شنبه ۲۴ خرداد
|
دفاتر شعر جمیله اتکالی رها
آخرین اشعار ناب جمیله اتکالی رها
|
گذر عمر
ثانیه عقربه اش را تپش انداخته بود
روزها هی هفته
هفته ها ماه شدند
ماهها سالِ مرا زود زمستان کردند
هر زمستان به دلم قاب یخی می انداخت
دل من یخ زده اکنون
تنم از سردی هر لحظه به خود می لرزد
در غمِ حسرتِ قلبم چه عزادارم من
شد بهارم تاریک
من چرا بیدارم...؟!
همه قصّه ی عمرم ای کاش
خواب و رویا و خیالی خوش بود
کاش آن خواب نمیشد بیدار
زندگی کاش نمی کرد اصرار
رفتنم کاش کمی می لنگید
لحظه ها کاش نمیکرد فرار
زیستن جرم بزرگی ست بدان
همه محکوم به آن
تلخ هرگز نکن آن را پایان
خویشتن را، زیستن را بِرَهان
نو کن اندیشه ی هر برگ خزان
تو بگیرش آسان
تا ابد زنده بمان
اتکالی"رها"
|
نقدها و نظرات
|
سلام 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و سلامی به احساس در محفل شعر 🌹 درود بر محفل نشینان شعر ناب 🌹 قصه عشق ما با شعر ناب است🌹 و دوستی نابی ها 🌹🌹🌹🌹🌹 دست در دست می شود پیاله🌹 ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ ز نغمه ی عاشقان شعر 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹☘☘☘☘☘☘☘☘☘ | |
|
سلام 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و سلامی به احساس در محفل شعر 🌹 درود بر محفل نشینان شعر ناب 🌹 قصه عشق ما با شعر ناب است🌹 و دوستی نابی ها 🌹🌹🌹🌹🌹 دست در دست می شود پیاله🌹 ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ ز نغمه ی عاشقان شعر 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹☘☘☘☘☘☘☘☘☘ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما بانواتکالی عزیزم
زیبا قلم زدید