سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    افلاطون

    شعری از

    پژمان بدری

    از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۷:۵۷ شماره ثبت ۱۲۰۴۱۷
      بازدید : ۱۳۷۱   |    نظرات : ۱۶۷

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر پژمان بدری

    تخت به تخت
    اتاق به اتاق
    چه قهقهه هایی؛
    که گریه می کردند،
    نام:زخم
    نام پدر: زخم الله
    نام مادر: زخمیه
    گروه خونی: آ زخمِ منفی
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد
    حالا بعد از
    آرامبخشِ شوریده
    بگو
    لطفا بگو
    ماهی لجن خوار
    سوء هاضمه نمی گیرد؟؟؟
    یا در اجتماع مورچگانِ زرد و سیاه
    کدام دادگاه حکمِ نژادپرستی را
    صادر می کند؟؟؟
    (-چرا چپ چپ نگاهم می کنی؟؟؟)
    اصلا مثلا که چه
    گیریم گفتم
    تمام قطب نماها
    سمتِ تو هلهله
    راه انداخته اند
    آیا این شعر
    عاشقانه می شود؟؟؟
    تاریکی منور می زد
    جمجمه روی جمجمه
    "مدفن کرم های شب تاب"
    شده بود
    نردبامی گذاشته ام
    پله
    پله
    فلسفه
    اگر خدا
    از خر شیطان پیاده شود و
    سری به زمانه بزند
    در گوش او خواهم گفت:
    قاتل همیشه
    به صحنه ی جرم برمی گردد
    من بیمارستانی دیوانه ام
    به نام افلاطون
    که در پستوی ذهن اش
    عاشقِ پرستار صلیب سرخ
    شده است!!
    پ.ن:
    زندگی کردن من مردن تدریجی بود
    آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
    فرخی یزدی
    مدفن کرم های شب تاب: انیمه مدفن کرم های شب تاب محصول ۱۹۸۸ اثری غم‌انگیز است که بازتابی از حقیقت جنگ و آسیب‌های ناشی از آن را به تصویر می‌کشد؛که با اقتباس از رمانی با همین نام نوشته آکیوکی نوساکا، که خواهرش بر اثر سوءتغذیه در جنگ جهانی دوم کشته شد، تهیه شده است. ایسائو تاکاهاتا، کارگردان این اثر نامی است که او را با انیمه‌های سریالی خاطره‌انگیزی مانند آن‌شرلی دختری با موهای قرمز و هایدی دختر آلپ، به خاطر می‌آوریم.امتیاز این انیمه در سایت IMDB 8.5 است و یکی از 250 فیلم برتر تاریخ سینما می باشد.
    افلاطون
    پژمان بدری
    ۱۸
    اشتراک گذاری این شعر
    ۵۴ شاعر این شعر را خوانده اند

    محسن ابراهیمی اصل (غریب)

    ،

    جواد کاظمی نیک

    ،

    جواد ملکی

    ،

    منوچهربابایی

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    نیلوفر تیر

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    علی نظری سرمازه

    ،

    سید هادی محمدی

    ،

    نرگس زند (آرامش)

    ،

    ساسان مردوخی

    ،

    محمد اکرمی (خسرو)

    ،

    محمد جواد عطاالهی

    ،

    سیده نسترن طالب زاده

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    اميرحسين علاميان(اعتراض)

    ،

    شاهزاده خانوم

    ،

    نیما ولی زاده

    ،

    پژمان بدری

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    فیروزه سمیعی

    ،

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

    ،

    محمدرضا آزادبخت

    ،

    بهروز عسکرزاده

    ،

    رضا سعادت نژاد

    ،

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    ،

    مهرداد عزیزیان

    ،

    احمدی زاده(ملحق)

    ،

    منیژه قشقایی

    ،

    محمد رضا خوشرو (مریخ)

    ،

    عظیمه ایرانپور

    ،

    تکتم حسین زاده

    ،

    پارسا افسری

    ،

    مهدی محمدی

    ،

    عليرضا حكيم

    ،

    مریم کاسیانی

    ،

    راضیه خضری

    ،

    مهدي حسنلو

    ،

    فاطمه بهرامی

    ،

    یدالله عوضپور آصف

    ،

    غلامرضا شیبانی

    ،

    اصغر ناظمی

    ،

    آذر مهتدی

    ،

    شیما جریده (شین بانو)

    ،

    فرشید به گزین

    ،

    افشین اسکندری

    ،

    علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

    ،

    معصومه خدابنده

    ،

    آوا صیاد

    ،

    افسانه پنام تخلص مولد

    ،

    محمد علی رضاپور

    ،

    هواجان جاویدان

    ،

    علی معصومی

    ،

    محمدکریمی (پویا)

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۵۴
    درود پژمان عزیز
    به شعر ناب خو برگشتید
    سروده بسیار زیبا و دلنشینی را هدیه آوردید
    موفق باشید خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۳
    سلام جناب استکی تاج سری لطف داری خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    سید هادی محمدی
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۰۰
    سلام پژمان خان بدری

    به به ظهورت رو باید جشن بگیریم برادر

    زیبا قلم زدی

    آفرین ها خندانک

    بیشتر باش لطفا خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۶
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۷
    سلام هادی عزیز
    زندگی و روزمرگی و بخصوص این مدرنیته ی لامصب که آدمارو ربات گونه کرده منجربه کمرنگ و کمرنگ شدن حضورهای دلی آدما شده
    در کل مخلصیم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۲
    خندانک
    درودبرجناب بدری غایب ازنظرها
    بسیارزیباست خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خرسندیم ازحضور شما خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۳
    سلام بانو عجم بزرگوار و دوست داشتنی
    کوچیک شما زیر سایه ی مهر شما نشستیم داریم جوج میزنیم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۰
    به‌به رفیق پژی عزیزخندانک اصولا کم پیداخندانک
    آفرین دادا جان👍
    قلمت سبز و تنور دلت گرم🌿
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۴
    بهبهههبهبببهبهبببهبههبههبه سلطان و سلطان زاده و سلطان نسب حضرت و فخر عالم امیر قیچی به دست

    قلب منی آدامس کفِ پیرایشگاهتیم خندانک
    ارسال پاسخ
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۰۰
    ارادت فدا مدا ، ستون و ارباب کرانچی‌ها😅
    وای قیچی طلایی خخخخ لقبی که قبلا بروبچ و شاگردام بهم دادن خندانک

    کلا ذهنت به ذهنم نزدیکه وجدانن،جالبه
    حبابِ افکارتم، هی فکر کن هی بترکم و نابود بشم... عشقی خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۸



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۳۶
    صاف شده ی بین اتو موهاتیم ستون،من ذهنم به ذهن تو نزدیک باشه یعنی ده هیچ از روزگار جلوام دریچه ی آئورت قلبمی خندانک
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۹
    درود بر برادر آگاه و استاد جناب بدری بزرگوار خندانک
    خیلی باحال بود خندانک خندانک
    از خلاقیت‌تون لذت بردم خندانک خندانک
    شاهکاری بود برای خودش.. والا به خوداااا..😎
    موفق باشید خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۶
    سلام شاهزاده
    انصافا بیاین کم استاد استاد به ناف هم ببندیم
    من خاک پاتم
    ممنون بابت پذیرایی از دوستان حضور یافته در صفحه
    و مچکرات بابت خوش قلب بودن خودت که منت سر شعر گذاشتی و خوندیش خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۸



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۶
    چَشِم.. خندانک
    برار بدری صداتون می‌کنیم.. خندانک
    خواهش می‌کنم کاری نکردیم.. خندانک

    هستیم کنار سپیدار فیروزه‌ای درخشانتان خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۳۹
    برادر بودنم حکمش سنگینه همون پژی همگی صدام کنین راحترم خندانک خندانک خندانک چیه این تشریفات اداری مسلک
    مخلصیم خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۲۱
    درود بر جناب بدری خندانک

    سراینده‌ی شاعرانه‌های خاص خندانک

    نویسنده‌ی دیدگاه‌های خاص‌تر خندانک خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۲۹

    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۱
    سلام مادر جان
    خاص و خاص تر وجود شماست خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۵

    سلام استاد سپیدهای گروتسکی

    بازم که تاریخ را درنوردیدی و به حکمت مشاء هم سری زدید با جام ارغنون افلاطون چکارداری پفک مینو و کرانچی بس تان نبود؟


    سلامت باشید و درمیان این همه تاریکی که ردیفیدید
    روشناپرورِ ادراک بمانید سرافراز و دلشاد
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۱
    سلام بانو کوهواره
    والا پفک و کرانچی و افلاطون ازم خواست براش ببرم دیگه مثل کتاب جمهورش نشتیم یه مناظره باهاش کردم ماحصلش شد همین کلمات دست و پا شکسته
    مخلصین خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد عزیزیان
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۱
    درود جناب بدری گرامی
    اجتماعی زیبایی بود 👏👏🌺🌺
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۲
    درود و سلام مهرداد جان
    خیلی خوش آمدی عزیزم خندانک
    شنیدم با چند نفر توو سایت دعوا گرفتی
    اگه کتک خور ملس میخوای تا بیام خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۰۳
    سلام مجدد
    مخلصات

    اگرچه به نظر شخصی ام تحولات تاریخ و قرون و اعصار دقیق نشان داده است که هرگز با انواعِ نشست و جلسه و گفتگو و مناظره و چانه زنی ها ببخشید رآی زنی ها خندانک نمی توان تا حدی قابل پذیرشِ عمومی یا خواصی حتی ، جوامع را اندکی به سوی عدالت ... کشان کشانید ولی در کل :


    کتاب “جمهور” یکی از ده نگاره ی مآثر بیانِ فلسفی - اجتماعی - سیاسی در تاریخ بشریت است. جمهور افلاطون یکی از مهمترین آثار در حیطه ی بررسی ِ عدل و جنبه های عدالت و پارامترهای آن در جهان است که افلاطون‌، شاگردِ سقراط در یونان باستان‌، به شکلِ گفتگویی حول محور عدالت و نظام‌های سیاسی نوشته است.

