جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر علی نصرالهی ( مجنون)
آخرین اشعار ناب علی نصرالهی ( مجنون)
|
دیوانه ام کردی و رفتی
حالا تو میخندی به حالم
تا کی بدنبالت بگردم
در کوچه و باغ خیالم
در انتظار دیدنت عشق
روزی شبیه شام تارم
درگیر دنیای تو بودم
دیدم که دنیایی ندارم
روزی که افتادی به جانم
دیوانگی شد سرنوشتم
خودکار بیکم عاشقت شد
صدها غزل ازتو نوشتم
آتش به جان دفتر افتاد
وقتی به نامت میرسیدم
پروانه ای بودم که از شوق
خود را به آتش می کشیدم
#علی_مجنون ✍️
.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما بانوی گرامی ، ممنون از توجهتون ، بله مشکلی نداره 🌹🌹🌹🌹 | |
|
درود آقای استکی بزرگوار و عزیز، سپاسگزارم ❤️❤️❤️❤️❤️ | |
|
درود بر شما آقای انصاری عزیزم ممنون ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ | |
|
درود بر شما آقای دزفولی گرانقدر ، ممنونم ❤️❤️🌹🌹❤️❤️ | |
|
درود آقای آذربخت گرامی، سپاسگزارم ❤️❤️❤️❤️❤️ | |
|
درود آقای صدقی عزیزم ❤️🌹🌹❤️❤️🌹 ممنون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
فقط بند آخر.. فعل افتاد.. با میرسیدم و میکشیدم جور در میاد.. آیا؟
نمیدونم یه جوریه برام..
در کل دوستش داشتم..
درود بر شما