پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر مهدی قربانی (ققنوس)
آخرین اشعار ناب مهدی قربانی (ققنوس)
|
دست در دست هم دادیم
تا که فریاد کنیم انچه را میخواهیم
در میان ما بود
کودکی سر زنده
با صدایی بالا
می کشید او فریاد
در جوابش بودیم
همه یکدل زیبا
عمو زنجیر باف
شده بود بازی ما
او چنین میزد داد عمو زنجیر باف
بله بود پاسخ او
بعد هر یک فریاد
دست هم را محکم
مشت کردیم به هم
خنده بود بر لبها
بازی انروزها
کل دنیای ما
بود یک دایره وار
کوچک اما زیبا
بود دنیای ما
او چنین میگفت
زنجیرم را بافتی خنده بر لبها بود
پاسخش اری بود
حال که می اندیشم
عمو زنجیر باف
وصله میزد دلها
با دل هم سنها
دور هم میچرخیم
دست هم میگیریم
تا نیفتیم از پا
تا نمانیم تنها
بیت بعدی این بود
پشت کوه انداختی
پاسخش باز اری ست
خندها باز جاریست
او چرا می انداخت
وصله ی این دلها
در میان کوه ها
تا نبیند غمها
شادی این دلها
یا که لشکر سازد
بهر بی خوابی ما
بیت بعدی این بود
میزدش او فریاد
امده باز بابا
همه شاد میگشتن
با صدای بابا
اخر او بود به دل
منجی بی همتا
بیت بعدی این بود
که چه اورد با خود
همه یکجا گفتیم
نخود کشمش را
که نخود صبری بود
در میان دل ما
کشمشم بود دعا
بهر ازادی ما
بیت بعدی این بود
امدست گر بابا
با صدای چه بود
این صدای زیبا
همه میخندیدیم
دور هم چرخیدیم
فکر این بودیم
با چه امد بابا
کودکی فریاد زد
با صدای گربه
همه میخندیدیم
همه میچرخیدیم
با صدای گربه
با صدای گربه
ما چنین اموختیم
که نگیرد موشی
گربه از بهر خوشی
عمو زنجیر باف
شده یک قصه دل
ماندنی گشته باز
با دل ما همراز
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.