سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 20 تير 1404
    17 محرم 1447
      Friday 11 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بزرگترین لذت زندگی انجام کاری است که دیگران می‌گویند: تو نمی‌توانی. رومن پلانسکی

        جمعه ۲۰ تير

        آخر نماند

        شعری از

        سید موسوی (نوریان)

        از دفتر اشکــــ حــزیــــن نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۹ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۷۸۸
          بازدید : ۳۸۶   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید موسوی (نوریان)

        صدای ارسالی شاعر:
        دیگر دل از آن لبخند او شادان نمی‌ماند/ 
        به روی قطره، جایِ قطرهٔ باران نمی‌ماند/
         
        دلِ پروانه ام را کشته ای از شمعِ هجران/ 
        دراین ویرانه دیگر مرهمی بر جان نمی ماند/
         
        ز هُرمِ عشق تو سوخته دیگر پیکرم/ 
        دیگر دل ز خاکسترش درمان نمی ماند/
         
        مُلکِ آن عاشق که بر تختِ سلیمانش شهی/ 
        زاین مُلکِ دلسنگم، طعمه بر موران نمی ماند/
         
        طفلک این دل آخرش با تیغِ غمدردِ تو مُرد/ 
        که در سینه جای خالی اش پنهان نمی ماند/
         
        خوابِ خود بیخود ز چشمم حرامش کرده ام/ 
        چون آمد و در خواب و بر چشمان نمی ماند/
         
        چنان حسرت دلم را سخت دربندش کشید/ 
        کزآن یک روزنه به فکرِ من آسان نمی ماند/
         
        تکیه بر دیوارِ خشمِ کجِ بی رحمی نزن/ 
        سرپناهی بر ظلم و بی وجدان نمی ماند/
         
        عشق تو خندان و میزبانِ این لب ها بود/ 
        دگر هرگز خنده ای بر لبم مهمان نمی ماند/
         
        💫NouriaN💫
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۷ روز پیش
        محتواش زیباست خندانک
        ولی نودونه و نودونه‌دهم درصد وزنش مورد داره...
        خیلی ساده اگههه بخوایم بررسی کنیم؛
        بدون درآوردن وزن شعرتون...
        توی وزن عروضی ما باید تعداد هجاهای یکسانی داشته باشیم مگر اینکه از اختیارات شاعری استفاده کنیم...
        (برای نمونه)
        مصرع اول شما ۱۵ هجایی، مصرع دوم ۱۹ هجایی، بیت آخر مصرع اولش ۱۲ هجایی و مصرع دومش ۱۸ هجایی...
        درود بر شما جناب موسوی ارجمند خندانک
        روح عموی بزرگوارتان شاد و قرین رحمت الهی... خندانک
        شاد باشید خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        👏👏👏♥️♥️
        ارسال پاسخ
        سید موسوی (نوریان)
        درود بر شما بانو زند ارجمند و البته باهوش،
        قدر استادتون رو بدونین،ایشون منو نمیشناسن ولی بنده خدمت ایشون ارادت دارم، در پناه خداوند باشین بانوی گرامی🙏
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        سید موسوی (نوریان)
        سپاسگزارم از حضور شما بانو زند گرامی🙏
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۷ روز پیش
        درود بزرگوار
        دلنوشته بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        سید موسوی (نوریان)
        درود بر شما استاد استکی بزرگوار🙏🌹
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        عاشق این صداقت
        شما شدم✌👏👌
        صادقانه فرمودید
        دلنوشته، چون فقط
        یک دلنوشت بود🙏🌹
        سپاسگزارم از توجه شما استاد گرامی🌹🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۶ روز پیش
        درود شاعر عزیز
        قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ
        ایام سوگواری عاشورای حسینی تسلیت باد
        السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین خندانک خندانک خندانک
        سید موسوی (نوریان)
        استاد استکی؟ شما زبان عربی بلدید؟
        صادقانه بگین لطفا؟
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۸ روز پیش
        تکیه بر خشتِ کجِ خشمِ بی رحمان نزن
        سر پناهی بر سرِ ظلمِ ستمکاران نمی ماند

        سلام و درود سید بزرگوار
        زیباست و بامفهوم
        موفق باشید
        خندانک خندانک
        سید موسوی (نوریان)
        درود استاد بزرگوارم
        با اینکه هنوز ذهنم قفل است، کمی ویرایش کردم ،اگر برایتان مقدور بود به نقاط ضعف غزل اشاره کنید
        سپاسگزارم از حضور
        گرم و همیشگی شما
        استاد میرزادوست گرانقدر و مهربان🙏
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۸ روز پیش
        درود برشما بزرگوار

