باغ قدم های کوچک من سلام
چقدر احساستان از یاد نمی رود
ای همیشه لبخند باغ ،سلام
ای دوست لبخند جنگل زیبا
باد ملایم باغ و تکان خورده از باد
گلهای زیبا ،سلام
درختهای سبز و کمی جلوتر
پروانه های چند روز پرواز ،سلام
ای کاج زمستان سرگرم عادت شهر
ای تزئین جالب خیال من،سلام
ای تصمیم خارج از سوال من
ای دیو دوست داشتنی
پشت پنجره خیس شده من در باران جنگل ، سلام
روی زمین تکان خورده از تاریکی
کوچکترین پیچ وتاب توفان خواب من ،سلام
ای باقی مانده در خواب جنگل
ای دزدیده در پاییز من
شکست روشنایی روز در قدر ترس من
ترسناک ،چند ثانیه نفس در زل زدن
شبحی بدون پوزخند در وقت غروب، سلام
جرئت نگاهم کاری به پیش نمی برد
گاهی تغییر فکر من، شبیه خم شدن تاریکی
دراعتماد زمین است
ای پناهگاه پاییز هیجان من
یک لحظه باغ در قدم های کوچک من
دوباره سلام
......،،،،،،،.........،،،،،،،،،.........،،،،،،،،،.....،،،،............
با احترام محمدرضا آزادبخت
تقدیم محضر مبارک سید جلیل المقام استاد احمدی زاده ملحق بخاطر زحمات شبانه روزی شان در عرصه ادبیات شعر ناب
زیبا بود..
برقرار باشید