سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 25 آبان 1404
    26 جمادى الأولى 1447
      Sunday 16 Nov 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

        يکشنبه ۲۵ آبان

        پاییز ، برادرم

        شعری از

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        از دفتر چینش باران نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۴ ۰۱:۳۶ شماره ثبت ۱۴۱۱۱۵
          بازدید : ۵۳۲   |    نظرات : ۹۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابراهیم کریمی (ایبو)

        کتاب خیس باران🍁
         
        می‌خوانی کتابِ خیسِ باران را
        صفحه به صفحه، برگ به برگ
        و من
        غرقِ نوای ویولونِ نم‌ناکِ تو
        مستِ شرابِ کهنۀ رویا
        می‌سوزم در این سردیِ سرما
         
        هان پاییز
        در تابوتِ زمان
        با قلمِ بادِ خیس‌ت
        بر سنگفرشِ فراموشی چه می‌نگاری؟
         
        چرا تردید در دلِ آسمانِ ابری می‌پیچد؟
        پشتِ «داس مه نو»
        کیست که شب‌ها را درو می‌کند؟
         
        پاییز…
        آمده‌ای به گوشم زمزمه می‌خوانی که چه؟
        قصه دوباره زاده می‌شود،
        از خاکِ نم‌دار،
        با ریزشِ برگ‌های زرد،
        با مرگِ خاموشِ دیروزها؟
         
        این داستانِ کلیشه‌ای‌ات
        روی لحافِ خیسِ زمینِ خسته
        مرا خسته‌تر کرده است
        وقتی که دیگر جایی نیست
        برای خانه‌به‌دوشیِ بی‌پایانِ من
         
        پاییز، برادرم…
        شاید این آخرین دیدارِ من و توست
        وصیت‌نامه‌ام را به باد سپرده‌ام
        بر برگِ طلاییِ سرد
        تا بخواندش
        در سکوتی ابدی
         
        خداحافظ، ای برادرم
        ای سکوتِ سردِ همیشۀ تکرار…
         
         
        -----------------------------------------------------------------------------------
         
        پاییز، براکم 🍁
         
        تۆ دەخوێنی
        هەیتا هەیتا
        کتێبی بارانی تێراو
        گەڵا بە گەڵا، پەڕە بە پەڕە...
         
        منیش دیسان لە نەمبەری کۆنی بارانەکەت
        ون دەبم،
        سەرمەست لە مەیی خەونێکی کۆن
        ئەسووتێم لە سەرمای تۆ.
         
        بەهارزێڕ، براکم...
        لە ناو گۆڕستانی سەرمادا،
        لە تابووتی کاتی بەفردا
        چی دەنووسی؟
        بە قەڵەمی بای تێرەکەت
        لەسەر پەڕەی بیرچوونەکان چی ئەکێشی؟
         
        بۆچی گومان لە ژیلەکانی ئاسمانی هەوراو ئەبێت؟
        لە پشتی داسە کووڕەکەی مانگی نوو،
        کێ خەوتووە؟
         
        ئەستێرەکان بۆچی ئەدرێن؟
        پچەپچەکەت بە گوێمدا دێت...
        چی ئەڵێیت لە خاکی نەرمی خەیاڵدا؟
         
        چیرۆکەکەت لە بەستەری گەڵای زەرد زیندوو ئەبێت،
        بە ڕەشانی گەڵاکان،
        بە مردنی بێدەنگی ڕۆژانی پێشوو...
         
        ئەم چیرۆکەی پووچەڵە
        لەسەر پاڵای تێری زەویە ماندووەکە
        دڵی ماندووتر کردووە...
         
        ئەی سایەی سارد،
        هیچ جێگایەک نەماوە
        بۆ کۆچەری بێکۆتایی من.
         
        پاییز، براکەم،
        بەهارزێڕی ڕۆژانی ساردم،
        پێموایە، شاید ئەمە
        دواین چاوپێکەوتنی من و تۆ بێت.
         
        وەسیەتەکەم ڕاسپێردراو بە با،
        بە گەڵایەکی زەردی یەخزاو
        کە لە خموشیی هەتاهەتایی ئەخوێنێتەوە...
         
        خواتەفی، ئەی براکەی خەمبار،
        تۆ کە هەر ساڵ چیرۆکەکەت
        لەسەر گۆڕی گەڵای مردوو ئەنووسی...
         
        درود بر دوستان گرامی ،هرچی سعی کردم که شعر را تمام و کمال به کوردی برگردانم موفق نشدم پس شالوده همان است و با تغیراتی که خاص زبان بالقوه مادری است تغییراتی داده شده است.
        ۱۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        نقد هوش شاهزاده‌ای خدمت شما... 😎
        سلام و درود بر برادر متفکرم خندانک
        بماند به یادگار، شاید این آخرین نقش قلم شاهزاده‌ایم باشد بر کامنت‌فرش پست زیبای شما...🤪
        سپید روسپید شما پاییزانه‌ی درخشانی‌ست که در خیال خود عقد اُخوت با پاییز بسته است...🤭
        و برادرم خطابش می‌کند، تشخیصی بس دلچسب... خندانک

        با جمله‌‌ای خبری شروع می‌شود که بار معنایی و عاطفی خوبی با خود حمل می‌کند، ترکیبی نمناک و ظریف که با وجود تکراری بودن، هنوز هم طراوات و زیبایی خودش را دارد...
        شاید برخی هوش‌ها به این ترکیب اشکال بگیرند و بگویند برادر جان! باران در درون خود خیس‌ست! پس چرا ما باید بگویم کتاب خیس باران؟ و یک جورایی حشو محسوب می‌شود...
        و ما در پاسخ می‌گوییم؛ نقطه نظرات شما متین!
        گاهی این ایجاز شعری باعث سوتفاهم می‌شود.
        اما اینجا خیس باران بیشتر نقش تعیین‌کنندگی داشته است تا بخواهد به ما یادآوری کند که باران خیس است!
        ما خیس اشک داریم، خیس آب داریم، جمله‌ی *توی دریا خیس شدم* داریم و...
        با این حساب شروع در عین سادگی، خوب و جذاب است و مخاطب را برای ادامه‌ی ماجرا ترغیب می‌کند!...

