جمعه ۶ مهر
بمون کنار من شعری از
از دفتر دل نوشت فانوس نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ ۰۰:۲۹ شماره ثبت ۱۴۰۸۰
بازدید : ۸۴۵ | نظرات : ۸۷
|
|
همه جا نوره ، ولی خیلی سرده
پشت ابره ، خیلی وقته رفته
از وجود من ، گرما ، بارشُ بسته
بی کس ، زیر بارون ، در حال رفتن
منتظر یه صدا ، کنارت هستم
توی سختیا ، باهات میجنگم
با چشات نگو ببر خستم
توی ذهنم داره میزنه فلش بک
تا اینجا چقدر بد گذشتن
لحظات من ، خاطرات من
زندگیُ ، همه حال من
همه چیزمُ ، کندن ُ رفتن
یه قلب مونده ، توش خنجر کردن
حال کردین که من شکستم
بی روح ، بی حس ، در قلب شب من
میام پیشتون با خنجر تو دست
تا بگم چه حسی داره ، خنجر تو قلب
هرکسی پرکرد ، جای خالی رو
یکی با مستی ، اون یکی با دود گاری پر
یکی با دختر ، یکی با گلوله تو مغزش چون
تحمل نداشت توی این همه سختی
به دوش بکشه کوله باره بد بختی
ولی من به رام ادامه دادم
حتی اگه کسی نیومد به داد آدم
راحت قدم بر نداشتم
پاهام سنگین بود ، حس نداشتن
بهشون حق میدم ، کم نزاشتن
اومدن جلو ولی یار نداشتن
بی کسیم رو ، نه با الکل حل کردم
نه با دود سیگار در کردم
نه رابطه ی خاصی داشتم ، که بگم حال کردم
با این همه سختیا زنده موندم
نگفتم که دل بسوزونی برا من
فقط میخوام بدونم هست داوطلب
که بیاد در کنار من
نمیخوام بازم بخونم از چشای تر
فانوس
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.