چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)
|
من درختم
شاخه دارم.ساقه دارم.ریشه دارم
سر به گهواره بادم
پایبندم به زمین
سایه ام روی سر خاک
ریشه ام زیر سر خاک
همه اندیشه من پاک
شبنم خیس دلم پاک
روی هر شاخه من بلبل مستی
سر انگشتر سبزم میدرخشد رخ هستی
من درختم
برگ دارم.سایه دارم.اینهمه سرمایه دارم
سر هر شاخه من لانه عشقی است
پر جوجه.پرتخم.پر آغاز تولد.
من سر آغاز بهارم
شعر سبز روزگارم
میوه دارم.
من به لطف شاخه هایم اینهمه همسایه دارم.
بلبل و سار و چکاوک.
چلچله.قمری.کبوتر
هم کلاغ و هم پرستو
یا قناری. یا که گنجشک
یا کریم...حتی عقاب
دارکوب هم دوست دارم.
من درختم.
پر شاخم.پر برگم.
اینهمه شکوفه دارم.
شاید از ظلم تبر بشکند شاخه من
یا که بی رحمی باد بدرد جامه من
به تنم زخم زند کودکی بازیگوش
یا بکاود پایم پنجه های یک موش
علف هرز بروید شاید زیر نمناکی من
شاید آلوده کند مدتی پاکی من
چه خیالی است؟ریشه ها پا بر جاست
ابتدایش دیروز.امتدادش فرداست.
من درختم.
گاه سبزم.گاه زردم. گاه لخت.
هر چه هستم ریشه دارم
استوارم.
فصلها می آیند.میروند از پی هم.
نغمه ها میخوانند.رنگها میپاشند
قصه ها میسازند.
میدرند.میشکنند
میروند.میگذرند.
هم زمستان.هم خزان.آخرش میبازند
من درختم.ریشه دارم.آخرش میمانم.
تو فقط رهگذری.
زیر حقانیت سبز وجودم
تو فقط سبز بیندیش.
تکیه کن.من هستم.
در پی شعله نباش.
روی خاکی که سرش سایه ماست
تخم نیرنگ نپاش
سایه ام ملک تو نیست
شاخه ام هیزم دستان تو نیست
تو فقط رهگذری.
اینهمه سار و چکاوک
اینهمه قمری و گنجشک
اینهمه مال منند.
همه پرورده دامان منند.
همشان گوش به فرمان منند.
فکر باطل بکنی محکومی.
یک اشاره کافی است.
هر کدام یک فضله بر سرت میریزند
زیر خروار کثافت تو به من میبازی.
تکیه بر من چوزدی آدم باش
من درختم.
همه اندیشه من سبز
شاخه ام سبز
باورم سبز.
تو چه هستی؟
چه در اندیشه تو میگذرد؟
...................................................
تقدیم به وطنم ایران بزرگ
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.