        💥صفحه به صفحه، برگ به برگ

        تلفیق رئال با سورئال... بسیار هم عالی... ولی با توجه به فضای کل شعر که فانتزی و رویاگونه‌ست، چرا بگذاریم خیال ما با واقعیت پیوند بخورد و از پرواز در آسمان شعر، به زمین عینیت فرود بیاید؟...
        از طرفی هر دو عبارت *صفحه به صفحه* و *برگ به برگ* در یک معنا و مفهوم به کار گرفته شدند که ترجیح شخصی بنده فقط عبارت *برگ به برگ* است، چه بسا که با فضای خیال‌آلود شعر همخوان‌ترست... خندانک

        💥غرقِ نوای ویولونِ نم‌ناکِ تو

        پاییزی که برادرانه ویولون نمناکی می‌نوازد...
        تصویری غیرمعمول که حس پاییز را دو چندان می‌کند.

        در این سطر زیرکانه به غمگین بودن، صفتی که هم‌نشینی قرینی با پاییز دارد و بالاخص هوای بارانیش اشاره شده است...

        💥 هان پاییز
        در تابوتِ زمان
        با قلمِ بادِ خیس‌ت
        بر سنگفرشِ فراموشی چه می‌نگاری؟

        منادای آغازین بند، حس صمیمی بودن پاییز با شاعر را بیش از پیش القا می‌کند...

        تابوت ِ زمان

        ترکیبی بکر و تازه که بوی مرگ و یکنواختی را می‌دهد...

        با قلم خیس بادت، ترکیبی جالب و تصویری شاعرانه دارد اما راستش را بخواهید، دلم نمی‌خواست دوباره *خیس* را در اینجا ببینم؛ ترکیب *با قلم باد* زیباست و بدون تکرار *خیس* کُمیتش لنگ نمی‌زد و از تکرار نیز جلوگیری می‌کرد.
        (به تکرار واژه‌های خیس و سرد توجه شود)
        بر سنگفرشِ فراموشی چه می‌نگاری؟

        سنگ‌فرش فراموشی، تابوت زمان... آیا چیزی جز آغاز فروپاشی طبیعت در ذهن متبادر می‌شود؟
        (همهمه‌ای در میان حضار شکل گرفت؛ آری🤭)

        💥چرا تردید در دلِ آسمانِ ابری می‌پیچد؟
        پشتِ «داس مه نو»
        کیست که شب‌ها را درو می‌کند؟
         

        پیچیدن تردید در دل آسمان، استعاره‌ای زنده و مکنیه و *داس مه‌نو* با تلمیح ملیحی که به بیت زیبای حضرت حافظ اشاره دارد؛
        *مزرع سبز فلک دیدم و داس مه‌مو
        یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو*
        علاوه بر پیوند شعر سپید با شعر کلاسیک، تصویر شب و درو کردنش توسط شخص مرموز و قدرتمندی را در ذهن برمی‌انگیزد...

        این بند مفهومی چندلایه دارد و با زبانی استعاری، سوالی فلسفی می‌پرسد. در نشستی که با همکاران نقاد پیش از ورود به جلسه داشتیم، قرار بر این شد که به علت کمبود وقت، به هیچ عنوان به سوالات فلسفی و رازآلود پاسخ داده نشود—حتی برای شما دوست عزیز! 😎

        💥 پاییز…
        آمده‌ای به گوشم زمزمه می‌خوانی که چه؟
        قصه دوباره زاده می‌شود،
        از خاکِ نم‌دار،
        با ریزشِ برگ‌های زرد،
        با مرگِ خاموشِ دیروزها؟
         

        شنیده‌اید که می‌گویند؛
        خبر مرگت!
        این چه آمدنی‌ست؟

        پاییزی که همه دوستش دارند... خود را همراه هر قشر و جنسیتی می‌کند، وقتی می‌آید سراسر اندوه‌ست و لباس مرگ بر تن دارد.

        او مهربانانه بغل گوشمان پچ پچ می‌کند که؛
        دوستم!
        نگران نباش!
        تا لبخند تو است، زندگی در جانم جاری‌ست!

        می‌آیم که آغازگر زندگی باشم در بطن مرگ!

        💥این داستانِ کلیشه‌ای‌ات
        روی لحافِ خیسِ زمینِ خسته
        مرا خسته‌تر کرده است
        وقتی که دیگر جایی نیست
        برای خانه‌به‌دوشیِ بی‌پایانِ من
         

        اما با تمام مهربانی‌های پاییز و صحبت‌های ملایمش؛
        ما خسته‌تر از آن هستیم که این تکرارها را زیبایی و شادی ببینیم و با هر زنده‌شدن طبیعت، ما نیز زنده شویم... خندانک


        *شادی* در این بند به تلخی به بند کشیده شده است و *غم* سبکسرانه می‌تازاند...
        خانه‌به‌دوشی همیشگی...
        همان
        ناامیدی محض است!...

