و انجیل
جناس ناقص اختلافی اند
جناس ناقص : ناهمسانی واژهها در یک واج (اول یا وسط یا آخر) / روی و گوی
همچنین کلمه ی پاییز و کلمه ی مهر هر دو ایهام دارند و ذهن مخاطب را زیبا به بازی می گیرند
شاعر به زیبایی ازصنعت تشخیص بهره برده
🌼 ودراین بند:
زیر پای چمن ها
خم می شوم
تا خش خش برگی مقدس
نام پاییز را
در اوج آتش ها نگه دارد
شاعر به چمن ها شخصیت بخشیده
خم شدن زیر پای چمن ها خیلی زیباست و بسیار حرف داره پشتش شاید منظور شاعر شکستن غرور باشه
🌼و یا دراین بند:
ساقط می شوم
بزرگتر از آن چیز که
برگی پیر در طلب مقصود خویش
کلاه از سر بردارد
ای فرو رفته در هجرت ناخواسته
پای پیر مرد
در کدام فصل
در مرداب ترس فرو رفت
دراین بند باز هم به برگ شخصیت داده شاعر
کلاه ازسربرداشان برکی پیر در طلب مقصود خویش شاید منظور چاپلوسی کردن برای رسیدن به مقصود باشه
مرداب ترس هم ترکیب قشنگی است
🌼ودراین بند :
از انجیر تا زنجیر
تصویر پاییز
تحریری پای برگ ها
در آغوشی دلگیر است
کمی صبر کن
کسی مرا می شناسد
دوباره شاعر بین انجیر و زنجیر واج آرایی کرده وآرایه ی جناس داره و آهنگ زیبایی داده به شعر
و خیلی هم خوب وخیال انگیز به پایان برده شعر را
✅️وبه نظرمن دراین سه شعرتان موفق تر عمل کرده اید چون خیلی پیچیده نشده و بهتر و بیشتر ارتباط برقرار می کند مخاطب با آن
تصاویر شعرتان درعین اینکه بکر هستند ولی ملموس تر و قابل فهم ترند و توصیه می کنم که همینگونه ادامه دهید
حالا این نظر منه و خودتون هرجور که دوست دارید می توانید بنویسید دیگر شعرهای شما هم همیشه زیبا وپرمعنا بودند اما گاهی خیلی دچار پیچیدگی میشد وهرکسیتوان درکش را نداشت منظور از پیچیده نبودن نثر نیست نمیگم ساده بنویسید ولی یک جوری باشه که لااقل یک مخاطب بتواند نصف آن چیزی که در ذهنتون هست را بفهمد اگر قرار باشد آنقدر سطح بالا بنویسیم که کسی از شعرمان سردر نیاورد که دیگر اصلا نباید در معرض دید مخاطبش قرار داد
🌼✅️همانطور که می دانید خیام یک فیلسوف ،دانشمند ومنجم وریاضیدان معروفه و حتی درعلوم دینی وتاریخی هم استاد بوده اما شعرهایش را که می خوانی می بینی بسیار راحت وروان با مخاطبش حرف میزند
شاید یک جورایی دانشش در داشتن دامنه ی لغات بالا و بالابردن سطح قلمش تاثیر داشته اما تفاوت شعر را با دیگر علوم درک کرده و درشعراش زبان دیگری دارد نیامده ژست دانشمند یا فیلسوف برداره درشعراش یا ژست منجم یا ریاضیدان ایشان به زیبایی تمام از عنصر عاطفه وخیال دراشعارش بهره برده و همه چیز درشعرش درتعادله
این حکیم اندیشمند باوجود اینکه رتبه ی علمی بسیار بالایی دارد دردنیا اما بیشتر شهرت و آوازه ی خیام به خاطر رباعیاتشه زبان شعرش همه فهم ودلنشینه ....
به نظرتون اگر خیام بیش از حد از اصطلاحات علمی در شعرهایش بهره می برد یا خیلی پیچیده وفلسفی مینوشت بازهم شعراش همه پسند میشد باید یک حدی را رعایت کرد
شعر میدان به رخ کشیدن معلومات و ژست روشنفکری و پزدادن سواد نیست شاعر می تواند تا جاییکه جا دارد تصاویر بکربسازد ولی در عین حال شعر پیچیده نشود
بنابراین چون خودتان درخواست نقد ونظر داشتید ونظر خواهی کردید من توصیه می کنم همین رویه را درسرودن ادامه بدهید استاد عزیز
من ادعای استادی هم ندارم درواقع شاگرد شمایم ولی به عنوان یک شاگرد نظرم این است و شما می توانید نپذیرید
شعر امروزتان از اون تله ی پیچیدگی معمول درآمده وهمینم باعث شده که بیشتر از دیگر اشعارتان بر دل مخاطب بنشیند
تیک نقد راهم فعال میکنم تا دیگر دوستان هم نظرشونو بگند
عذر خواهم اگر که جسارتی کردم بزرگوار .....
درکارنامه تان شعرهای زیبای بسیار زیادی دارید و هر شعری که از تصنع دورشده و فلسفه با عنصر عاطفه وخیال در تعادل بوده درآن مثل این شعر بدون شک دلنشین تر شده .....
موفق ترباشید ان شاالله