سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        ذهن پریشون

        شعری از

        معصومه نصیری

        از دفتر درپناه عشق نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۵۹ شماره ثبت ۱۳۴۹۴
          بازدید : ۵۹۸   |    نظرات : ۳۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر معصومه نصیری

        چند وقتیه كه خاطرم پریشونه
        كه فکرای پلیدی رو به ذهن من میکشونه
        همش میاد تو نظرم
        فرشته عزيزمن
        همون که من عاشقشم
        اون كه همش تو يادمه
        تو فكرم و خيالمه
        پشت و پناه عشقمه
        عشقش تو قلبم حك شده
        نگاه مهربون اون به زندگيم صفا داده
        نيمه اي از وجودشو ، هديه به من ،‌خدا داده
        همون كه شعر عاشقي برای من مي خوند
        پاي همه درد دلام تا خود صبح بيدار مي موند
        همون كه من رو شاد مي كرد
        قلبم و از غصه و غم آزاد مي كرد
        مي خواد دلم رو بشكنه
        مي خواد كه من ، زار بشم
        مي خواد كه تنها  بشم
        بي دل و بي يار بشم
        يا پيش  عشق ديگش
        كوچيك بشم، خار بشم
        نه نه نه تموم كنيد
        محاله كه بخواد من اينجوري بشم
        شكسته شم بيجون بشم
        تو تنهايي اسير بشم، داغون بشم
        اي واي كاش سهم منو از بودنش كم نكنه
        اين همه عشق و تو دلم شبيه ماتم نكنه
        فكر منو از تو دلش پاك نكنه
        حرفامو غمناك نكنه
        ...
        نه نه نه
        بسه ديگه امون بديد – امون بديد
        داريد منو مي ترسونيد
        كي گفته كه فرشته ها رسم شكستن بلدن
        من مي دونم اونا فقط مهربوني رو بلدن
        فرشته ها شكستنو نمي دونن
        فرشته ها عاشقي رو خوب مي دونن
        عشقو خدا براي ما
        همراهشون فرستاده روي زمين
        من مي دونم
        چون يكيشون سهم منه
        بهترينش مال منه
        تموم كنيد وقتي اونو نمي شناسيد
        اون كه به من خوشبختي رو نشون داده
        تمام زندگيم شده...
        چرا ميگيد همش، كه تنهام ميذاره
        ميره با يه عشق ديگه
        منو تو غمهام ميذاره
        شما اونو نمي شناسيد
        اون منو داغون نمي خواد
        ‌خسته و حيرون نمي خواد
        قلب منو نميشكنه
        ...
        "كي گفته كه فرشته ها رسم شكستن بلدن "
        بسه ديگه،‌بسه ديگه
        دور بشين از دورو برم
        بيرون بريد از فكر من
        بيرون بريد از تو سرم
        خسته از این ذهن پریشونم خدا..
        فرشته ي مهربونم ،‌بيا ... بيا...
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3