    لازم نیست به تاریخ یا سیاست علاقه داشته باشیم تا به خواندن آن سوق یابیم . داشتن هر نوع کنجکاوی در مورد عدالت‌، اخلاق‌، آزادی‌، فلسفه‌، دولت ها‌، ادبیات یا حتی کتاب‌ها به عنوان دلیلی مُکفی برای خواندن این کتاب است.

    “جمهور” مناظره ای است که سقراط ترتیب داده است که توسط افلاطون در حدود سال ۳۸۰ قبل از میلاد نوشته شده است.

    بحث‌های زیادی در مورد زمانِ این گفت و گو وجود داشته است. گفته شده است که ممکن است این داستان‌ها در حوالی جنگ پلوپونزی (۴۶۰ قبل از میلاد) اتفاق افتاده باشد.

    “جمهور” معروف ترین رساله افلاطون است و در طول زمان نشان داده‌است که یکی از تأثیرگذارترین آثار فلسفه و نظریه‌ی سیاست است که تاکنون در طول قرون متمادی نوشته شده است.

    این کتاب گفتگوی سقراط و چند آتنی ِ دیگر درباره معنای عدالت و ایده‌ی پردازشِ وجودِ یک شهرِ بی نقص برای حیات است.

    پرسش اساسی مطرح شده در این مناظره این است که آیا زندگی اخلاقی پاداش خودش هست؟ آیا ( اخلاقی بودن) ذاتاً به نفع مردم است؟ برای پاسخ به این سوال‌، آنها در مورد ماهیت یک جامعه‌ی ایده آل صحبت می‌کنند. آنها به قوانینی که این جامعه دارد‌، هنر مجاز و کم و کیفِ امور و افرادی که بر آن حکومت می‌کنند‌، نگاهی می‌اندازند.

    در نهایت‌ ، کتاب جمهور، با صحبت کردن در مورد چگونگی انحطاط تدریجیِ این ایده آل ‌ها و اینکه چگونه این بحث می‌تواند به عنوان استعاره ای برای انحطاط ذهن انسان به کار برده شود‌؛ پایان می یابد.

    خلاصه کتاب جمهور افلاطون بر مبنای نسخه چاپ شده دانشگاه آکسفورد از متن ( سال ۲۰۰۸) ترجمه شده است . کتاب جمهور به چهارده بخش یا فصل تقسیم شده است.

    در بعضی از نسخه ها این کتاب به ۱۰ فصل تقسیم بندی شده است اما این مساله در ماهیت مفاهیم هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌کند.

    در فصول یک و دو‌ی کتاب ، سقراط هنگام بازگشت از یک همایش یا جشنواره ، درگیرِ بحثی درباره اخلاق می‌شود. وی دو دیدگاه متعارف را رد می‌کند: اینکه اخلاق به معنی پرداختِ به موقعِ بدهی‌های فرد دیگری است و این اخلاق به معنی کمک به دوستان و همنوعان است.

    سقراط سپس با این ادعا روبرو می‌شود که اخلاق وسیله ای است برای اطمینان از اینکه افرادِ ضعیفِ جامعه یا مردمِ مظلوم اقتدار فرمانروا را به چالش نکشند که این منجر به بحث گسترده تری می‌شود که بقیه‌ی متن را در بر می‌گیرد. یعنی آیا اخلاق صرف نظر از پاداش‌ها و مجازات‌های خارجی، درکل باعث خوشحالی هم می‌شود؟

    سقراط برای حل این چالش‌، در فصولِ سوم و چهارم‌ِ کتاب جمهور ، اخلاق را در یک جامعه‌ی انسانیِ ایده آلِ فرضی ، بررسی می‌کند. برای انجام این کار‌، او ریشه‌های این جامعه را مورد کاوش و بحث قرار می‌دهد. اینها ریشه در نیازهای اقتصادی دارند و مستلزم تقسیمِ کار  هستند، در جایی که در آن به طبقه جداگانه ای از جنگجویان به نام “نگهبانان” نیاز هست.

    در مرحله‌ی بعد‌ی ، سقراط آموزشِ ایده آل بودن برای این نگهبان‌ها را ترسیم می‌کند. نباید برای آنها قصه‌هایی تعریف کرد که بی اخلاقی یا ناهماهنگی را ترویج می‌دهند‌، بلکه فقط باید داستان هایی را بیان کرد که رفتارهای بافضیلت و مفیدِ اجتماعی را ترویج می دهند.

    در بخش های پنجم و ششم کتاب ، زندگی و مسئولیت‌های نگهبانان را مورد بحث قرار می‌دهد. رساله‌ها املاک عمومی‌ و ریاضتی بدون حق مالکیت خواهند بود.

    خودِ نگهبانانِ جامعه‌ی ایده آل ، ‏به دو گروه تقسیم می‌شوند: حاکمان و خدمه . 

    یک “دروغ باشکوه” یا افسانه گفته می‌شود تا اطمینان حاصل شود که افراد در محدوده‌ی تعیین شده بر ایشان در جامعه باقی می‌مانند. سقراط معتقد است که تقسیمِ این گروه‌ها در جامعه با ساختار سه جانبه‌ی ذهن انسان مطابقت دارد.

    در کتاب‌های هفتم و هشتم افلاطون نقش خانوم ها را در این جامعه‌ی ایده ال مشخص می نماید . به ایشان باید مجال و فرصت داده شود تا موقعیت‌های نگهبانی را به خود اختصاص بدهند ؛ به شرط آنکه ویژگی‌های شخصیتی و هویتیِ لازم را در خود داشته باشند.

    سقراط می‌پرسد این تشکیلاتِ ایده آل چگونه بوجود می‌آید؟ و پیشنهاد می‌کند که برای ایجاد آن به “پادشاهان فیلسوف” نیاز هست. اینها افرادی هستند که عاشق خِرَد و آگاهی هستند و به ماهیتِ اساسی اشیاء و مقولات علاقه دارند نه به شکلِ ظاهریِ آن ها.

    در فصل‌های نهم و دهم‌ کتاب جمهور ، جوهر و معنای خوبی و نیکی و خیر ، مورد بررسی قرار گرفته است. سقراط با رد این ایده که خوبی در لذت بردن است‌ ؛ سعی می‌کند دیدگاهِ خود را از طریق تمثیلِ غار توضیح دهد.

    خوبی کردن و خوب بودن ، مثل خورشید در بیرونِ غار است‌ ؛ اما بیشترِ مردم در تاریکی به دام می‌افتند و فقط سایه‌های متشکلی را در برابرِ دیوارِ غار می‌بینند.

    چنین تمثیلی به عنوان استعاره ای برای این ایده ، بیان شده است که خوبی در جهان ایده آل قابلیت درک ایده‌های انتزاعی وجود دارد ؛ ‌چیزی که در جهان اشیاء مادی وجود ندارد. طریقه و نحوه ی آموزشِ پادشاهانِ فیلسوف نیز در این فصل مشخص شده است‌، که بر هدایتِ ذهنِ ایشان ، از چیزهای مادی به سوی تأمل و درنگ و تفکّر ، در فرم‌های ایده آل ، متمرکز است.

    فصل های یازدهم و دوازدهم کتاب جمهور ، چگونگی انحطاط تدریجیِ یک جامعه‌ی ایده آل در طولِ زمان به سمت و سویِ اشکالِ کمتر ایده آلِ دولتی را بررسی می‌کند که این ها عبارتند از :

    تیمارشی‌ ، حکومت بر اساس وضعیت و ارزش های جنگی‌ ، الیگارشی یا پلوتوکراسی‌ ، حکومت توسط ثروتمندان‌ ، دموکراسی‌ ، حکومت توسط مردم و دیکتاتوری.

    این نوع حکومت‌ها نیز با تیپ‌های مختلفِ شخصیتی مطابقت دارند. نوع مربوط به تیمارشی پُرشور است‌ ؛ پلوتوکراسی بخیل است‌ ؛ دموکراسی فاقد نظم و انضباط شخصی است و دیکتاتوری هم که فاسد است خندانک

    به همین ترتیب‌ ، سلسله مراتب میزان اخلاقی بودن این سیستم‌ها و انواع آن به میزان خوشبختی آنها یکسان است. دیکتاتوری کمترین شادی و کمترین میزانِ اخلاقی بودن را داراست.


    و اما : اینجا رو دقت فرمایید که :

    سقراط در فصل‌های سیزده و چهاردهم‌ کتاب جمهور ، درباره نقشِ ( شعر سرودن ) یا شعار دادن در جامعه ایده آل بحث می‌کند. او استدلال می‌کند که از آنجا که شعر‌، به عنوان شکلی از بازنمایی‌، حقیقت را حذف می‌کند‌، عقلانیت را تضعیف می‌کند در نتیجه  باید ممنوع شود خندانک

    در نهایت ‌، او پاداش‌های ابزاری را که برای اخلاقی بودن به دست می‌آید‌، بررسی می‌کند. وی با استدلال بر وجود روحِ جاودان‌ و جاودانگی ، مدعی است که افراد اخلاقی در زندگی پس از مرگ پاداش خواهند گرفت و افراد غیر اخلاقی مجازات خواهند شد. این کتاب با شرح مفصلی از زندگیِ پس از مرگ و فرایندی که در آن همه ما دوباره زنده می‌شویم به پایان می‌رسد.
     

