یکی از معانیشه البته بازم بیتی که نوشتید معنی نداره
آتشی ساخت در دلم که اثیر
گشت در اوج اسمان تحقیر
آتشی ساخت در دلم که آتش شد ؟!
به اوج آسمان تحقیر (امیز) رفت !
بیتی هست که تنها وزن داره و هیچ معنی خاصی نداره
بعلاوه اون که اثیر رو باید به کثیر بشکنیم همچنین طبق توضیحی که دادم به هیچ عنوان در مصرع ابتدایی نوشته نمیشه
چه بد گرفتار تار مویی شدیم
ندانستیم کسیر دیو خویی شدیم
در این بیت اول من توضیحی دادم که گرفتار تار مویی شدم بعد ادامه دادم که اسیر دیو خویی شدم
هرگز نمیشه نوشت
ندانستیم کسیر دیو خویی شدیم
چه بد گرفتار تار مویی شدیم
چون شما هرگز در شروع نثر هم نمیگید
ندانستم که اسیر دیو خویی شده بودم
گرفتار تار مویی شده بودم
این نوع نوشتار کلیت جمله رو زیر سوال میبره
اول باید یک توضیح بدیم و بعد خبری در مورد توضیح
برای مثال نمیشه گفت
مرد خوبیه
اینجا سوال پیش میاد که کی مرد خوبیه
حالا توضیح میدی
همسایه ما
در نوشتار نمیشه گفت مرد خوبیه همسایه ما
باید گفت همسایه ما مرد خوبیه
امیدوارم خوب توضیح داده باشم
روی رَحمی سه لایه تابیدند
تویِ یک زایمان بیهوده
مُنگولانی به صفحه پاشیدند
کُنجِ هر صفحه ای ولو هستند
گورخرهای هیزِ پَشمالو
درپی چیزِ مُفت می گردند
تا بلیسند لای ِ شَفتالو
#سید_هادی_محمدی
________________________________________________
درود بر شما عارف جان
قلمتان نویسا
بمانید به مهر و بسرایید