يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر میلاد غریبی زاده
آخرین اشعار ناب میلاد غریبی زاده
|
یک اشتباه را چند بار مرتکب شدم،
از یک سوراخ صدبار نیش خوردم،علتش این بود که
تاریخ انقضایی را که سرنوشت برای رابطه هایم و زندگیم در مکانی تایین کرده بودند نادیده گرفتم،قبول نمیکردم پرونده ام در آن مکان بسته شده و اصرار به ماندن داشتم و این اسرار مسبب خراب گشتن تمام خاطرات و حرمت های ارزشمند گذشته گشت.آری اکنون سخن سعدی بزرگ را درک میکنم که گفته بود مرد موفق کسیست که دل به مکان و فرد نبندد.خاطرات و زندگی و رفاقت ها سبب شده بود پیله ای ببافم در ذهنم و دلم نخواهد از آن پیله بیرون بزنم اما اکنون خوب میفهمم که این جهان در حال چرخش است و با سرنوشت نباید دست و پنجه نرم کرد.آدمی باید در حال تلاش و آموزش باشد و ممکن است روزی مهاجرت در زندگیش اتفاق بیفتد ممکن است سکونت یا کوچ یا سفر به دیاری دیگر یا حتی مرگ،فقط باید در لحظه خوب باشد و از خودش خاطرات خوبی برجای بگذارد وگرنه مگر میشود مار پوست نیندازد و عاشق یک پوستش باشد؟مگر میشود نهالی که بزرگ شده را در گلدان نگاه داشت حتی اگر خودش عاشق آن گلدان باشد!؟خاطرات آن دوست ها و زندگی ها و خوشی و غم ها تا ابد با من است اما باید به زندگی جدید عادت کنم ، دوستان جدید بیابم و خاطرات و ماجراجویی های جدیدی رقم بزنم ،من انسانم تنها علتی که همنوعانم از انقراض جان سالم به در بردند وفق شدن با شرایط جدید و دل کندن از سبک های قبلی بود . باید زندگی جدید را ساخت و اگر آدمی به دنبال تاریخ ذهنیش برود قطعا شکست خواهد خورد ،هر دوره ای جداست و آدم هایش هم مختص همان دوره هستند باید پیش رفت و پیشرفت کرد . یاد گذشته بخیر اما امروز را طوری زندگی میکنم که آینده هم دلتنگ گذشته ی خوب و شیرینم که امروز باشد شوم...آری باید رفت همچو رودخانه ،همچو پرستوها همچو غازها و همچو سالها....
|
نقدها و نظرات
|
😍 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
بسیاربجا وبحق بود
گوری بکن برای خاطرات و آنچه رفت
آینده باامید تازه ای درمی زند