        💥پاییز، برادرم…
        شاید این آخرین دیدارِ من و توست
        وصیت‌نامه‌ام را به باد سپرده‌ام
        بر برگِ طلاییِ سرد
        تا بخواندش
        در سکوتی ابدی
         
        خداحافظ، ای برادرم
        ای سکوتِ سردِ همیشۀ تکرار…


        و در نهایت؛
        تسلیم شدن در برابر ناملایمتی‌های روزگار

        ضعف ابدی
        عدم مبارزه
        خستگی‌پذیر

        و اما بعد؛
        باد با دستانی لرزان وصیتش را به دستان گرم پاییز سپرد!

        پادشاه فصل‌ها پاییز!
        با چهره‌ای گلگون و بشاش روی صندلی راکش لمه داده بود و وقتی نامه را خواند...
        با اندوهی زیر لب گفت؛

        *کاش می‌دانستی عشق ورزیدن تنها راه نجات توست!*

        این بود انشای من!🫠


        باشد که مقبول افتد...😏

        ارادتمند شما
        شاهزاده خانوم🍁
        مرتضی میرزادوست
        مرتضی میرزادوست
        حدود ۱ ماه پیش
        درودی بیکران شاهزاده خانوم گرامی
        نقدی ارزشمند و متفاوت بر شعر ارزشمند جناب کریمی نوشتید که زیبایی های پیدا و پنهان شعر جناب کریمی صد چندان شد
        ممنون از شما
        خیلی بهره بردم
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        علی نظری سرمازه
        حدود ۱ ماه پیش
        درود جناب کریمی
        بسیار زیباست همراه با نقد نافذ شاهزاده خانوم
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود ها بر شاهزاده ی عزیز وهوش عزیزترش ☺️♥️
        بسیار زیبا وعالی خدا قوت ودستمریزاد خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        حدود ۱ ماه پیش
        درود استاد بانو شاهزاده خداقوت
        یک سوال خدمتتان دارم هیچ کس جواب ندهد به غیر از بانو استاد شاهزاده
        آیاتاکید بر حشو دلیل بر حشو است یا غیر لطفا بررسی وتوضیح دهید
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        چه امتیازی می گیرد این نقد شاهزاده ای🤔
        در مرام و معرفت که دو سه لول بالاتر از سطح زمین است😉
        اما نقد شیر ین و پر انرژی اش کما کان سعی در سوختن سیخ و کباب دارد خندانک
        راستش و بخواید منتظر نقد نبودم ولی خوب، وقتی به آوردگاه میای باید آماده باشی ولو اینکه دوستانه کمر حمله ببندند خندانک
        اولا پاییز که هنوز نیومده اون زمان ها که ما بچه بودیم می گفتن پاییز خانواده ما لرز می کرد خونه تو روستا، نفت روی جاده ی اصلی بایستی کلی می گشتیم که یک خری الاغی چیزی پیدا کنیم که بتونیم ده گالون نفت و دو سه کیلومتر از جاده ی اصلی به روستا بیاره پدرم در تدارک چوب برای سرما... خلاصه یه وضعی بود این که بن مایه ی فکری من با پاییز یال افشان و اینا گره نمی خوره😆
        خطاب پاییز برادرم باور کن اصلا از روی شفقت و مهربانی نیست برادر پاییزی برادری است که فقط در سختی ها و مشقاتش یاد تو می افته...
        در خیس باران در نگاه‌ نخست یکی کتابی می خواند و باران داره خیسش می کنه در کمی کندوکاو بیشتر سمت و سوی خیس سر از خاطرات غمبار و باران خیس اشک هایم در می آورد... اما انگار به قول شما زیادی خیس در خیس شده در ادامه😆
        در مورد داس مه نو و درو کردن در ویرایشی که زدم شب را به ستاره ها تبدیل کرده بودم دستی که با داس کوتاهش در حال درو کردن ستاره هاست که نتیجه اش همان تاریکی است و فضای مثلا حزن انگیز... 😊

        و اما بعد سلام و درود بر خواهر مهربانم
        شاهزاده خانوم عزیز خندانک
        از لطف و زحمتی که کشیدی فراوان ممنونم خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بر شاهزاده
        خداقوت خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام...
        خیلی مرسی از همگی خندانک خندانک
        جناب میرزادوست شاعر مهربان خندانک
        استاد سرمازه‌ی خلاق خندانک
        نرگسی اطلسی مهربان خندانک
        استاد خاص‌نویس و نکته‌سنج خندانک
        جناب کریمی شاعر بااحساس خندانک
        و همینطور برادر خوبم که جسارت منو به مهربانی خود بخشیدند... خندانک
        سپاسگزارم خندانک خندانک

        استاد آزادبخت من که شاگردی بیش نیستم؛ ولی با توجه به درس‌هایی که از استادان ناب گرفتم؛ بنظرم حشو به زبان ساده زمانی اتفاق می‌افته که این تکرار هیچ ارزش افزوده‌ای در جمله نداشته باشه... اگه تکرار ما برای تاکید، برجسته کردن یا حتی خلق یه تصویر باشعع... دیگه نباید بهش حشو گفت...بلکه هنر اون شخصه که به نمایش گذاشته...
        پس تاکید بر حشو دلیل بر حشوش نیست... دلیل بر عدم آگاهی‌ست خندانک

