سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 20 تير 1404
    17 محرم 1447
      Friday 11 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بزرگترین لذت زندگی انجام کاری است که دیگران می‌گویند: تو نمی‌توانی. رومن پلانسکی

        جمعه ۲۰ تير

        امتحان

        شعری از

        رسول دبیر (نافذ)

        از دفتر رسالت بودن نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۸ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۸۱۰
          بازدید : ۷۶   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        قمریان از دشت میگرند امتحان 
        لحظه ورد و نیایش با بتان
        موعد و موعود پرسید از کیان 
        چیست قصدافتراق اختران 
        آن تبسم کز شما فرخنده بود
        بود باب میل یار و دوستان 
        مرحبا اصحاب نقل‌ و قول را
        غمزه غماز را شد داستان 
        عشوه ها بشکست پای نام و ناز
        سیر سرگرمی نشد خیل چمان 
        آنکه امروز ش یکی بود با دی اش
        چه ثمر باشد چنين اش یا چنان 
        طرح نو باید گليم خانه‌ را
        کامیار ی پخته گردد چون‌ خزان 
        آن حکایت که شنیدی باز گو
        تا سرایند از تو ديگر دلبران 
        نافذ آزادی رهایی می سرود
        از زبان پخته مردی از سران 
        بانک این فریاد رنگ صلح داشت
        من شنیدم تو هم این شیرین بیان 
        ۱۴۰۴،۰۳،۳۱
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        ۴ روز پیش
        درود ها جناب دبیر .
        سروده ی خوبی بود .
        موفق باشید .
        خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        باسلام و احترام
        ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار و ارجمند
        درودها نثارتان
        دلشاد و سلامت باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۴ روز پیش
        خندانک
        درود بر شما جناب دبیر عزیز خندانک
        بسیار زیبا بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        باسلام و احترام
        ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار و گرانمهر
        سرافراز و سلامت باشید
        روزگار بکام وبه مهر خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        ۵ روز پیش
        درود وعرض ارادت خندانک
        بسیار هم عالی ایست خندانک
        موفق وسلامت باشید خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        باسلام و احترام
        ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار و گرانمهر
        درودها نثارتان خندانک
        روزگار بکام وبه مهر خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۴ روز پیش
        درودتان استاد عزیز
        بسیار زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        باسلام و احترام
        ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار
        درودها نثارتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۴ روز پیش
        درود بر جناب نافذ نفوذ ناپذیز
        زیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        باسلام و احترام
        ممنون و سپاسگزارم استاد بزرگوار
        سرافراز و سلامت باشید خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۴ روز پیش
        آنکه امروز ش یکی بود با دی اش
        چه ثمر باشد چنين اش یا چنان

        سلام و درود دوست عزیز و گرامی ام
        ارزشمند و زیباست
        موفق باشی
        خندانک خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        سلام وعرض ارادت دوست عزیز و ارجمندم
        بسیار بسیار ممنونم
        درودها نثارتان خندانک ⚘⚘⚘⚘⚘
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        دیروز
        سلام و احترام جناب دبیر ارجمند
        درود بر شما و قلم نابتان 🌹
        میکائیل نجفی(سراب )
        ۹ ساعت پیش
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        د یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ااا کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
        شاهزاده خانوم

        تمام صحنه ی بی اتفاق من و شما ااا به باد و پیرهنی زرد بستگی دارد
        سید مرتضی سیدی

        تا کی چو شمع گریم ای گل درین شب تار ااا چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت ااا ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت ااا ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ااا از پافتادگان را دستی بگیر آخر ااا تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
        میکائیل نجفی(سراب )

        رسد ایام اندوه به پایان خویش به میمنت قدوم حضرت دوست اا قلبت صحیح نگهدار که جای درنگ نیست اا بداهه ت
        سید مرتضی سیدی

        در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ااا خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ااا دل که آیینه ی شاهی ست غباری دارد ااا از خدا می طلبم صحبت روشنرایی ااا کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ااا که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی ااا نرگس ار لاف زند از شیوه ی چشم تو مرنج ااا نروند اهل نظر از پی نابینایی ااا جوی ها بسته ام از دیده به دامان که مگر ااا در کنارم بنشانند سهی بالایی ااا کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست ااا گشت هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی اااا اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1