    نکاتی مهم از کتاب جمهور افلاطون :

    ۱- نمی‌توان ادعا کرد که عدالت فقط برای یک فرد یا یک شهر مفید است؛ باید به هر دو نگریست.

    کتاب جمهور با گفت و گو سقراط آغاز می‌شود که از شاگردانش می‌خواهد تعاریفی از عدالت ارائه دهند‌، که همگیِ آن ها را به سرعت رد می‌کند. همانطور که پیداست‌، تعریف عدالت بدون وجود مشکلات‌ بزرگ در جامعه و زندگیِ فردی ، چندان هم آسان نیست.

    با درنظر گرفتن این موضوع، سقراط ایده‌ی خود را در مورد عدالت و انصافی ، مطرح می‌کند که به فکر کار شخصی خود بودن است.

    این امر هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی. این بدان معناست که هرکس باید مسئولیت نقش اختصاصیِ خود را در جامعه بر عهده بگیرد و تا آنجا که می‌تواند بدرستی ، بهترین کار را انجام دهد‌، بنابراین خودش و کل شهر و جامعه از آن سود می‌برد.

    با این حال‌، همه برای پذیرش و اجرای هر نقشی در جامعه ، مناسب نیستند ؛ بلکه ما باید مهارتهای فردیِ خود و همچنین نیازهای جامعه را برای تعیین آن مسئولِ خاص ، در نظر بگیریم.

    بنابراین در یک شهرِ عدالت محور ، نیازهای فردی و اجتماعی به طریقی عادلانه به هم آمیخته شده اند و در یک همزیستیِ مسالمت آمیز ، کار می‌کنند تا زندگی را برای همه بهتر و به قولِ خودمان آبِ‌حیات‌نوشان جلوه دهند.


    ۲- شهرها (جامعه ) و همچنین روح انسان ها را می‌توان به سه قسمت مجزا از هم تقسیم نمود :  


    سقراط پس از تعریف عدالت‌، از چیزی به نام “دروغ شریف” استفاده می‌کند تا به مردم چیزی بدهد که به آن اعتقاد داشته باشند و بتواند هماهنگی اجتماعی را دست نخورده حفظ می‌کند.

    از نگرش سقراطی ، یک دروغ شریف می‌تواند یک افسانه یا داستان باشد‌، غالباً دارای ماهیت مذهبی‌، که توسط یک رهبر برای هدایت پیروان صادقش ارائه می‌شود‌، اگرچه واقعیت ندارد، اما نیتِ خوبی دارد.

    نظریه‌ی سه جانبه‌ی افلاطون در مورد روح یکی از آن دروغ‌های شریف است که نشان می‌دهد شهرها و روحِ مردم دارای سه بخش مجزا هستند:

    ۱- خرد. بخش طلایی روح‌، غالب در فرمانروایان شهر‌، که قوانین عادلانه ایجاد می‌کنند و با عقل و منطق بر شهر خود حکومت می‌کنند‌، بر همه چیز نظارت می‌کنند و نظم را حفظ می‌کنند.

    ۲- روح. واسطه بین احساسات و عقل‌، قسمت نقره ای روح‌، نماینده ارتش است که در زمان صلح ، نظم را حفظ می‌کند و در زمان جنگ ؛ سعی می‌کند آن را احیا نماید.

    ۳.تمایلات. قسمت بُرُنزی روحِ ما‌، مربوط به خواسته‌ها و نیازهای طبیعی مانند غذا‌، خواب و عاطفه است. این نشان دهنده کشاورزان‌، کارگران صنایع دستی و سایر نقش های اساسی تر در جامعه است.

    در حالی که این سه بخش در افراد خاصی در نقش‌های خود تسلط دارند‌، هر فرد دارای سه قسمت یکسان در روح خود است. همه ما جنبه عقلانی‌، جنبه معنوی و احساسی داریم و آنها یکدیگر را متعادل نگه می دارند.

    با توجه به قِدمَتِ این ایده‌، وقتی آن را با آنچه در سال‌های اخیر ، علم به دست آورده است مقایسه می‌کنید‌، بسیار ترسناک و غیرطبیعی به نظر می‌رسد.

    درس سوم: فیلسوف بودن و آموزش عدالت به دیگران مانند تلاش برای بیرون آوردن مردم از غار است. 

    اگر عقل قسمت طلایی روح است و باعث می‌شود شهرها به شیوه عادلانه اداره شوند‌؛ طبیعتاً نتیجه می‌شود که پادشاهان باید فیلسوف و فیلسوفان باید پادشاه باشند. با این حال‌، عقلانی بودن به‌ندرت به معنای محبوب بودن است‌؛ به این معنی که فیلسوفان هنگام آموزش دیگران با بادِ مخالف روبرو خواهند شد.

    در اینجا سقراط (یا بهتر بگویم افلاطون) از استعاره ای استفاده می‌کند که به تمثیلِ غارِ افلاطون معروف است.

    غاری را تصور کنید که مردم در آن به دیوار زنجیر شده اند و در تمام طول عمر خود چنین بوده اند و رو به دیوار دیگری هستند که تمام روز به آن خیره می‌شوند. در پشت آنها‌، مردم وسایلی را جلوی آتش می‌گذارند و سایه‌هایی را بر روی دیوار می‌اندازند که زندانیان می‌بینند‌، بنابراین واقعیت خود را برای آنها ایجاد می‌کند.

    اگر یکی از زندانیان آزاد می‌شد و غار را ترک می‌کرد‌؛ ابتدا از نور خورشید و دنیای بیرون می‌ترسید‌ . اما سپس به این نتیجه می‌رسد که زندگی در خارج بهتر است و سعی می‌کند سایر زندانیان را به بیرون بکشد؛ که احتمالاً آنها امتناع خواهند داشت. حتی سعی خواهند کرد منجی خود را بکشند‌، زیرا فکر نمی‌کنند بیرون رفتن از غار ارزش کور شدن با هجومِ آنیِ نورِخورشید را داشته باشد.


    به نوعی‌، همگیِ ما در این غار متولد شده ایم‌، اما برخی از ما موفق می‌شویم بیرون برویم‌. نور خورشید و در نتیجه جهان را آنطور که هست ؛ ببینیم. این افراد فیلسوف هستند و گرچه کار ساده ای نیست‌ ؛ اما وظیفه‌ی آنها این است که بقیه ما را آزاد کرده و ما را به سوی حقیقت سوق دهند.


    سلامت باشید و دلشاد و سربلند و ثروتمند و نیک فرجام خندانک خندانک خندانک خندانک
    تکتم حسین زاده
    تکتم حسین زاده
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۶
    درود لستاد کوهواره ی عزیزو دوستداشتنی خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
    سلام تکتم بانوی مهربان ساکن شهر امام رئوف حضرت رضا (ع) خندانک

    ای کاش که این کامنت مهرآمیزتان را نمی نوشتید آخه الان دوباره یه عده بیکار فکر می کنند شما ورژن جدیدی از خودم هستید و من آنقدر مریضم که اومدم مثلاً ازخودم تشکر کنم ای خدا بخندم یاگریه کنم ؟ ! اون دفعه فکر می کردند من مدیرسایتم ! در ورژن کوهواره 🤗🤗🤔🤔 آدم های بیکاری به حسادت مبتلا که کرده های حواشی پردازِ خودشان را به ما نسبت دادند ظالمانه و ذیل ِ وبلاگی از مدیر سایت نوشتند فلان کس تیک نقد را می زند تا خود را نشان دهد !! چه برداشت های زشت و زننده ای که دل شکن است و نمک نشناسانه است و انسان را از همه چی دلزده میدارند فقرِ اصلی همین هست سیاست های گوناگونِ ناتمیزی که جوامع را دربرگرفته اند و آقای بدری ارجمند هم خوبِ خوب در لایه های دلگویه شان بدان اشاراتی داشته اند .


    انگشتانم دیگر
    درد را حس نمی کنند
    بلکه در لمسِ فاقه ی افکار
    در گواه بر شکستگیِ دل
    زخم ها را تکان اند .