        ممنون میشم اگه اشتباهه راهنماییم کنید... خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        یک آفرین برای نقد جانانه خندانک
        و یک آفرین برای نقد با زبانی متفاوت و بانشاط خندانک

        شاهزاده خانوم تیزاندیش خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        فریباایازی روزبهانی
        حدود ۱ ماه پیش
        درود شاهزاده بانو
        نقد عالمانه ای خواندم دست مریزاد
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        درود بر شاهزاده خانوم عزیزم
        ونقد شاهزاده ایش
        خداقوت مهربانم خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بر استاد معناگرا خندانک
        خیلی ممنونم از محبتتون خندانک خندانک

        درود بر بانو روزبهانی عزیزم خندانک
        سپاس از توجه شما خندانک

        درود بر خواهر مهربونم بانو عجم خندانک
        سپاس از همراهی و توجه همیشگی شما خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        واقعنی من دوستانه کمر حمله بستم؟ خندانک ولی قصدم این نبود... چون اشکالاتی که گرفتم بیشتر سلیقه‌ایه... شما کارتون درسته برادر... خندانک

        آره انصافا ستاره به جای شب بشینه خیلی بهتره... خندانک
        راستش می‌خواستم در مورد شب هم بگم... که چرا ما باید ناراحت باشیم شب درو بشهعع؟ در حالی که نماد شب مشخصه... همون بهتر که درو بشعع... و حتی می‌خواستم جایگزینی براش بگم اما منصرف شدم... و با خودم گفتم شاید حرفی چیزی پشت این شب پنهانه خندانک خندانک

        بازم مرسی که برای پنجره سبزم ارزش قائلی خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        باز هم از اینکه زحمت کشیدی وقت گذاشتی و
        و روی مهربانی را سبز کردی ممنونم 💐🌹🌷👍 خندانک
        معصومه خدابنده
        معصومه خدابنده
        ۲ هفته پیش
        درود بر شاهزاده خانم عزیزم
        نکات خوبی رو ارائه دادید
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        حدود ۱ ماه پیش
        خندانک
        سلاووو براکه م خندانک
        چونی؟
        بسیار زیباست
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        بژیت خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        🍂🍂🍂🍂🤍🍂🍂🍂🍂
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود بر بانوی واژه ها خندانک
        ههه پس یکم کوردی هم بلدی نمی دونستیم😉
        زۆر سوپاس خاتوو جەمیلە
        سەرکەوتوو بی یاخوا خندانک
        البته باید یه تشکری هم از شما بکنم به هر حال جرقه ی این شعر از پست شما زده شد سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        یه خرده ای فقط بعضی کلمات و جملاتشو یاد دارم زیاد نه
        تو مروفیکی تئگه یشتووی
        پیروزو سه رکه وتو بن. خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود مجدد
        خیلی خوبه که کمی بلدی👍😉
        ئێوەیچ مروڤێکی باش و تێگەیشتوون👏🌹
        زۆر زۆر سوپاس خندانک 🙏
        محمدرضا آزادبخت
        حدود ۱ ماه پیش
        درود برادر جناب کریمی زیبا وارزشمند سرودید
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلاو و رێز برا گیان
        بەخێر هاتن بە بان چاو خندانک
        درود و سپاس جناب آزاد بخت گرامی
        ممنونم از لطفتون و از حضور پر از مهرتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بزرگوار
        داس مه نو را دیدم
        \"یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو\"
        یادش بخیر
        در آن روزگار که هنوز آسمان بر مردمان این سرزمین نشوریده بود
        پاییز برای کشاورزان فصل نعمت و مسرت بود
        بر اساس اقلیم شناسی سنتی کشاورزان خطه ما
        حدود دهم تا بیستم شهریور باد خنک میوزید
        بدین معنی که کشاورزانی که در سایه نشسته و منتظر بودند وزش این باد خنک را احساس میکردند که نوید از حضور قریب پاییز بود
        پدرم خدا بیامرز می فرمود پسر باد خنک زد
        مهیای کشت پاییزه شوید
        و بدنبال تراکتور و غیره برای شخم زدن صحرا بروید
        که تا اوایل مهر زمینها آماده میشد و بذر ها کاشته میکردیدند
        و اواسط مهر الطاف رب جلیل شامل بندگانش شده باران های پاییزی
        اراضی کشاورزی را سیراب می نمود
        یاد باد آن روزگاران یاد باد خندانک خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود و عرض ادب جناب استکی ارجمند خندانک
        شما هم از این همه داس شو گرفتی خندانک خندانک
        خاطره‌ی جالبی رو تعریف کردی ولی فکر نکنم آسمون شوریده باشه
        از قدیم گفتن خدا به اندازه دلها به آدم ها می ده
        تو همین سایت کوچک ابعادی انسان نگاه کنم
        فلانی رو لایک نمی کنم چون تعداد لایک هاش از من بیشتر می شه، محاله که به پست فلانی سر بزنم چون نیومده به من سر بزنه و چه و چه...
        این آینه ای است کوچک از تنگ نظری هایی که در آن قرار گرفتیم
        سالیان گذشته یارو خودش سبد سبد میوه برای همسایه هاش می برد حالا نگاه کن چنان حصارهای کشیدن که نمی زاره یه دونه اش این ور بیوفته...
        البته خوب اینا از باورهای دینی بر می خیزه و روند زندگی و گرمایش زمین و چه و چه همه چیز داره به ما می گه قبل از تشنه شدن چاه بکن...
        الان ایران اون طوری که کارشناس ها می گن رو به یک خوشکی بئ سابقه در حرکته ولی ما هنوز متکی به آبیم برای برقمون هنوز روش های کشاورزی بعضا غرقابیه الگوی مصرف آب که نگو می ریم یه مسواک می زنیم سه گالون آب مصرف می کنیم و چه و چه....
        از کجا به کجا رسیدیم خندانک
        به هر حال ممنونم از لطفتان
        برقرار و شاد باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        یوسف ساعدموچشی
        سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ۰۷:۰۷
        سلام
        ده ستت خوش بیت
        براکه ی به رزه که م
        سوپاست له ده کم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ۱۰:۱۹
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        🍂🍂🍂🍂🤍🍂🍂🍂🍂
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلاو و رێز بۆ کاک یوسف ئازیز خندانک
        بەخێر هاتن سەر چاو🌷
        بەختەوەر بن یا خۆا خندانک خندانک
        پێم وایە ئیشی باغداری ئەرکێکی قورس و خۆش بێت؟ خندانک 🌷
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ۰۹:۰۹
        سلام و عرض احترام جناب کریمی معزز
        جالب و زیباست
        به امیدی که:
        صفحه به صفحه، برگ به برگ آن خیس بخورد...