        خندانک خندانک خندانک
        سید موسوی (نوریان)
        درود بر شما استاد انصاری بزرگوار🙏🌹
        سپاسگزارم از حضور
        گرم و زیبای شما🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        سید موسوی (نوریان)
        ۸ روز پیش
        درود و عرض ادب و احترام🙏🌹🌹🌹🌹
        گزینه نقد فعال نیست اما هر عزیزی که لازم دانست، پیشنهاد و نقدشان بر دیده منت،
        فکر کنید دفتر خاطرات
        است، هرچه می خواهد دلِ تنگت بگو🙏❤🌹
        جلیل میاحی
        ۸ روز پیش
        درود بر جناب سید موسوی عزیز، خندانک
        شعرتان آینه‌ای‌ست از دل‌تنگی‌ها و
        دردهای بی‌پایانِ دلِ عاشق.
        واژه‌هایتان چون قطره‌های اشک،
        از چشم شعر می‌چکند و بر دل می‌نشینند.
        این حجم از احساس، کمتر در واژه‌ها جای می‌گیرد.
        قلمتان استوار و روحتان شاعر بماند.

        تکرار ردیف «نمی‌ماند» گرچه در ابتدا
        تأکیدی زیبا و آهنگین دارد، اما در ادامه از تازگی
        می‌افتد و قدری از تأثیر عاطفی شعر می‌کاهد.
        اگر در چند بیت میانه یا پایانی، تنوعی در
        پایان‌بندی ایجاد می‌کردید،
        عمق بیشتری در لایه‌های شعر پدید می‌آمد.

        برادر جان، شاعرِ درد و دغدغه،
        اندوه را خوب می‌شناسید، اما نگذارید که شعر،
        تنها پژواکِ تاریکی بماند. بگذارید در هر غزل
        حتی اگر سوگ دارد
        روشناییِ یک شمع هم بجوید.مخاطب،
        در کنارِ هم‌دردی، نیاز به امید دارد.

        به امید روزی که نور را، نه فقط در دل،
        که در شعرتان نیز ببینم. خندانک

        به قول سهراب:
        "چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید..."

        و حتی «سایه» هم در شعرهای تاریکش، نوری پنهان دارد...

        سید موسوی (نوریان)
        درود و عرض ادب دوست و غم خوارم
        استادِ جان میاحی خندانک در وصف حالم
        این سرقب بی ادبی رو
        فقط در جواب داشتم
        که خدمتت عرض کنم
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

        شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است/
        روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است/

        متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان/
        حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردن است/

        جلیل نازنین من تا تو نگاه می‌کنی/
        لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است/

        من همه اشتباهِ خود جلوه دهم که آدمی/
        از دمِ مهد تا لحد در اشتباه کردن است/

        گاه به گاه پرسشی، کن که زکات زندگی/
        پرسشِ حالِ دوستان گاه به گاه کردن است/

        خود برسان به نوریان ای که در این محیط غم/
        بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است/

        دوست بزرگوارم!
        در اولین بداهه این اثر
        یک بیت نوشته بودم و
        تصمیم دارم در یکی از
        غزلهام جایگزین کنم»
        سرت را در گریبان خود وبر شانه ات بگذار دل/
        که بی منت سری بر شانهٔ اینان نمی ماند/
        صادقانه؛ دلم واسه
        انسانی مثل شما تنگ شده بود و دراین بیت
        به همین موضوع اشاره کردم، توی این زندگی که بقولی:گربه ام محض رضای خدا موش نمیگیره، محبت بی توقع از یک دوست
        خیلی باارزشه، این شخص شما هستی» در دیاری که
        مردمانش عصا از کور
        میدزدند،
        من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم، و نور امید و
        ناامیدی در دو3بیت :
        کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست/
        با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست/
        کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر/
        این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست/
        شهریارا ! عقبِ قافلهٔ کوی امید/
        گو کسی رو که چو من طالعِ گمراهش نیست/
        خداوند به وسعت دل پاکت از علمش بهت بده دوست عزیزم خندانک
        ارسال پاسخ
        جلیل میاحی
        درود بی‌کران و ارادتِ تمام‌قد
        به جناب سید موسوی بزرگوار، نوریانِ نازنین 🌹🙏

        چقدر این دل‌نوشته‌ی پر از مهر و معرفت،
        به جان نشست… خندانک
        نه تنها واژه‌ها، که نَفَسِ صداقت و خلوص
        از لابلای تک‌تک مصرع‌ها بیرون می‌تابد. خندانک

        شما با دلی می‌نویسید که در این روزگارِ بی‌پناهی،
        هنوز از «دوستی»، «وفا»، و «اخلاق» سخن می‌گوید
        و این هنرِ کمی نیست،
        این «انسان بودن» است، در بلندترین قله‌ی معنایش،

        آن بیت درخشانِ بداهه‌تان
        «سرت را در گریبان خود و بر شانه‌ات بگذار دل /
        که بی‌منت سری بر شانهٔ اینان نمی‌ماند»

        آن‌قدر پر معنا و صادقانه بود که
        باید در طلایی‌ترین جای یک غزل بدرخشد.

