بنام خدا
قصیده (قبله ی حاجات)
حَرَمَش، قبله ی حاجاتِ من است
درگًهَش ، بابِ مناجاتِ من است
گنبد و ، صَحن و سرایِ قُدسیش
مَامَنِ کسبِ فیوضاتِ من است
مظهرِ جود و سَخا ، مهر و وفا
تُربَتَش ، مُهرِ عباداتِ من است
سَروَر و مولا ، "ولیّ و مُقتَدا "
آرمانش ، " اعتقادات " من است
حَک شده ، نقشِ "رضائی" بَر دِلَم !
کین نشان مقصودِ غایاتِ من است
آن مُرادی که مُریدَش عالَمی است
عشقِ وی مضمونِ ابیاتِ من است
پیروی از راه و رسم و مکتبش
اَمرِ واجب ، از اُموراتِ من است
پاسداری ... ، از حریم و حرمتش
فرض و تکلیفی زِطاعاتِ من است
گر شوم ، نائِل به " پابوسیِ " او
این سعادت زان مهمّاتِ من است
در جوارِ آن ، " امامِ مهربان "
نوکریِ ، اوجِ کمالات من است
بی ریا! ، عرضِ ارادت مَحضَرَش
از تَوَلّی و ، مصافاتِ من است
فرصتِ نابِ " تَشَرُّف " در حرم
خوشترین هنگامِ اوقات من است
لحظه و ، حالِ تَوسُّل با دعا !
بَرترین اَحوالِ حالاتِ من است
"دل شکسته " زائِرَش گردم همی
جَرحِ سینه ، مُهر اثباتِ من است
دست بر سینه ، بسویِ بارگاه
وجهِ " آدابِ" زیاراتِ من است
مَحضَرَش بَهرِ شَفاعت ، سائِلَم
این گدائی ، افتخارات من است
دردِ دل ، با شاهِ خوبان ، مَرهَمی
بر دلِ تنگ و جِراحاتِ من است
اِلتِفاتی ... ، زان " معینِ ضُعَفا "
بر مَنِ مسکین سعاداتِ من است
جرعه ی آبی ، زِ سقّا خانه اش
داروی درد و ، مداوات من است
هَستی ام ، از بَهرِ او سازَم فَدا
گر قبول آید ، نُذوراتِ من است
افتخار و ، برکتِ ایرانِ ما
دَم به دَم، بر او تحیّاتِ من است
ضامنِ آهو ، "علی موسَی الرِّضا"
هدیه تقدیمش صلوات من است
(نژاد - بهار ۱۴۰۳)
دوبیتی (قبله حاجات)
حَرَمَش، قبله ی حاجاتِ من است
درگًهَش ، بابِ مناجاتِ من است
سَروَر و مولا ، "علی موسَی الرِّضا"
تُربَتَش ، مُهرِ عباداتِ من است
صَلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یا مَولایَ یا سُلطان یا اَبااَلحَسَن یا عَلیِّ بنَ موسَی الرِضـا، و عَلَیکَ آلافُ التَّحِیَّهِ وَالثَّناءِ
ای حرمت قبلة حاجات ما یاد تو تسبیح ومناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی دست علی ماه بنی هاشمی
همقدم قافله سالار عشق ساقی عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست براه حسین
عم امام و اخ و ابن امام حضرت عباس علیه السلام
ای علم کفر نگون ساخته پرچم اسلام برافراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفبای تو صدق و صفاست
شمع شده آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب تست مات موج زند اشگ بچشم فرات
یاد حسین و لب عطشان او و آن لب خشکیده¬ی طفلان او
ساقی کوثر پدرت مرتضی است کار تو سقائی کرب و بلایت
هر که بدردی بغمی شد دوچار گوید از یکصد و سی و سه بار
ایعلم افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده آبش دهی
چون نهم ماه محرم رسید کار بدانجا که تو دانی کشید
از عقب خیمه¬ی صدر جهان شاه فلک جاه ملک آشیان
شمر بآواز ترا زد صدا گفت کجائید بنو اختنا
تا برهانند زهنگامه¬ات داد نشان خط امان نامه¬ات
رنگ پرید از رخ زیبای تو لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من بامان باشم و جان جهان از دم شمشیر و سنان بی¬امان
دست تو نگرفت امان نامه را تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن دست سپر کردن و سرباختن
دست تو شد دسته شه لافتی خط تو شد خط امان خدا
چار امامی که ترا دیده اند دست علم گیر تو بوسیده¬اند
طفل بدی مادر والاگهر برد ترا ساحت قدس پدر
چشم خداوند چودست تو دید بوسه زد و اشگ زچشمش چکید
با لب آغشته بزهر جفا بوسه بدست تو بزد مجتبی
دید چو در کرب و بلا شاهدین دست تو افتاد بروی زمین
خم شد و بگذاشت سر دیده¬اش بوسه بزد با لب خشکیده¬اش
حضرت سجاد هم آندست پاک بوسه زد و کرد نهان زیرخاک
مطلع شعبان همایون اثر بر ادب تست دلیلی دگر
سوم اینماه چونور امید شعشعه¬ی صبح حسینی دمید
چارم اینمه که پر از عطر و بوست نوبت میلاد علمدار اوست
شد بهم آمیخته از مشرقین نور ابوالفضل و شعاع حسین
ای بفدای سر و جان و تنت وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت قدمی پشت سر وقت شهادت قدمی بیشتر
مدح تو این بس که شه ملک و جان شاه شهیدان و امام زمان
گفت بتو گوهر والا نژاد جان برادر بفدای تو باد
شه چو بقربان برادر رود کیست" ریاضی" که فدایت شود
سید محمد علی ریاضی