سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 20 تير 1404
    17 محرم 1447
      Friday 11 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بزرگترین لذت زندگی انجام کاری است که دیگران می‌گویند: تو نمی‌توانی. رومن پلانسکی

        جمعه ۲۰ تير

        وقت عزا

        شعری از

        فرشید ربانی (این بشر)

        از دفتر احمد نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ ۶ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۸۴۴
          بازدید : ۴۹   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب فرشید ربانی (این بشر)

         
        باز که چشم فلک رود خروشان شده!
        باز لب جویبار تشنه و عطشان شده!
         
        موسم حج رفته و وقت عزا سر رسید!
        باز که نقّاش دهر غنچه‌ی پرپر کشید!
         
        در حرم کربلا ولوله برپا شده!
        حضرت عبّاس (ع) باز یاور و سقّا شده!
         
        گرمی خورشید ظهر یاد حسین (ع) آورد!
        خستگی راه را در حرمین آورد!
         
        تربت درگاه او عطر بهشتی دهد!
        نوح خدابنده را قایق و کشتی دهد!
         
        گریه‌ی زینب (س) چو باد قلب من از سینه چید!
        لشکر ابن زیاد خیمه به آتش کشید!
         
        باز که قلب بشر سوخت از این واقعه!
        گرچه فرو ریخته قبح در این جامعه!
         
        ۱۸:۱۷ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۴ - ۱۴۴۷/۰۱/۰۹
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید مرتضی سیدی
        ۵ روز پیش
        صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوة

        سلام و درود بر شما شاعر گرامی خندانک

        ماجور و محظوظ باشید از جام ولای ابا عبدالله الحسین علیه السلام خندانک


        فرشید ربانی (این بشر)
        درود فراوان بر شما
        پاینده و پایدار باشید انشاالله
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۵ روز پیش
        .

        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        فرشید ربانی (این بشر)
        درود بسیار و فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۴ روز پیش
        درود بیکران
        قبول
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرشید ربانی (این بشر)
        درود فراوان
        عزاداری هایتان مقبول درگاه حق
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۴ روز پیش
        باز که چشم فلک رود خروشان شده!
        باز لب جویبار تشنه و عطشان شده!

        سلام و درود
        آسمانی و زیباست
        التماس دعا
        خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        ۴ روز پیش
        درود وعرض ارادت خندانک
        زیباست وملکوتی خندانک
        موفق باشید خندانک
        سعید بیانلو (پرواز آرزوها)
        ۳ روز پیش
        درود بر شما
        آذر دخت
        ۲ روز پیش
        السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
        آوا     صیاد
        ۲ روز پیش
        درود زیباست
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        د یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ااا کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
        شاهزاده خانوم

        تمام صحنه ی بی اتفاق من و شما ااا به باد و پیرهنی زرد بستگی دارد
        سید مرتضی سیدی

        تا کی چو شمع گریم ای گل درین شب تار ااا چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت ااا ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت ااا ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ااا از پافتادگان را دستی بگیر آخر ااا تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
        میکائیل نجفی(سراب )

        رسد ایام اندوه به پایان خویش به میمنت قدوم حضرت دوست اا قلبت صحیح نگهدار که جای درنگ نیست اا بداهه ت
        سید مرتضی سیدی

        در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ااا خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ااا دل که آیینه ی شاهی ست غباری دارد ااا از خدا می طلبم صحبت روشنرایی ااا کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ااا که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی ااا نرگس ار لاف زند از شیوه ی چشم تو مرنج ااا نروند اهل نظر از پی نابینایی ااا جوی ها بسته ام از دیده به دامان که مگر ااا در کنارم بنشانند سهی بالایی ااا کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست ااا گشت هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی اااا اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1