به نام خدا
هر آن کس که باشد فراگیر پندی
مصون باشد از هر زیان و گزندی
از این دم که خوانی سخن تا که پیری
دگرگونه شَد حال تو بار چندی
در احوال گون گون بدان چون کنی دوست
چگونه بگریی چگونه بخندی
بدان آن طریق و روش در هر عمل
همان را که آداب نامش نهندی
همی خند و خوش باش عاقل که همره
بُوَد زندگانی به پستی بلندی
نه دنیا و ثروت رها کن نه دینت
بیاموز عاقل میانه پسندی
زمان را چو جانش نهد ارج بسیار
هر آن کس که باشد یکی مرد رندی
چنان زی که چون روز مرگت بیاید
به لبخند و شادی دو چشمت ببندی
چو خواهی که نعمت بیابی ز رحمت
به دستی بگیر و رها کن ز بندی
ولیکن چنان زی که در این جهانت
به نیکی شود نام تو یاد چندی
جهان را ز نیکویی ات ممتلی کن
چو خواهی که یابی در آن ارجمندی
نباشد عزیز آن کسی که پلشتست
کند نیست عزّش یکی بوی گندی
ز خلق جهان یار نیکو گزین لیک
نکاو از درونش به ظاهر پسندی
شاعران: امین اصلانی / امیر اصلانی (اَمی)
۱۳۹۷
آموزنده و زیباست