        سلامت و در امان باشید
        خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ۱۰:۱۹
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        🍂🍂🍂🍂🤍🍂🍂🍂🍂
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود آقای گلی ایوری گرامی خندانک
        خیس بخوره!؟ یعنی همچنان غمگین و ناراحت باشه😉😁
        از حضور و لطف پر از مهرتان ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        حدود ۱ ماه پیش
        درود مجدد

        از«...کتاب خیس باران...»؛ غم و اندوهی برداشت نمی‌کنم
        بلکه احساس طراوت و نم را به یاد می‌آورم شاید احساسم موافق بعضی از احساسات نباشد، ولی هست...

        و از قسمت اول شعرتان خیلی خوشم آمد

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        انشالله که برقرار باشی
        البته در ترکیب با تم کلی شعر غمگین است ولی به تنهایی می تونه نگاه ها را تغییر بده خندانک
        بازم ممنون از حضورتان سلامتی همراهتان خندانک
        میکائیل نجفی(سراب )
        سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ۱۰:۱۴
        پاییز، برادرم…
        شاید این آخرین دیدارِ من و توست
        وصیت‌نامه‌ام را به باد سپرده‌ام
        بر برگِ طلاییِ سرد
        تا بخواندش
        در سکوتی ابدی

        خداحافظ، ای برادرم
        ای سکوتِ سردِ همیشۀ تکرار…
        خندانک خندانک
        خندانک
        درود بر شما..
        احسنت..لذت بردم..
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ۱۰:۱۹
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        🍂🍂🍂🍂🤍🍂🍂🍂🍂
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود آقای نجفی ارجمند خندانک
        ممنونم از از اینکه هستی و می خوانی این خط خطی ها را
        شاد و برقرار باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و عرض ارادت جناب کریمی عزیز
        سپیدی با احساس و زیباست
        ان شاءالله همیشه سلامت باشید
        خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        🍂🍂🍂🍂🤍🍂🍂🍂🍂
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود جناب میرزادوست عزیز خندانک
        شاعر خوش قریحه و مهربان خندانک
        خیلی زحمت کشیدی
        به مهر خواندی سپاس از حضور سبزتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود ها بر برادر ارجمند وفرهیخته ام خندانک
        چی بگم که اگه زیاد تعریف کنم میگن به به وچه چه میکنید الکی 😜
        ولی خداییش عالی عالی بود وبه به وچه‌چه هم داشت زیاد خندانک
        با بررسی شاهزاده ای هم زیبایی این پاییزانه زیباتر شد خندانک خندانک
        ولی نمیدونم چرا همیشه تو ذهنم پاییز وبهار مونث تصور میکردم وتابستون وزمستون مذکر ..
        ولی الان برادرم خیلی زیبا تو شعر جا خوش کرده ..
        البته از نظر من تمام زیبایی های طبیعت مونثن هاااا 😂☺️😜😜
        همیشه در اوج باشی وبدرخشی برادر عزیز ومهربانم خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود بر نرگس بانوی ناب
        خواهر پر از مهر ومحبتمان خندانک
        به به و چه چه فقط به حضور شما عزیزان خندانک خندانک خندانک
        والله این از عجایبات نیست که شما زمستان و تابستان را مردانه می بینی چون یکیش داره از سرما می میره اون یکی داره از گرما تلف می شه خلاصه همیش انگار مذکرها را خدا خلق کرده برای اینکه بکشن بار سختی و مشقت ها را خندانک البته زن ها را هم خلق کرده که دورا دور خودی نشان بدهند و نگذارند آن بیچاره ها در سرما و گرما تلف شن خندانک
        پاییز در اشعار اخوان ثالث مثلا زنی مغموم و پیر و رنج دیده است... خندانک
        باز خوبه که من این تصویر و از زن ها نساختم خندانک خندانک
        از حضور و لطف کلامت ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        از تمام دوستانی که منطقه را با لطفشان گل کاری کردن 😉ممنونم خندانک
        و باز به نوبه ی خود از توجه دوستان به نقد شاهزاده خانوم ارجمند سپاسگزارم خندانک خندانک
        آقای نظری ارجمند از شما هم برای حضور و لطفتان سپاسگزارم خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بر ابراهیم هم فامیلی

