چند رباعی

درود بر جناب ملحق نازنین و نابیان ناب اندیش

و سلام بر جناب مودب که این دو رباعی بسیار زیبا
را به اشتراک گذاشتند تا از زیبا یی های آنها لذت ببریم
دو رباعی که انصافاً هر دو زیبا هستند و هم در زبان و هم در معنا و محتوا عالی و حرف برای گفتن بسیار دارند
یکی عاشقانه است و دیگری اجتماعی که رسالت شعری خود را به خوبی ادا کرده اند

و اینکه در رباعی مصرع آخر باید ضربه ی نهایی را بزند به خوبی در این دو رباعی رعایت شده است و در رباعی دوم نیز رگه هایی از طنز به زیبایی کار افزوده است و...

جهت استفاده ی دوستان با اجازه ی بزرگان گزینه ی نقد را فعال میکنم تا دوستان بیشتر بهره مند شوند



و اما دو رباعی

آینه
پاییز‌صفت به رخ نکش رنگت را
موسیقی بارانِ خوش آهنگت را
من آینه ام که تکه تکه شده ام
از بس که به سینه زده ام سنگت را

شاعر: شهرام مؤدب

-----------------------------------------------
نسازید
تندیس الاغ و خر نسازید از ما
هی آتش شعله ور نسازید از ما
جنگل به درخت و شاخه هایش زنده‌ست
هیزم به درک، تبر نسازید از ما

شاعر: شهرام مؤدب