    تشکر بی حد
    درپناه حق خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مریم کاسیانی
    مریم کاسیانی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۱
    درود بر شما استاد بانوی عزیز خندانک
    نه از مخالف و دوستانش دلگیر شوید
    نه به موافق و پیروانش دلخوش
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۳۳
    درود مریم جان خندانک بعلییی چنین است که‌نگاشتید خندانک



    خوشی و ناخوشی ‌و هر چه که دنیا دارد
    به فدای گلِ مریم دلِ زیبا دارد (بداهه تقدیم وجودت) خندانک


    الله نگهدارتان خندانک
    راضیه خضری
    راضیه خضری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۵۳
    خندانک خندانک خندانک
    تکتم حسین زاده
    تکتم حسین زاده
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۱
    درود بانو جان،من به شما ارادت دارم
    حرف همیشه هست،چه میشه کرد؟!
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۸


    بداهه تقدیم شما :


    کاری نکن ؛ تنها بخند ؛ لبخندِ تو زیباست
    دنیا اگرچه تیره باشد ؛ آفتاب اینجاست خندانک خندانک خندانک

    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۸

    تشکر بانوخضری مهربان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۳۱
    درود جناب بدری
    عکسی با لودر دارید
    و منم یک عکس با لیفتراک بگذارم
    شعر خوبی بود

    خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۱
    سلام آقا محمد
    لودر نیست تراکتوره خندانک
    بضاعت ما در همین حد بود لیفتراک مال بچه های بالاست خندانک خندانک خندانک
    خاک پاتیم
    ممنون که خوندی
    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۱۱
    چاکریم داداش منظور این بود که کارگریم

    موفق باشید
    خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۷
    خیلی مخلص آقا محمد من تو عمرم لیف تراک از نزدیک ندیدم
    چندتا میره
    میشه باهاش لایی کشید؟ خندانک خندانک خندانک
    شما هرچه باشی رو سر ما جا داری
    سردنده ی لیف تراکتیم بزن تو سرمون آدم شیم خندانک
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۰۱
    این یک نقد نیست مطالب مفیدیست که توسط بانو کوهواره جمع آوری شده بااجازه ی مدیر سایت پنجره ی سبز رو باز می کنم که دیگران هم استفاده کنند
    سلام مجدد مخلصات اگرچه به نظر شخصی ام تحولات تاریخ و قرون و اعصار دقیق نشان داده است که هرگز با انواعِ نشست و جلسه و گفتگو و مناظره و چانه زنی ها ببخشید رآی زنی ها خندانک نمی توان تا حدی قابل پذیرشِ عمومی یا خواصی حتی ، جوامع را اندکی به سوی عدالت ... کشان کشانید ولی در کل : کتاب “جمهور” یکی از ده نگاره ی مآثر بیانِ فلسفی - اجتماعی - سیاسی در تاریخ بشریت است. جمهور افلاطون یکی از مهمترین آثار در حیطه ی بررسی ِ عدل و جنبه های عدالت و پارامترهای آن در جهان است که افلاطون‌، شاگردِ سقراط در یونان باستان‌، به شکلِ گفتگویی حول محور عدالت و نظام‌های سیاسی نوشته است.لازم نیست به تاریخ یا سیاست علاقه داشته باشیم تا به خواندن آن سوق یابیم . داشتن هر نوع کنجکاوی در مورد عدالت‌، اخلاق‌، آزادی‌، فلسفه‌، دولت ها‌، ادبیات یا حتی کتاب‌ها به عنوان دلیلی مُکفی برای خواندن این کتاب است.“جمهور” مناظره ای است که سقراط ترتیب داده است که توسط افلاطون در حدود سال ۳۸۰ قبل از میلاد نوشته شده است. بحث‌های زیادی در مورد زمانِ این گفت و گو وجود داشته است. گفته شده است که ممکن است این داستان‌ها در حوالی جنگ پلوپونزی (۴۶۰ قبل از میلاد) اتفاق افتاده باشد.“جمهور” معروف ترین رساله افلاطون است و در طول زمان نشان داده‌است که یکی از تأثیرگذارترین آثار فلسفه و نظریه‌ی سیاست است که تاکنون در طول قرون متمادی نوشته شده است.این کتاب گفتگوی سقراط و چند آتنی ِ دیگر درباره معنای عدالت و ایده‌ی پردازشِ وجودِ یک شهرِ بی نقص برای حیات است.پرسش اساسی مطرح شده در این مناظره این است که آیا زندگی اخلاقی پاداش خودش هست؟ آیا ( اخلاقی بودن) ذاتاً به نفع مردم است؟ برای پاسخ به این سوال‌، آنها در مورد ماهیت یک جامعه‌ی ایده آل صحبت می‌کنند. آنها به قوانینی که این جامعه دارد‌، هنر مجاز و کم و کیفِ امور و افرادی که بر آن حکومت می‌کنند‌، نگاهی می‌اندازند.در نهایت‌ ، کتاب جمهور، با صحبت کردن در مورد چگونگی انحطاط تدریجیِ این ایده آل ‌ها و اینکه چگونه این بحث می‌تواند به عنوان استعاره ای برای انحطاط ذهن انسان به کار برده شود‌؛ پایان می یابد.خلاصه کتاب جمهور افلاطون بر مبنای نسخه چاپ شده دانشگاه آکسفورد از متن ( سال ۲۰۰۸) ترجمه شده است . کتاب جمهور به چهارده بخش یا فصل تقسیم شده است. در بعضی از نسخه ها این کتاب به ۱۰ فصل تقسیم بندی شده است اما این مساله در ماهیت مفاهیم هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌کند.در فصول یک و دو‌ی کتاب ، سقراط هنگام بازگشت از یک همایش یا جشنواره ، درگیرِ بحثی درباره اخلاق می‌شود. وی دو دیدگاه متعارف را رد می‌کند: اینکه اخلاق به معنی پرداختِ به موقعِ بدهی‌های فرد دیگری است و این اخلاق به معنی کمک به دوستان و همنوعان است.سقراط سپس با این ادعا روبرو می‌شود که اخلاق وسیله ای است برای اطمینان از اینکه افرادِ ضعیفِ جامعه یا مردمِ مظلوم اقتدار فرمانروا را به چالش نکشند که این منجر به بحث گسترده تری می‌شود که بقیه‌ی متن را در بر می‌گیرد. یعنی آیا اخلاق صرف نظر از پاداش‌ها و مجازات‌های خارجی، درکل باعث خوشحالی هم می‌شود؟سقراط برای حل این چالش‌، در فصولِ سوم و چهارم‌ِ کتاب جمهور ، اخلاق را در یک جامعه‌ی انسانیِ ایده آلِ فرضی ، بررسی می‌کند. برای انجام این کار‌، او ریشه‌های این جامعه را مورد کاوش و بحث قرار می‌دهد. اینها ریشه در نیازهای اقتصادی دارند و مستلزم تقسیمِ کار هستند، در جایی که در آن به طبقه جداگانه ای از جنگجویان به نام “نگهبانان” نیاز هست.در مرحله‌ی بعد‌ی ، سقراط آموزشِ ایده آل بودن برای این نگهبان‌ها را ترسیم می‌کند. نباید برای آنها قصه‌هایی تعریف کرد که بی اخلاقی یا ناهماهنگی را ترویج می‌دهند‌، بلکه فقط باید داستان هایی را بیان کرد که رفتارهای بافضیلت و مفیدِ اجتماعی را ترویج می دهند.در بخش های پنجم و ششم کتاب ، زندگی و مسئولیت‌های نگهبانان را مورد بحث قرار می‌دهد. رساله‌ها املاک عمومی‌ و ریاضتی بدون حق مالکیت خواهند بود.خودِ نگهبانانِ جامعه‌ی ایده آل ، ‏به دو گروه تقسیم می‌شوند: حاکمان و خدمه . یک “دروغ باشکوه” یا افسانه گفته می‌شود تا اطمینان حاصل شود که افراد در محدوده‌ی تعیین شده بر ایشان در جامعه باقی می‌مانند. سقراط معتقد است که تقسیمِ این گروه‌ها در جامعه با ساختار سه جانبه‌ی ذهن انسان مطابقت دارد.در کتاب‌های هفتم و هشتم افلاطون نقش خانوم ها را در این جامعه‌ی ایده ال مشخص می نماید . به ایشان باید مجال و فرصت داده شود تا موقعیت‌های نگهبانی را به خود اختصاص بدهند ؛ به شرط آنکه ویژگی‌های شخصیتی و هویتیِ لازم را در خود داشته باشند.سقراط می‌پرسد این تشکیلاتِ ایده آل چگونه بوجود می‌آید؟ و پیشنهاد می‌کند که برای ایجاد آن به “پادشاهان فیلسوف” نیاز هست. اینها افرادی هستند که عاشق خِرَد و آگاهی هستند و به ماهیتِ اساسی اشیاء و مقولات علاقه دارند نه به شکلِ ظاهریِ آن ها.در فصل‌های نهم و دهم‌ کتاب جمهور ، جوهر و معنای خوبی و نیکی و خیر ، مورد بررسی قرار گرفته است. سقراط با رد این ایده که خوبی در لذت بردن است‌ ؛ سعی می‌کند دیدگاهِ خود را از طریق تمثیلِ غار توضیح دهد.خوبی کردن و خوب بودن ، مثل خورشید در بیرونِ غار است‌ ؛ اما بیشترِ مردم در تاریکی به دام می‌افتند و فقط سایه‌های متشکلی را در برابرِ دیوارِ غار می‌بینند.چنین تمثیلی به عنوان استعاره ای برای این ایده ، بیان شده است که خوبی در جهان ایده آل قابلیت درک ایده‌های انتزاعی وجود دارد ؛ ‌چیزی که در جهان اشیاء مادی وجود ندارد. طریقه و نحوه ی آموزشِ پادشاهانِ فیلسوف نیز در این فصل مشخص شده است‌، که بر هدایتِ ذهنِ ایشان ، از چیزهای مادی به سوی تأمل و درنگ و تفکّر ، در فرم‌های ایده آل ، متمرکز است.فصل های یازدهم و دوازدهم کتاب جمهور ، چگونگی انحطاط تدریجیِ یک جامعه‌ی ایده آل در طولِ زمان به سمت و سویِ اشکالِ کمتر ایده آلِ دولتی را بررسی می‌کند که این ها عبارتند از : تیمارشی‌ ، حکومت بر اساس وضعیت و ارزش های جنگی‌ ، الیگارشی یا پلوتوکراسی‌ ، حکومت توسط ثروتمندان‌ ، دموکراسی‌ ، حکومت توسط مردم و دیکتاتوری.این نوع حکومت‌ها نیز با تیپ‌های مختلفِ شخصیتی مطابقت دارند. نوع مربوط به تیمارشی پُرشور است‌ ؛ پلوتوکراسی بخیل است‌ ؛ دموکراسی فاقد نظم و انضباط شخصی است و دیکتاتوری هم که فاسد است خندانک به همین ترتیب‌ ، سلسله مراتب میزان اخلاقی بودن این سیستم‌ها و انواع آن به میزان خوشبختی آنها یکسان است. دیکتاتوری کمترین شادی و کمترین میزانِ اخلاقی بودن را داراست.و اما : اینجا رو دقت فرمایید که :سقراط در فصل‌های سیزده و چهاردهم‌ کتاب جمهور ، درباره نقشِ ( شعر سرودن ) یا شعار دادن در جامعه ایده آل بحث می‌کند. او استدلال می‌کند که از آنجا که شعر‌، به عنوان شکلی از بازنمایی‌، حقیقت را حذف می‌کند‌، عقلانیت را تضعیف می‌کند در نتیجه باید ممنوع شود خندانک در نهایت ‌، او پاداش‌های ابزاری را که برای اخلاقی بودن به دست می‌آید‌، بررسی می‌کند. وی با استدلال بر وجود روحِ جاودان‌ و جاودانگی ، مدعی است که افراد اخلاقی در زندگی پس از مرگ پاداش خواهند گرفت و افراد غیر اخلاقی مجازات خواهند شد. این کتاب با شرح مفصلی از زندگیِ پس از مرگ و فرایندی که در آن همه ما دوباره زنده می‌شویم به پایان می‌رسد. نکاتی مهم از کتاب جمهور افلاطون : ۱- نمی‌توان ادعا کرد که عدالت فقط برای یک فرد یا یک شهر مفید است؛ باید به هر دو نگریست.کتاب جمهور با گفت و گو سقراط آغاز می‌شود که از شاگردانش می‌خواهد تعاریفی از عدالت ارائه دهند‌، که همگیِ آن ها را به سرعت رد می‌کند. همانطور که پیداست‌، تعریف عدالت بدون وجود مشکلات‌ بزرگ در جامعه و زندگیِ فردی ، چندان هم آسان نیست.با درنظر گرفتن این موضوع، سقراط ایده‌ی خود را در مورد عدالت و انصافی ، مطرح می‌کند که به فکر کار شخصی خود بودن است.این امر هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی. این بدان معناست که هرکس باید مسئولیت نقش اختصاصیِ خود را در جامعه بر عهده بگیرد و تا آنجا که می‌تواند بدرستی ، بهترین کار را انجام دهد‌، بنابراین خودش و کل شهر و جامعه از آن سود می‌برد.با این حال‌، همه برای پذیرش و اجرای هر نقشی در جامعه ، مناسب نیستند ؛ بلکه ما باید مهارتهای فردیِ خود و همچنین نیازهای جامعه را برای تعیین آن مسئولِ خاص ، در نظر بگیریم.بنابراین در یک شهرِ عدالت محور ، نیازهای فردی و اجتماعی به طریقی عادلانه به هم آمیخته شده اند و در یک همزیستیِ مسالمت آمیز ، کار می‌کنند تا زندگی را برای همه بهتر و به قولِ خودمان آبِ‌حیات‌نوشان جلوه دهند. ۲- شهرها (جامعه ) و همچنین روح انسان ها را می‌توان به سه قسمت مجزا از هم تقسیم نمود : سقراط پس از تعریف عدالت‌، از چیزی به نام “دروغ شریف” استفاده می‌کند تا به مردم چیزی بدهد که به آن اعتقاد داشته باشند و بتواند هماهنگی اجتماعی را دست نخورده حفظ می‌کند.از نگرش سقراطی ، یک دروغ شریف می‌تواند یک افسانه یا داستان باشد‌، غالباً دارای ماهیت مذهبی‌، که توسط یک رهبر برای هدایت پیروان صادقش ارائه می‌شود‌، اگرچه واقعیت ندارد، اما نیتِ خوبی دارد.نظریه‌ی سه جانبه‌ی افلاطون در مورد روح یکی از آن دروغ‌های شریف است که نشان می‌دهد شهرها و روحِ مردم دارای سه بخش مجزا هستند:۱- خرد. بخش طلایی روح‌، غالب در فرمانروایان شهر‌، که قوانین عادلانه ایجاد می‌کنند و با عقل و منطق بر شهر خود حکومت می‌کنند‌، بر همه چیز نظارت می‌کنند و نظم را حفظ می‌کنند.۲- روح. واسطه بین احساسات و عقل‌، قسمت نقره ای روح‌، نماینده ارتش است که در زمان صلح ، نظم را حفظ می‌کند و در زمان جنگ ؛ سعی می‌کند آن را احیا نماید.۳.تمایلات. قسمت بُرُنزی روحِ ما‌، مربوط به خواسته‌ها و نیازهای طبیعی مانند غذا‌، خواب و عاطفه است. این نشان دهنده کشاورزان‌، کارگران صنایع دستی و سایر نقش های اساسی تر در جامعه است.در حالی که این سه بخش در افراد خاصی در نقش‌های خود تسلط دارند‌، هر فرد دارای سه قسمت یکسان در روح خود است. همه ما جنبه عقلانی‌، جنبه معنوی و احساسی داریم و آنها یکدیگر را متعادل نگه می دارند.با توجه به قِدمَتِ این ایده‌، وقتی آن را با آنچه در سال‌های اخیر ، علم به دست آورده است مقایسه می‌کنید‌، بسیار ترسناک و غیرطبیعی به نظر می‌رسد.درس سوم: فیلسوف بودن و آموزش عدالت به دیگران مانند تلاش برای بیرون آوردن مردم از غار است. اگر عقل قسمت طلایی روح است و باعث می‌شود شهرها به شیوه عادلانه اداره شوند‌؛ طبیعتاً نتیجه می‌شود که پادشاهان باید فیلسوف و فیلسوفان باید پادشاه باشند. با این حال‌، عقلانی بودن به‌ندرت به معنای محبوب بودن است‌؛ به این معنی که فیلسوفان هنگام آموزش دیگران با بادِ مخالف روبرو خواهند شد.در اینجا سقراط (یا بهتر بگویم افلاطون) از استعاره ای استفاده می‌کند که به تمثیلِ غارِ افلاطون معروف است.غاری را تصور کنید که مردم در آن به دیوار زنجیر شده اند و در تمام طول عمر خود چنین بوده اند و رو به دیوار دیگری هستند که تمام روز به آن خیره می‌شوند. در پشت آنها‌، مردم وسایلی را جلوی آتش می‌گذارند و سایه‌هایی را بر روی دیوار می‌اندازند که زندانیان می‌بینند‌، بنابراین واقعیت خود را برای آنها ایجاد می‌کند.اگر یکی از زندانیان آزاد می‌شد و غار را ترک می‌کرد‌؛ ابتدا از نور خورشید و دنیای بیرون می‌ترسید‌ . اما سپس به این نتیجه می‌رسد که زندگی در خارج بهتر است و سعی می‌کند سایر زندانیان را به بیرون بکشد؛ که احتمالاً آنها امتناع خواهند داشت. حتی سعی خواهند کرد منجی خود را بکشند‌، زیرا فکر نمی‌کنند بیرون رفتن از غار ارزش کور شدن با هجومِ آنیِ نورِخورشید را داشته باشد.به نوعی‌، همگیِ ما در این غار متولد شده ایم‌، اما برخی از ما موفق می‌شویم بیرون برویم‌. نور خورشید و در نتیجه جهان را آنطور که هست ؛ ببینیم. این افراد فیلسوف هستند و گرچه کار ساده ای نیست‌ ؛ اما وظیفه‌ی آنها این است که بقیه ما را آزاد کرده و ما را به سوی حقیقت سوق دهند.سلامت باشید و دلشاد و سربلند و ثروتمند و نیک فرجام خندانک خندانک خندانک خندانک