        اولا یک گل تقدیمتان🌺

        و اما پاییز ،برادرم
        بسیار خیال انگیز و با احساس خاص ایبویی
        و ثانیا ۱۲۰ ساله بشی
        به کجا چنین شتابان همه چی به نوبت ما جلوتریما خندانک

        و ثالثا دست برادرتو بگیر و حال کن از این هوای عاشقانه اش و ضمنا هواشو داشته باشیا اون عاشق شده خندانک
        مارو هم در جمعتون راه بدید هم بد نمیشه خندانک

        خیلی عااالی بود لذت بردم

        پاییزت شیک و زیبا🍂🍁🍂🍁🍂🍁
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود محمد جان خندانک
        ممنونم از لطفت
        خدا را شکر که کمی خیال انگیز بوده😊
        بازم ممنون شما هم سالیان سال زنده باشید و الله زیاد دوست نداریم عمر طولانی داشته باشیم دوست ندارم ملالی بر گردن دیگری باشم اینه که همیشه از خدا خواستم به وقتش که خیلی دیر نباشد ساده و بدون زحمت رخت ما را جمع کند 😊
        دستش را دستم را دستمان را گرفته ایم قرار است یک رقص کوردی با هم انجام بدیم 😁 حالا کی بود که عاشق شده بود او در این کلام آیا پاییز است و لابد 🤔😆
        تو رقص کوردی توی (بن چۆپی) آخرهای جماعت که جای بچه مچه هاست رات میدیم خندانک شوخی کردم همون (سەرچۆپی) آغاز رقص در خدمتیم خندانک خندانک
        سپاس فراوان از حضورتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام

        موفق باشید

        راستش آمدم عرض ادبی کنم و رفع زحمت

        در مورد اثرتان چیزی نمیگم چون راه نگاه و سیاق ما مسافر دو خط موازی‌‌ست که همچنگی و بهم رسانی ندارد



        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و عرض ادب از ماست خندانک
        قدم شما روی چشم خندانک
        خوب طبیعه که در مورد پاییز یا هر فصلی نظرات مختلف باشه و اگر این طور نبود که رنگ همه ی شعرها یکی می شد زیبایی در تفاوت هاست خندانک
        بازهم از حضور پر از مهرتان ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی
        بنده منظورم فصل نبود
        به سوژه شعر کار ندارم

        منظورم تضاد نگاه نوشتاری شما و دید نوشتاری حقیرست


        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        آها الان متوجه شدم
        بازهم باید بگم این
        لطف قلم و رنگارنگی نگاه‌هاست که موجب تفاوت‌ها و زیبایی هرچه بیشتر این فضا شده است.
        تفاوت نگاه و قلم، یعنی زیبایی گفت‌وگو و نوشتن یعنی تسامح و پذیرش نگاه همدیگر و این به نظرم ارزشمند است... خندانک خندانک

        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁

        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام بر ابراهیم عزیز خندانک
        شعر زیبا و خیال انگیزی خواندم از قلمتان خندانک
        و سپیدی که تخیل قوی و غیرمنتظره داشته باشد قدم اصلی برای کسب موفقیت را برداشته است.
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بسرایید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود آقا شاهین عزیز خندانک
        یاد اول های آشناییمون افتادم تو این سایت فکر می کردم نوجوانی جوانی چیزی هستی که البته هستی😉🌷 و خیلی عادی هم کلام می شدم باهاتون 😎
        بازهم ممنونم از حضور و لطفتان
        شاد و برقرار و سلامت باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        یادش بخیر خندانک
        قبلا در سپید «سه مرد پنهانی» گفته بودم ماجرا را. فکر کردید شوخی می کردم:
        ...
        و من بنشسته در جوار آینه
        دل مشغول چیستی و و چرایی سه من در من
        و به تکاپوی کشف پاسخی شگرف
        برای پرسشی سخت عرفانی
        که زین پس چگونه سر کنم با سه مرد پنهانی؟!

