سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        دنیا

        شعری از

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)

        از دفتر اشراق نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۱۴ شماره ثبت ۱۳۴۸۲
          بازدید : ۱۳۶۱   |    نظرات : ۶۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        آخرین اشعار ناب محمد مير سليمانی بافقی (باران)

        صدای ارسالی شاعر:

        وسط راهم وخورشيد داره ميره از چشام

        هيچكي نيس يه شاخه دل بسوزونه شبی برام
        دنيا !  اي قللك كوچيك  قشنگ ؛بشكنمت
        كودكي بسه ديگه ميخام برم با روياهام
        من ميخام پياده شم دنيا به جون گريه هام
        بـــه شكست بغضِ رو  شونه خاكي مرام
        دنيا رو نگه داريد ميخام پياده شم ؛برم
        زده ام به سيم آخـر؛   بسه تنظيم درام
        قربون چشات برم ؛  تبعيدِ بي مرامي ام
        بسكه آلبالو گيلاس چيدم از آن چشم حـرام
        دنيا بس كن ؛به ته ايستگاه رسيدهِ قنفذات
        سوت پـايان و بزن تموم بشه نئشه گيام
        من تو رو تو چشم خود كشيده بودم  بــي حيا
        به يه چشمك پريدي به  جبهه  خسته گيام
        كفتري كشيد نم كـــه پر زنم تو آسمون
        خط خطي خط ونشون مـي كشي تو نقاشيام؟
        كوله ام پر شده از سـراب وحشي سكوت
        بسكه وصله داره از بـدهكا رِ جوونيام
        امروزم ميگذره و  تلنبارم مي كنه غـم
        كبريت و بكش بسوزه پدرِ جفت چشام
        زبون آدمي زاد سرت نمي شه تا بگم
        اِنـد عشــــــقم و تـو اِنـد تله سمي دام
        دنيا! سالاري اگريه كم خودت روجمع كني
        از در اومـده رد شم نیمه ام  ميگه بيام
        دنـيا لجبازي نكن چوب خدا تو دستمه
        اگه مردي لخت بشو تا نشكنه تير دعام
        گل سر زدي و لي كچل به دنيا اومدي
        فيلم اون پخش شده توي زيرزمين وپشت بام!
        سر مــن درد ميكنه براي درد شاخكات
        مي بُرم ريشه هاتو تاخط ندهي به انهدام
        جون من بايست يه لحظه خفه كرد بختك خا ك
        بسكه دل مي پره با تيك خطر تو اين كنام
        من ميخام پياده شم دنيا به جون گريه هام
        بــــه شكست بغضاي شونه خاكي مرام
        بــزارمن پياده شم كفتره زل زد به  چشام
        نكنه ديـــــــــــر برسم بپّره از گوشه بــام
        تو روخواستم كه طناب ماه روباش برم بالا
        سـر راه پيچوندي يم يــواشكي ختم كــلام
         15/3/92-مشهد
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4