    پژمان بدری
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۲
    سلام بانو کوهواره اتفاقا منم بخاطر همین شعر این مطالب و مطالعه کردم تا میون لایه های پنهان شعر یه چیزایی رو مخفی کنم
    اولا سپاس بابت جمع آوری این اطلاعات
    بعد من نظرم اینه خیلی از فلاسفه یا اندیشمندارو باید با محیط و زمانه ی خودشون شناخت تا بیشتر درکشون کرد عموما هم از یک رفاه کل برخوردار بودند که تونستند نطریه پردازی کنند مگر تو فراز و نشیبهای زندگی دچار اختلال های مالی فکری شده باشند تمام مباحثی که تو کتاب جمهور اومده برای کسی یا کسانی قابل لمسه که واقعا حسش کرده باشند نه یه فوکول کراواتی که تریبون داره و فقط حرفای پشمکی میزنه
    عدالت وقتی حاکم میشه که هرآدمی به یک شکل و اندازه از دنیا سهم ببره
    آزادی وقتی حکومت میکنه که خیلی از سنتها شکسته بشه
    وگرنه در حد همون کلمات می مونن
    تا وقتی فقر و جنگ هم هست هیچ وقت این گفتا معنا پذیر نیستند
    مخلصات خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۸
    درودبرشما پژمان جان عزیز عالی بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    سیده نسترن طالب زاده
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۳
    درود مجدد سرور ارجمند جناب بدری گرامی
    و نیز با تقدیم احترام حضور سروربانوی جان،سرکار خانم حسین زاده ی گرامی