        ضمنا قرار بود دوباره برگردید راجع به خود غزل نظر بدید. یکی طلب من تا بعد خندانک

        شاد و تندرست باشید و شب بخیر خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        یادم نرفته...😊🌷
        شب حتما میام
        روز و روزگارت خوش... 🌹💐
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام ایبو جان خندانک
        پستهای شما و نقدها و کامنتهای مربوطه همیشه اموزنده و به قول رفقا بستری برای تضارب افکاره . حالا شاید نه به اون غلیظی،که ضرب و زوری باشه . خندانک
        در مورد شعرتون به نظرم یک نکته مهمه : فرض من اینه که شعری رو که میخونم ترجمه شعر اصلی هست که به زبان کوردی سروده شده.
        این جالبه که شعر در ذهن شما به فارسی شکل نمیگیره
        اصلا این فرض درسته آقا؟
        اگر چنین باشه ، فهم کلی کار راحتتر میشه . چون قطعا نمیشه شعر رو صد در صد و مطابق نسخه اصلی به زبان دیگری ترجمه کرد خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود آقا فرشید عزیز خندانک
        ممنونم از تعریفتون و راستش خیلی وقتها می ترسم شعری و نقد کنم چون ممکنه شاعرش مثل بعضی ها توی لیست سیاه قرارمون بده خندانک یا اصلا اصل کامنت و پاک کنه... خندانک ادعایی هم ندارم مقداری ادبیات خوندم و رمان و...
        اما در مورد اینکه شعر در یکی که زبان اصلی اش غیر فارسی چطوری شکل می گیرد اطلاع دقیقی ندارم
        اما در مورد خودم احساس و تصویر است که حرف اول را می زند یعنی من وقتی تصویر شکل گرفت صدای کلمات هم در ذهن می پیچه من فکر نمی کنم کسی که دو زبانه است صرفا ترجمه بکنه او دوبار فکر می کنه دوبار احساس می کنه ولی تصویر همون تصویره...
        امیدوارم حالیت شده باشه خودم که حالیم نشد چی گفتم😁😆
        ممنونم از حضورتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        فریباایازی روزبهانی
        حدود ۱ ماه پیش
        درود
        به نکته ظریفی اشاره کردید اول تصویر سپس کلمات در ذهن شاعر شکل می گیرد خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود و عرض ادب بانو روزبهانی ارجمند خندانک
        سپاس فراوان از حضورتان 🌷💐
        پس شما هم با شکل گیری تصویر موافقی
        اون پلن و نقشه ی کلی که ساخته شد ذهن در بند این نمی مونه که مو به مو ترجمه کنه مگه اینکه واقعا مترجم باشه که خدا را شکر من نیستم شعر و نمی شه ترجمه کرد به نظرم نه اینکه نشه می شه ولی بافت و ساختار بهت اجازه نمی ده همون حس و معنا را منتقل کنی اگر بخوای صد درصد به ترجمه پایبند باشی... خندانک
        بهروز چارقدچی (مجنون)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود جناب کریمی
        شاعر کرد و مرد
        شعر زیبایی سرودید و لذت بردم
        بنده از پیرانشهر و کوههای قندیل خاطرات بسیار دارم و از آن مهمتر از مردمان غیور و با غیرتش.
        پایدار. باشی
        کاک ابراهیم
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        حدود ۱ ماه پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود آقای چارقدچی گرامی خندانک
        از لطف کلام و حضورتان ممنونم خندانک
        زنده باشید کوردها مهمان نوازند و اگر کسی غریبه باشه هواشو دارن خندانک
        مردمان تمام این سرزمین برای من عزیز و گرامی اند خندانک
        شاد و برقرار باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        🍂
        🌻
        🌼
        🌹خوش آمدید🌹🌺❤️
        🍀🌺🌼🌹🌻🍀🌹🌼🌺🍂
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلامی دوباره 🌺
        گفتید کردها مهمون نوازن یاد خاطره ای افتادم ..
        خدا رفتگان شما رو بیامرزه پدرم خیلی مهمان نواز بود وبراش فرقی نمیکرد که این شخص ومیشناسه یا نه هرکسی که در خونه رو میزد به زور مهمونش میکرد مخصوصا اگر غریبه بود ..ی بار ی اصفهانی اومده بود توی روستامون واز پدرم ادرس ی بنده خدایی رو خاسته بود ..باور میکنید این مرد اورد خونه واونم تاچند روز موند واصلا به روی مبارکم نمی اورد که اقا بسه دیگه مهمون ی روز مهمون دو روز ..خلاصه که ما بچه ها نقشه میکشیدیم چطوری این دک کنیم ..ولی موفق نشدیم واین اقا تا یک هفته موند وبماند این وسط چه اتفاقاتی افتاد ..
        دیگه این بنده خدا خوشش اومده بود ماهی یکی دوبار تشریف می اورد پدرم هم مهمان نوازی می کرد ..
        تا اینکه ی روز در زدن در باز کردم دیدم باز ایشون عصبانی شدم گفتم اقا چه خبر ما فامیل نزدیکمونم انقدر به یادمون نیست میشه لطف کنید دیگه اینجا نیایید ..و در بستم ..
        سر اون ماجرا ی سیلی هم نوش جان کردم 😂😂
        ولی باز هم از کارم پشیمون نیستم ..
        دیگه هم اون طرفا پیداش نشد ..
        بله واقعا لرها وکردها خیلی مهمان نوازن...
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        هزاران درود خندانک
        هه چه خاطره ی عجیبی ولی حقت نبود اون سیلی چیزی که لابلای تعارف ها گیر کرده بود آزاد شد و صداقت کار خودش را کرد البته فکر کنم تو دلشان گفتن خوب شد که از دستش نجات پیدا کردیم🤣🌹

        حکایت می کنن روزی مهمانی خیلی مهمان موند و صاحب خانه به زنش گفت من یک نقشه دارم پچ پچ... زن گرفت منظور چیست
        صبح که شد صاحبخانه به مهمانش گفت بیا یه مسابقه ی بگذاریم او هم گفت باشد او را جلو در برد و گفت بیا ببینیم کداممان بیشتر می پریم صاحب خانه دو متر به سمت بیرون پرید ولی مرد فقط یک متر به سمت داخل خانه پرید صاحب خانه گفت من بردم مرد گفت نه من بردم یک متر به داخل خانه پریدن بهتر از دو متر به داخل برف و سرمای بیرون پریدن😁😂
        مریم رمضانی
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بر شما ادیب فرزانه!
        زنده باشید همچنان در پیوند دو فرهنگ،
        دو زبان و یک دلِ شاعرانه خندانک خندانک

