دوشنبه ۱۳ آذر
آغوش خدا شعری از فریبا م(مشکبو)
از دفتر اولین بهار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۵۸ شماره ثبت ۱۲۴۰۱۸
بازدید : ۸۵ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب فریبا م(مشکبو)
|
پنهان شده ام در خود ابهام فراوانم
خوانندهی خاموشم درخوابِ پریشانم
جنجال درونم را توفیق سکوتی نیست
چون رامِشِ هر ذرّه در خلقت بنیانم
آرامِ زمان خویش در موج سکوتم من
مهرانه ی دلهایم آرامِشِ عصیانم
دریا به تماشایم با موج خروشانش
سوی قدمم آید بیداد خراسانم
قالب چو تهی باشد در روح حیاتی نیست
شوریده ی صحرایی آهوی بیابانم
فریاد سکوتیم و جویای وجود از جان
آرامش قبل از هر غوغای چو طوفانم
آزاده ی امروز و زنجیر به دیروزم
در فکر چرا هستم من خلقت پنهانم
شک برده قرارم را هم راه فرارم را
هستی همه میجویم خود جمله ز مستانم
شایسته به تقدیرم ؟آلوده ی هر تردید
پر رازم و مرموزم مشکوک به شیطانم
دیوانه و غمگینم آسوده نخواهم ماند
صورتگر بی نقشم محبوبه ی جانانم
««در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم»»
هر چند مرا دستی پرورده وُ شایانم
گویا که مرا چشمی از غیب نگهبان است
آغوش خدایم را هر لحظه چه خواهانم
#فریبا_م
1402/5/8
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
فلسفی زیبایی است