    از دیروز چند باری خواندم،و این نتیجه حاصل نشد که اثر فلسفی است لذا مطلبی ننگاشتم،چون حضرت عالی تنها اشاره ای به نام افلاطون داشته اید باقی مفاهیم پیچیده،تلفیقی و به صورت ضمنی اشاره شده است
    استدلالی که بنده مکتوبی تخصصی تحریر نکردم:امروز ، نمیتوان به شیوه ی باستان کل نگر بود ، شعر مدرن و شاید پست مدرن ، با استناد به متون علمی کهن فلسفی کمی کار را دشوار میکند
    در واقع علم امروز در اندازه هایی نیست که فردی مانند افلاطون یا ابن سینا ، یک توزیع اکادمیکال منحصر به فرد داشته باشند
    لذا برای نقد چنین اثری باید با قلم و تفکر بین دیسیپلین ها(میان رشته ای) گفت و گو کرد
    افلاطون یک همه چیز دان بود، و خود افلاطون بر این باور بود که فیلسوف باید توان تلفیق تمام دانش هارا داشته باشد،-در عصر خود-
    حتی فلاسفه ی اسلامی نیز چنین نگشی را تجربه کرده اند چونان- کندی ،ابن رشد ،فارابی و..-
    در شعر جنابتان با یک کهکشان متشکل از سیلابس و پیوندهای گوناگون مواجهیم که علمی و هنری توامان است اگر نقد صحیح مفهومی بطلبد در توان یک مثالا صرفا فلسفه دان نیست ،نقد ادبی نیز به متخصص مربوط نیازمندست ،""با احترام به تمامی اساتید با هر نوع پوشش و ایدئولوژی"""

    شعری اومانیستی ،با ارجاعات هنری


    با سپاس و مهر
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۰۹

    سلام مجدد ۲ خندانک

    آقای بدری پژماینده راستش خودتان واقف ترینید که اهل کینه مینه نیستم ولی فعلاً تا یک دقیقه دیگه خندانک با تیک نقد قهرم واسه همین تیک نقد رو نزدم مدتی هست بی رنگ میام یه کم آموزه هایم از دلگویه های شاعران ارجمند را در حدی معمول می نویسم برایشان و می روم .

    خب درباره کتاب جمهور نوشتم و همانطور که شما نیز مجدداً تاکید نمودید هر کاری اهلش را میخواهد و پُشتِ تریبون نشین های دهان بازِ فلسفه مدعا چه می دانند درد مردم چیست تا تازه بخواهند راه حلش را هم بیابند .


    اما در باره دلگویه زیبای خودتان فقط کلیدواژه ها را در کامنت اولم نوشتم تا از نگاره های دوستان تان نیز بشکل تیک نقدهای خردجمعی آذین بهره مند باشیم و بیاموزیم خندانک


    اینم بداهه تقدیم همه جوامع :


    تا عاقلانِ مَعاشی بخواهند
    سلّانه سَلّانه
    حساب و کتابِ ژَرفا و مَدار نمایند
    دیوانگان ِ نه دربندِ قرار
    برهنه‌پایِ دل
    به دریا زنند و
    طرفه العین ِ نفحه زوّار
    پویای انجامِ امیدفرجام
    به نفَس ِ خدا
    رسند خندانک



    سپاس و درپناه خدا خندانک خندانک خندانک


    ان الله یحب المخلصین خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۳۰
    درود بر هر دو بزرگوار خندانک
    عالی بود.. خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۰۹

    علیکیم‌سلام سیده بانوطالب زاده و بانوشاهزاده جان
    هردو نازنین یاشیاسیز خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۷
    سلام بانو طالب زاده به قدری شما فروتن و مهربانید من یکی خجالت میکشم جز خاکساری چیزی تقدیم کنم
    اولا همیشه گفتم و میگم خاک پای شما و همگی هستم
    دوما افلاطون بعداز از فراز و نشیب های فکری به این نتیجه رسید که شعر سخن بیهوده اس چون با تخیلات سر و کار داره و شعر گذاشتن و کنار گذاشت این اولین زاویه ی افلاطون با ادبیات بود و شاید همین تصمیم کل نگر باعث شه نتونیم با اساس فرضیات افلاطون این شعر و بررسی کنیم اما براساس عقایدی که داشتند نظیر عدالت اجتماعی و...که با یکی از شخصیتهای کتاب جمهور در حال مناظره است و میشه شعر و واکاوی کرد چون جایی از رساله ی جمهور راجع به درجات عالی رسیدن ثروت مندان حرف میزنه
    خلاصه پول باشه آدم میتونه شاعر شه
    موسیقی دان شه
    تو یه کاری تخصص پیدا کنه
    حتی به مراتب علمی بالایی برسه،

    همیشه سعی داشتم چند موضوع رو به یک سرانجام واحد برسونم
    بخاطر همین خواننده انگار سوار ترن هوایی شده هی بالا پایین میشه

    سپاس که نظر دوست داشتنی خودتونو اینجا درج کردید
    شعر اومانیستی با ارجاعات هنری
    کاش این کلام نخاله ی من لیاقت این تعریف شمارو داشته باشه
    مخلصیم خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۲
    سلام بانو کوهواره
    کینه که شبیه بومرنگه به خود آدم برمیگرده ولی انصافا به حدی آدما اینجا به پر و پای هم میپیچن صدام تو اون هشت سال کذایی به پرو پای ایران نپیچید خندانک خندانک خندانک خندانک

    علم در نوردیده ساختار پیچیده جاهلان فهمیده
    ما ربات‌ ها روزی درک میکنیم آیا فهم اکتسابی را
    حسین صفا
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۵۸

    سلام آقای بدری

    از بدر که برگشتی اُحُد به گِل نشسته بود
    قمر بر فرازِ بام کُئوریِ تئوریِ ابوعطا می خواند.


    درسته واقعاً و مشکل این است که جداگانه نظر و کامنت خودشان را نمی نویسند اغلب بلکه در کمین می نشینند خندانک یکی بیاید تا کامنتی بنویسد پاتک های چرا نفهمیدی اینو نوشتی را شروع کنند و کلاً درسایت :


    همدلی آن کودکی شاد که
    گم شد به بازارِ توهّم‌پیشگان
    ز دستِ دورِ پدر
    تا دمِ دُکّانِ سرگردانان جویایی .




    سلامتی و سرافرازی نصیب زندگانی هایتان



    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۲
    خندانک خندانک خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۲۷

    🍃🌸🍃بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیم🍃🌸🍃


    🕊 ⚘اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم🕊⚘


    🍃🌺🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏
    وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
    صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏🍃🌺🍃


    🕊 ⚘اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم🕊⚘

    🌺سلام عیدمیلاد امام رئوف حضرت رضا(ع)برشما مبارک🌺

    🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
    ارسال پاسخ
    محسن ابراهیمی اصل (غریب)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۱۸
    درود جناب بدری خندانک خندانک
    خوشحالم که بعد از مدتها از قلم توانمند شما می حوانم
    سپاس از اشتراک خندانک خندانک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۲
    سلام محسن عزیز و نجیب قربان حضورت داداش خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶

    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    جواد کاظمی نیک
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۱۴
    به به‌به به‌به به‌به پژمان جان عزیزم عکست که بسیار عالیست
    شعرتان بسیار عالی بود احسن برشما لذت بردم احسن برشما سپیدی زیبایی را قلم زدید بسیار زیبا بود احسن برشما لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت خداقوت عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم خیلی زیااااااااااد دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم
    درودبرشما به این اندیشه های نابتان عزیزدلم 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۳
    سلام جواد عزیز و همیشه گل افشان مچکرات عزیز دلم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶


    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    نیلوفر تیر
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۱
    خندانک خندانک خندانک درود بر شعر خاص شما بزرگوار
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۶
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۴
    سلام بر نیلوفرانه ترین مننون خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۴۶
    دوست خوبم سلام
    نام . دختر
    نام پدر . هیس
    علت فوت.مخالفت با هیس
    .
    .
    داستان قشنگی است که برای تعرف کردن تا اخر نسل کودکان جهان درونمایه دارد
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۶
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    چقدر زیبا بود .. علت فوت مخالفت با هیس خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۵
    سلام مجتبی دوست داشتنی
    همیشه عاشق این پریسکه های باحالی هستم که پای شعرام به یادگار میذاری دس بوسیم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    علی نظری سرمازه
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۰۰
    درود جناب بدری
    بسیار زیبا و دردمندانه
    خندانک خندانک خندانک
    قاتل همیشه
    به صحنه ی جرم بر می گردد... خندانک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۶
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۵
    سلام مخلص آقا علی گل
    فدای شما بشم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    نرگس زند (آرامش)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۱۴
    درود وعرض ادب خدمت جناب بدری بزرگوار خندانک
    بسیار زیبا نگاشتید خندانک
    درپناه حق محفوظ باشید خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۶
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۸
    سلام بانو زند
    کوچیک شماییم نوکریم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    منوچهربابایی
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۳۵
    سلام پژمان جان دوست و استاد شعر های خاص و باکلاس
    خوشحالم که دوباره از شما میخوانم
    بقول خودتون مخلصین و مخلصات
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    \"بازهم خدارو شکر\"
    \"بی خانه\"
    \"آرزو به دل نماندیم \"

    \"قبر های چند طبقه \"