        و آن سه‌گانهٔ امید و یوسف، فغان دلِ سال‌های دوری است،
        که تنها شاعری از تبار شما می‌تواند
        چنین جان‌فرسا و عمیق به واژه بکشد.

        سید عزیزم!
        من نیز، در این دیارِ «عصا‌دزد»،
        همچون شما
        محبت را بی‌چرتکه دوست دارم...
        و اگر در من نوری هست،
        از «نوریان»ی‌ست که یادِ وفا را با شعر آمیخته.

        سپاس از دلِ بزرگی که برایم گشودی.
        دعایم، دعای خالصِ رفیقی‌ست که
        هنوز دلش از انسان بودن، شرمنده نیست. خندانک

        ارادت بی‌پایان میاحی خندانک

        فرامرز عبداله پور
        ۷ روز پیش
        درود
        مثل همیشه
        زیبا و دلنشین
        سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        سید موسوی (نوریان)
        درود بر شما استاد
        عبداله پور بزرگوار🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        بی نهایت سپاسگزارم از حضور شما
        اگر زمانی گریزی داشتید ویرایش جدید رو عنایت بفرمایید🙏
        در پناه خداوند باشید
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        ۷ روز پیش
        درود وعرض ارادت خندانک
        موفق باشید وسلامت خندانک
        سید موسوی (نوریان)
        درود بر شما بانو زند ارجمند و البته باهوش،
        قدر استادتون رو بدونین،ایشون منو نمیشناسن ولی بنده خدمت ایشون ارادت دارم، در پناه خداوند باشین بانوی گرامی🙏
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        سید موسوی (نوریان)
        درود و عرض ادب استاد افشاری بزرگوار
        🙏🌹🌹🌹🌹🌹✨
        حدس میزنم که برای
        ادای دین تشریف آوردین، البته راضی به
        زحمت نبودم شما خودتون گل هستین🌹
        ارسال پاسخ
        کبری قرباغی (کوثر)
        ۶ روز پیش
        درودتان باد بسیار عالی👏🏻👏🏻👏🏻
        سید موسوی (نوریان)
        درود و عرض ادب 🙏
        کوثر بانوی گرامی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        شما که دو بیتی های زیبایی سرودید بانو
        بنظر هم نمیاد تازه کار
        باشید،بنده که خیلی رکم، شما هم رک باشید
        ارسال پاسخ
        صدیقه جـُر(ساحل)
        ۶ روز پیش
        درود فراوان بسیار عالی قلم زدید استاد گرامی موفق باشید همیشه بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        سید موسوی (نوریان)
        درود خداوند بر شما
        استاد و بانوی کهنه حریف و ادیب🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        شما بنده ی حقیر را میشناسید و متقابلا بنده شما را استاد جُر
        رزومه ی سرکار عالیه رو در سیستم مادرجونم مطالعه کردم
        خواهشا نقاط ضعف این اثر رو بگین، خوشحال تر خواهم شد استاد گرانمهر 🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        ۲ روز پیش
        درود زیبا سرودید
        جواد مهدی پور
        ۲ روز پیش
        درود بر شما جناب موسوی گرامی خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        د یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ااا کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
        شاهزاده خانوم

        تمام صحنه ی بی اتفاق من و شما ااا به باد و پیرهنی زرد بستگی دارد
        سید مرتضی سیدی

        تا کی چو شمع گریم ای گل درین شب تار ااا چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت ااا ای گل در آرزویت جان و جوانی ام رفت ااا ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ااا از پافتادگان را دستی بگیر آخر ااا تا کی به سر بگردم در راه جست و جویت
        میکائیل نجفی(سراب )

        رسد ایام اندوه به پایان خویش به میمنت قدوم حضرت دوست اا قلبت صحیح نگهدار که جای درنگ نیست اا بداهه ت
        سید مرتضی سیدی

        در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ااا خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ااا دل که آیینه ی شاهی ست غباری دارد ااا از خدا می طلبم صحبت روشنرایی ااا کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ااا که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی ااا نرگس ار لاف زند از شیوه ی چشم تو مرنج ااا نروند اهل نظر از پی نابینایی ااا جوی ها بسته ام از دیده به دامان که مگر ااا در کنارم بنشانند سهی بالایی ااا کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست ااا گشت هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی اااا اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1