        بدرخشید و بمانید در اوج!
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود و عرض ادب بانو
        سپاس از حضور سبزتان🌹🌷
        ارسال پاسخ
        سید موسوی (نوریان)
        حدود ۱ ماه پیش
        عرض ادب و احترام به استاد کریمی بزرگوار
        همچنین ادیب ابهام 🙏🌸🌺🌸🌺🌸🌺
        غصه به نور و سایه در لبخند خندانک خندانک خندانک
        پس شما از عزیزان خطه ی کرد و بی پروایی
        هستید، خاطرات دانشکده ام تماما با کردهای
        با معرفت، از کرمانشاه تا کردستان و روستا نشین
        های پر از عشق و شور رقم خورد و حیف چه زود
        گذشت 🥲 با اثر زیبای شما تداعی شد خندانک خندانک
        خیلی دوست دارم نظر شما بدونم چونکه اثرتان را
        در هاله ای از ابهام مینویسید، به نوشته ی این حقیر
        هم نیم نگاهی عنایت کنید، سپاسگزارم بابت همه چی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        گِردِ آن خورشیدِ سوزان، نگردد اختر
        شهابی سنگ، از نوری به خاکستر
        اشکم به طلسمی، سکوتش خاموش
        آتشِ تابوت، در بسترِ هیزم تَر
        از نگاهِ بوفِ کور، پیرکی در آینه
        ناهید به باژ، آمد از اسـکندر
        به صحرا، سایه در سلطان شکفت
        مهرش به دل افتاد و شاهی از سر
        زمین تا آسمان با تو معنا می شود
        عطرِ منظومه به کیهانِ تو عنبر
        عندلیب بر لبِ یاقوتی دمید
        سلیمان به نگین، صاحبش انگشتر
        فارغ از غم خاطرت، رویایِ ناب
        در مدارش چرخش از دل خوش تر
        در خیالت عاشقی، شورِ قشنگی ست
        طبیبِ دردِ مجنون، مرده ام از پیش تر
        با سپاسی فراوان🫡 خندانک خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود جناب موسوی عزیز🌹
        سپاسگزارم از لطف و همراهیتان
        چشم حتما میام خندانک
        ارسال پاسخ
        سید موسوی (نوریان)
        سید موسوی (نوریان)
        حدود ۱ ماه پیش
        درودی مجدد استاد کریمی عزیز🌺🙏
        منظورم این نبود که زحمت بکشید و
        تشریف بیارین، هرچند که صفحه ی
        این حقیر چندان با مزاج ها سازگار
        نیست و البته قدمتان بر چشم🙏
        جسارتا کنجکاوم تفسیرتان از نوشته ی
        این حقیر که ارسال شد را بخوانم
        باز هم عذرخواهی می کنم اگر باعث
        سوءتفاهم شد، شما برای بنده بسیار
        محترم هستید، شخصیت ذاتی و درونی
        شما برای من ارزشمند است
        وگر این درود و سپاس های بسیار
        به تعداد هم شما هم بنده شنیده ایم
        من گدای دانشم استاد لطفا اگر
        وسعتان می رسد به این حقیر هم
        سکه ای کمک کنید🫴😊
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        جناب موسوی عزیز برادرم خندانک
        سوسوی چراغم جلو پای خودم را هم روشن نمی کند😊
        خدا را شکر قریحه ی خوبی دارید 👏👏
        اما اگر گفتگو در مورد شعری است که پیوست کرده ای باید عرض کنم
        آن طور که من فهمیدم از کلیتش دارید به زبانی دیگر می گویید راستی معنی عشق چیست؟ و جواب چیزی رفتن و سوختن نیست
        به قول یکی از بزرگان
        مرگ من در حیات من است و حیات من در مرگ من است
        تا کسی عاشق نباشد تمام فروغ و جلال و شکوه ظاهری اش پشیزی بیش نیست...

        انشالله برقرار باشی برادر نازنین ممنونم از لطف حضورت و شعر قشنگت 🌹🌷👏❤️
        مهدی محمدی
        حدود ۱ ماه پیش
        درود قلمتان تابان و ماندگار خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        عرض ادب جناب محمدی
        سپاسگزارم خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام گرامی
        بهره بردم ازشعر ارزشمند وزیباوپراحساس شما🌷🌷🌷🌷
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود جناب انصاری گرامی
        ممنونم از لطفتون و از حضورتان خندانک 🌷
        ارسال پاسخ
        یوسف ساعدموچشی
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام
        آبرا ابراهیم چه قدر زیبا می نویسید .
        هم به کوردی و هم به فارسی
        کوردی جوانه که م
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود آقا یوسف عزیز،
        شاد و برقرار باشید
        ممنونم از لطفتون خندانک 🌷
        ارسال پاسخ
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        ۲ هفته پیش
        هان پاییز
        در تابوتِ زمان
        با قلمِ بادِ خیس‌ت
        بر سنگفرشِ فراموشی چه می‌نگاری؟

        چرا تردید در دلِ آسمانِ ابری می‌پیچد؟
        پشتِ «داس مه نو»
        کیست که شب‌ها را درو می‌کند؟ خندانک خندانک خندانک

        لذت خواندن اشعارتان کم از قدم زدن زیر باران بهاری که بوی عطر شکوفه های سیب را در کنار نم کاهگل های که بوی خاک خیس خورده مخلوط با ترنم آواز پرندگان را در هوا می پاشد نیست بسیار زیبا ودلنواز بود البته شاهزاده خانوم ودوستان به زیبائی تفسیر کردند وحرفی برای گفتن باقی نمی ماند خندانک خندانک

        لذت بردم جناب کریمی عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        معصومه خدابنده
        ۲ هفته پیش
        سلام و احترام جناب کریمی ارجمند
        زیبا سرودید درود بر شما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1