    \"برایمان ساخته اند !!!\"
    ؟؟؟


    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۹
    سلام منوچهر عزیز رفیق و تاج سر همیشگی
    خوشحالم دوباره میبینمت
    و سپاس از شعر خوبی که اینجا قاب کردی خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    ساسان مردوخی
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۵۰
    🌹🌹🌹درود بر شما جناب بدری
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۸
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۰
    سلام ساسان عزیز ممنونم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    محمد اکرمی (خسرو)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۸
    درود
    بسیار بامعنی و تاثیر گذار نگاشتید
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۸
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۰
    سلام محمد جان اکرامی پابوسیم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۲
    درودتان جناب بدری گرانمهر
    مسرورم پس از مدتها از قلم ارجمندتان میخوانم
    ..بسیار بسیار عالی بود
    بر فراز روزگاران
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۸
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۱
    سلام خانوم طالبزاده ی خوش باطن
    تاج سرید خاک پای شمام خندانک
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    سیده نسترن طالب زاده
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۰۶
    استدعا دارم گرانقدر
    بزرگوارید
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۳۶
    خندانک خندانک خندانک
    محمد جواد عطاالهی
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۳
    سلام جناب بدری دوست داشتنی
    عالی بود خندانک
    خوش حالم شعر جدید از شما خواندم
    سلامت و پیروز باشید
    💐💐💐💐
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۰
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۸
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۱
    سلام جواد مدرن نویس
    قاب عینکتم داداش خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۱۵
    🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️
    ❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️
    ❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️❤️
    ❤️❤️❤️
    ❤️❤️
    ❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
    ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
    🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
    🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
    🌺🌺🌺🌺🌺🌷
    🍀☘️🌱🌹💐
    🌿🌿🌿🍁
    🪴🪴🪴
    🏵🏵
    💟
    فیروزه سمیعی
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۰
    درودتان جناب بدری گرامی
    شعر زیبایی خوندم
    زنده باد👏👏👏🌹
    نویسا باشید و سبز🌸🍃🌿🌹
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۸



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۰
    سلام بانو سمیعی عزیز
    لطف کردید که خوندید و نظر دادین خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۱۵
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۲


    درود جناب بدری عزیز
    سپاس از اشتراک شعر زیبا وارجمند تان
    قلم سبزتان مانا خندانک خندانک خندانک


    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۲۹



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۱
    سلام آقای انصاری بزرگوار
    سپاس
    سپاس
    سپاس خندانک
    ارسال پاسخ
    بهروز عسکرزاده
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۱
    سلام پژمان خان گرامی

    نهیب‌زنی ارزشمند است این افلاطون خندانک
    آن بخش خر شیطان هم بخوبی بوی شطحیات گرفته.

    درودها
    خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۲۸



    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۶
    سلام جناب عسگرزاده
    ما تو کرمانشاه یه منطقه ای داریم به اسم گوران و گهواره
    که بسیار مردمان صمیمی داره من هروقت گل روی شمارو میبینم یاد اونجا میوفتم
    در کل دس بوسیم
    اناالحق گفتن در طول تاریخ همیشه تاوان های سنگینی داشته
    ارسال پاسخ
    بهروز عسکرزاده
    بهروز عسکرزاده
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۵۷
    عزیزید خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۴
    خندانک خندانک خندانک
    رضا سعادت نژاد
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۴۸
    درود و عرض ادب جناب بدری عزیز
    چشممان به جمال شما روشن شد به به خندانک
    عجب سپید کوبنده ای خندانک
    و اشاره به انیمه .... چیزی نگم بهتره،فقط باید دید
    زنده باشی خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۲۷


    🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
    فقرست
    که کلیه ی کلمات را
    برای فروش گذاشته
    شاید
    کاسب کمی آسایش شد

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۹
    سلام رضای باوقار
    انشالله که خوبی رفیق
    تضمین یا تلمیح همیشه باید طوری توو شعر استتفاده بشه که اگه مخاطب مطلب اصلی و هم نخونده یا ندیده باشه بازم اون آرایه تو شعر حل شده باشه و اگر خواننده بره سراغش درک و مفهوم شعر چندبرابر شه،
    مخلصیم
    ارسال پاسخ
    رضا سعادت نژاد
    رضا سعادت نژاد
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۳۰
    عزیز دلی شما خندانک
    یادمه چند وقت پیش با تاثیر از فیلم "جزیره شاتر" شعر کوتاهی نوشته بودم که به شکنجه های روانی و تغییر ذهنیت سرباز ها می پرداخت و ربطش دادم به همین دیوانگی داعشی های جهادی و کمی هم چاشنی اعتقادی و خرافی....
    بنده خدایی که سری سفید کرده بودن و ادعای زیادی هم داشتند ، می گفت : شعری که به تاثیر از فیلمی نوشته شده باشه شعر نیست ، چرا که زاییده ی ذهن نویسنده و کارگردان اون فیلمه و ارزشی نداره این که شما یه فیلم ببینی و یادت بیاد باید چیزی بنویسی...البته منِ لجباز هم با احترام موی سفیدش و با تاثیر از فیلم های تارانتینو براش شعری نوشتم و از خجالتش در اومدم
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۷
    سلام رضا جان
    من طبق تجربه متوجه شدم خیلی از آدما فکر میکنن چون زبون دارن باید هرجوری شده بجونبوننش و حرف بزنن حالا چه مفید چه غیرمفید وگرنه از وقتی هنر وارد جامعه ی بشریت شده تاثییر پذیری بوده و بوده اما یه نکته هم باید در نظر داشت که الهام گرفتن به تقلید تبدیل نشه،
    مثلا من خودم از قرآن یاد گرفتم اول نهیب بزنم بعد اشعارمو به سمت آرامش و ملایمت ببرم
    یا از فیلم دیدن بسیار متوجه شدم هرچه پایان بندی شوکه کننده تر ماندگاری اثر بالاتر
    حتی غافلگیری و عوض کردن پلانهای شعری و از هیچکاک یاد گرفتم
    یاد گیری و تجربه کسب کردن که نمیشه عقیده ی اون آموزگار
    من هرچیزی و یاد میگیرم از فیلتر عقاید و قلم خودم عبورش میدم
    بعد ارائه اش میکنم
    درستشم همینه بنظرم
    جزیره ی شاترم فیلم خوبی بود
    تارانتینو هم که به پایان های عجیب غریب معروفه
    مخلصین
    ارسال پاسخ
    منیژه قشقایی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۴
    آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

    درود به قول آرزو جان که هرجاهستند شادباشند الهی
    ارباب ، زیبابود جناب بدری خندانک

    گر به همه عمر خویش باتو برآردمی حاصل عمر آن دم است باقی ایام رفت
    آری آن که بی باده کند جان مرا مست ....روح زیبای آدمی و شناختن جان

    پایان تمام گمگشتگیهایمان ....
    در پناه نور جناب عالی و همگیمان خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۰
    سلام بانو کهکشانی
    راستی از دب اکبر و اصغر چه خبر؟؟ خندانک
    مچکرات که خواندی و نوشتی
    و ممنونات از آرزوی قشنگت خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۱۵
    🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️
    تکتم حسین زاده
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۲۹
    درود استاد بدری بزرگوار، خالق سپیدهای خاص و ناب
    مثل همیشه سپیدی بامعنا و زیبا قلم زدید خندانک
    کنجکاو شدم انیمه رو ببینم
    منتظر پنجره سبزی از طرف اساتیدسپیدسرا هستم،نقد اثرهای شما همیشه پربار و خواندنی بوده خندانک
    شاد باشید
    پژمان بدری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۴
    سلام بانو تکتم
    والا حرف که پیرامون شعر زیاده منم خودم مشتاقم واکاوهای دوستان و بخونم و یاد بگیرم،
    انیمه رو ببینید اثر فاخریه
    امان از جنگ خندانک
    مریم کاسیانی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۵
    درود بر شما خالق شعرهای روسپید خندانک
    جالب و عالی ست خندانک
    از نظرات دوستان هم مستفیض شدم
    میگم که خر شیطان ارتعاش منفی ایجاد نکنه
    ما رو هم به تاخت ببره قهقهرا (البته اگه اونجا نباشیم خندانک )

    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۹
    سلام مریم بانو
    همگی به نوعی داریم به قهقرا میریم
    همیشه ام دنبال مقصریم چیزی شبیه شیطان گولمون زد خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    راضیه خضری
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۵۰
    درودها جناب بدری گرامی
    سپید خاص و جالبی بود خندانک خندانک
    از نظرات دوستان هم بهره بردیم
    خندانک
    شاد و سلامت باشید
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۲۰
    سلام بانو خضری
    خیلی خوشحالم مهمون صفحه ی من بودین
    مخلصات خندانک
    ارسال پاسخ
    آذر مهتدی
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۰۵
    درود جناب پژمان بدری گرامی
    پس از انتظاری طولانی از قلمتان سپیدی پر از لکه های درد خواندم رنج مردم تمامی ندارد .
    قلمتان سبز و نویسا و فاش گوی و افشاگر آلام و.... خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۲۲
    سلام بانو آدر
    مخلصون
    یاد یه دیالوگی از فیلم مسیر سبز افتادم
    گاهی اتفاق هایی تو دنیا میوفته که عجیبه خدا اجازه میده اتفاق بیفته!

    خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدي حسنلو
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۶
    سلام.
    پژمان دادا
    خیلی خوشحالم بعد مدتها از خر شیطون اومدی پایین و همنوا شدی با دل شاعرت
    و شعر بسیار زیبا و ویژه ای که مختص قلم خودت روانه سایت ناب کردی
    حالا که خدا پایین نیومد و نمی آید اما اومدن تو را بفال نیک میگیرم و برا این شعر خوب بهت تبریک میکم و این که همیشه شاعر به صحنه شعر و سرودن و نشرش و در میان شعرا بودن بر می گرده اما این استفاده و در گوش خدا گفتن این جمله که قاتل بر می گرده سر.... واقعا یه عطفی بود در این شعر


    من بیمارستانی دیوانه ام
    بنام افلاطون
    که عاشق در پستوی ذهنش
    عاشق دختری.....
    بسیار عالی بود
    و این جور ارائه کردن کار مسبوق به سابقه است
    در چند کار قبلی ات هم بود
    من دکه روزنامه فروشی...
    یا من تیمارستانی....
    البته به نظرم میاد توان و قدرت در این نوع سرودن وجمع کردن نهایی کار به این زیبایی عالی است
    و چه خوب تنوع بدی در روایت کار و ساختار ودر کل فرم کار
    سطر های درخشانی بود حیفم میاد با انتخاب یکی دوسطر باقی کار به سایه بره
    شروع زیبای کار با این... اتاق به اتاق تخت به تخت
    زیبایی کار با انها وجمع بندی کار خودش نشون میده شاید در ابتدا برا مخاطب وضوحی نیست و لطف کار به همین و این تیز هوشی و شناختن رگ خواب مخاطب که شاعر به خوبی مسلط به این کار
    که از تمهیدات شاعر
    بخش معرفی خود نام و باقی کار
    یا کلیه کلمات بفروشم هم فروختن کلیه به ذهن میاد هم فروش کل کلمات یا ارجاع برون متنی کار ( ترا متنیت) که به داشته های شعر اضافه می کنه و در هماهنگی با شعر
    و خیلی موارد دیگه مثل گریه قهقهه !
    یا یا دیوانه بودن بیمارستان! و ارام بخش شوریده !
    و خیلی موارد دیگه من واقعا قصدم پژمان نوشتن نبود
    ولی یه لحظه شعر خوبت مجابم کرد چند سطری را بدون شاید دقت و امادگی بنویسم امیدوارم درحق شعر و شاعر خوبش پژمان عزیز جفا نکرده باشم
    به امید خدا دوستان می نویسند و من سر، فرصت می خونم و یاد میگیرم
    و انتها تبریک به پژمان عزیز برا سرودن خوب این کار
    و مخاطبان سایت خوب ناب که به این صفحه میآیند و می خوانند عرض ادب واحترام دارم
    خیلی ممنون و تقدیم همه جمع خوب شعرای عزیز ناب 🌺🌺🌺
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۲۹
    بیبین کی اینجاست جان دلم
    مهدی موعود(عج) خندانک
    قربان مرامت رفیق تو هرانچه بنویسی حقه
    خوشحالم که نوشتی و خواندی
    مهدی جان من همیشه پایان هر شعرم شروع شعر بعدی و مینویسم و مدتها یا حتی چند ماه برای تکمیلش وقت بذارم مثل همین افلاطون که حدودا سه ماهی طول کشید

    راجع به اون شگردی که گفتی تو کارای دیگه هست بخاطر اینه من خودمو گاهی دکه
    گاهی خونه ی سالمندان
    گاهی بیمارستان
    گاهی...میبینم یه حس همزادپنداری با اشیا و بی جان سانان تو وجودم هست بخاطر همین از آرایه تشخیص هم زیاد استفاده میکنم
    در کل چاکرات خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدي حسنلو
    مهدي حسنلو
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۹
    تو ماه منی پژمان جان این شب ظلمانی مگه غیر تو کسی داره بهش، بنازه فدات شم
    پس بتاب
    جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب!
    تقدیمت خندانک
    شیما جریده
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۲۵
    سلاااااام پژمان بدری عزیز خندانک
    عجب سپیدی کلی لذت کردم خندانک خندانک
    امان از جنگ و فقر و ناتمومیشون ...
    موفق و سرزنده باشین خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۳۱
    سلام شیمای عزیزم
    لذت و میبرن ها نه... خندانک خندانک خندانک
    خاک پاتیم
    ممنون که بعداز مدتها مارو مهمون لبخند قشنگت کردی خندانک
    ارسال پاسخ
    شیما جریده
    شیما جریده
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۴۶
    خندانک خندانک 🤦🏻‍♀️
    تقصیرو میندازم گردن سپید شما
    که یاد اون انیمه رو زنده کرد ، حواس منو پرت خندانک
    آقا شما بزرگی کن همون کیف بخونش
    خندانک خندانک




    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۴
    خندانک خندانک خندانک
    محمدرضا آزادبخت
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۰۸
    خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۳۲
    سلام حاجی آزادبخت عزیزم
    ممنون از گلهات خودت گلی خندانک
    ارسال پاسخ
    محمدرضا آزادبخت
    محمدرضا آزادبخت
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۱
    سلام رفیق همشهری حاجی نیستم شعرتان بکر بود بخاطر همین گل فرستادم بنده شعری که پرداخت وتمام زوایای شعری قوی باشه سکوت میکنم بخاطر ساحت مقدس شعرسپاس
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۷
    سلام آق محمدرضا چاکرات مشتی زودتر میگفتی همشهری ام تا با یه پاکت شرینی و کرانچی میومدم پابوست
    مخلصیم اتفاقا بنظرم وقتی از یه اثر آدم خوشش میاد باید راجع بهش و نکات قوتش حرف بزنه تا حداقل نویسنده بدونه داره راهشو درست میره خندانک
    محمدرضا آزادبخت
    محمدرضا آزادبخت
    پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۷
    سلام شما خودتان استاد ید مسیر ت از قبل مشخص شده برات اولشعراتاق به اتاق
    تخت به تخت در حالت اول یک جمله خبری است
    ودرحالت دوم یک جمله پرسشی است
    وشاعر باآگاهی
    علامت سوال را جا گذاشته که به مخاطب بفهماند که این گونه سرگردانی در حالت خوانش وغیر آن برای مخاطب جای سوال شود که چرا باید در جابجایی دخالت داشته باشد واحتمال اینکه این گونه جابجایی برای مخاطب ویا هرکس دیگری اتفاق افتاده باشد واین یکی از نقاط قوت شاعر است که با جملات ساده مخاطب را درکنش و واکنش شعربرانگیزد خندانک
    فرشید به گزین
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۱۹
    این بیمارستان از آنِ خنازیریان نیست.
    سلاطونیان و زنانِ پرستارش لازم و ملزومِ عشرتی بی نشاط‌اند

    سلام دوست عزیز پژمان جان
    الان مطلب مهدی حسنلو رو دیدم ولی نخواندم که مطلبی که مینویسم درجه خلوص بیشتری
    داشته باشد
    به نظرم شعر تا پیش از واژه آرامبخش ساده است و تنها پرسش این است که شاعر
    در حال توصیف نت بالای سر بیمار است یا اگهی چسبیده بر ستون برق مجاور بیمارستان؟ یا هر دو ، موضوع فقر است و این پرسش اهمیتی هم ندارد

    اما از ارامبخش شوریده ( از اخلاف مرفئوس) به بعد انگار شعر بر اساس تداعی ( کم و بیش)
    پیش میرود که خاصیت شوریدگی است.
    مثلا تصور کن که اکواریومی در بیمارستان هست و لاجرم ماهی لجن خواری . صید ترال هم
    بی مناسبت نیست که برادران چینی به ان اشتغال دارند
    و بعد نژاد زرد و سیاه ( اینجا فقدان مورچه سفید مسئله ایست)
    شاید : «چرا چپ چپ نگاه میکنی » به همین خاطر نوشته شده؟

    شما تکیه زیادی روی انیمه داشتید و مطالبی که عرض میکنم بدون توجه به انیمه کذایی است
    و احتمالا با منظور شما فاصله دارد که مولف کُشی توجیه میکنه خندانک
    بدون توجه به انیمه تصویر منور و پلکان سنگر و ... تصویر غریبی نیست .
    بعد شطحیات ورود ممنوع میرسد که عالی سرودین

    واژه های افلاطون و عشق آدم رو یاد عشق افلاطونی میندازه

    و صلیب سرخ و نقش مثبت و گاهی مبهمش در وقایع روزگار

    زنده باشید خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۲
    سلام آقا فرشید عزیزم
    گل گلاب
    خاک شیرتیم
    منو مهدی و امیر دوستی چندین ساله داریم خیلی اوقات پیرامون شعر سپید از سر و کول هم بالا رفتیم
    و اغلب به این نتیجه رسیدیم
    که ابتدا و انتهای هر شعر خیلی مهمه
    ابتدا شبیه سقفه انتها هم مثل زمین که اگر نباشه سقفی روش ساخته نمیشه،
    نویسنده میتونه با یه پرداخت ابتدایی خوب ذهن خواننده رو با خودش همراه کنه و طوری متن و پیش ببره که وقتی به سرانجام رسید مخاطب بگه عجب فلان جمله یا بند تصویری بخاطر همین بود

    راجع تلمیح هم بارها گفتم تلمیح درست تلمیحه که بدون خبر داشتن از قصه و داستان باز خوش به تن شعر نشسته باشه
    مثلا اگر شما انیمه رو ندیده باشید دوباره تصویر کرمهای شب تاب توی جمجمه های خالی براتون تداعی میشه

    در کل خیلی چاکریم خندانک
    ارسال پاسخ
    معصومه خدابنده
    شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۶
    درودهایم تقدیمتان جناب بدری
    قلمتان نویسا
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0