شنبه ۳ آذر
ذهن پریشون شعری از معصومه نصیری
از دفتر درپناه عشق نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۵۹ شماره ثبت ۱۳۴۹۴
بازدید : ۵۹۸ | نظرات : ۳۴
|
آخرین اشعار ناب معصومه نصیری
|
چند وقتیه كه خاطرم پریشونه
كه فکرای پلیدی رو به ذهن من میکشونه
همش میاد تو نظرم
فرشته عزيزمن
همون که من عاشقشم
اون كه همش تو يادمه
تو فكرم و خيالمه
پشت و پناه عشقمه
عشقش تو قلبم حك شده
نگاه مهربون اون به زندگيم صفا داده
نيمه اي از وجودشو ، هديه به من ،خدا داده
همون كه شعر عاشقي برای من مي خوند
پاي همه درد دلام تا خود صبح بيدار مي موند
همون كه من رو شاد مي كرد
قلبم و از غصه و غم آزاد مي كرد
مي خواد دلم رو بشكنه
مي خواد كه من ، زار بشم
مي خواد كه تنها بشم
بي دل و بي يار بشم
يا پيش عشق ديگش
كوچيك بشم، خار بشم
نه نه نه تموم كنيد
محاله كه بخواد من اينجوري بشم
شكسته شم بيجون بشم
تو تنهايي اسير بشم، داغون بشم
اي واي كاش سهم منو از بودنش كم نكنه
اين همه عشق و تو دلم شبيه ماتم نكنه
فكر منو از تو دلش پاك نكنه
حرفامو غمناك نكنه
...
نه نه نه
بسه ديگه امون بديد – امون بديد
داريد منو مي ترسونيد
كي گفته كه فرشته ها رسم شكستن بلدن
من مي دونم اونا فقط مهربوني رو بلدن
فرشته ها شكستنو نمي دونن
فرشته ها عاشقي رو خوب مي دونن
عشقو خدا براي ما
همراهشون فرستاده روي زمين
من مي دونم
چون يكيشون سهم منه
بهترينش مال منه
تموم كنيد وقتي اونو نمي شناسيد
اون كه به من خوشبختي رو نشون داده
تمام زندگيم شده...
چرا ميگيد همش، كه تنهام ميذاره
ميره با يه عشق ديگه
منو تو غمهام ميذاره
شما اونو نمي شناسيد
اون منو داغون نمي خواد
خسته و حيرون نمي خواد
قلب منو نميشكنه
...
"كي گفته كه فرشته ها رسم شكستن بلدن "
بسه ديگه،بسه ديگه
دور بشين از دورو برم
بيرون بريد از فكر من
بيرون بريد از تو سرم
خسته از این ذهن پریشونم خدا..
فرشته ي مهربونم ،بيا ... بيا...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.