درود مجدد
نگاه نمیتواند با دیگر قافیه ها؛قافیه شود؛
چرا که خدا و ریا و را بر اساس قاعده یک قافیه ساخته شده اند
و نگاه به دلیل داشتن صامت ه دیگر قاعده یک نیست و قاعده2 قافیه است؛
چند سطری برایت می نویسم
قاعده یک قافیه:
زمانی است که پایان واژه ها با مصوت بلند( ا)
یا (او) خاتمه یابد؛
مثال:
مصوت بلند(ا)
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
مصوت بلند (او)
سبو با آهو میتواند قافیه شوند؛
اما توجه داشتم باشم که آهو نمی تواند با( تو)قافیه
شود چرا که نحوه تلفظ آن این گونه است:(تُ)
یعنی مصوت کوتاه حساب میشود نه بلند...
در خصوص قاعده ۲قافیه باید بگویم
هرچیزی غیراز قاعده یک میشود قاعده دوم قافیه...
که الگوی آن میشود:
مصوت کوتاه +صامت
مثال: پسر و پدر میتوانند قافیه شوند؛
حروف قافیه میشود آخرین صامت و مصوت قبل آن؛
که میشود مصوت کوتاه( َ) و صامت (ر)
همان مثال شما نگاه میتواند با پگاه قافیه شود
حروف قافیه: صامت( ه )و مصوت (ا)
الگو دوم مصوت بلند +صامت
مثال:کار و عار میتوانند در شعر قافیه شوند؛
آخرین صامت (ر) و مصوت قبل آن مصون بلند (ا)
الگوی سوم:مصوت بلند+صامت+صامت
شکافت؛یافت
وقتی آخرین مصوت قبلش مصوتی نباشد و در واقعه ساکن باشد باید به صامت قبلتر مراجعه کنیم؛
که در اینجا آخرین صامت(ت) که قبل آن مصوتی وجود ندارد؛
باید به دوباره به قبلتر آن رجوع کرد؛که میشود مصوت بلند(ا)
پس در اینجا حروف مشترک ؛ افت است؛
یعنی ضروریست که حتما آخر واژه های که میخواهد با شکافت قافیه شود افت باشد
یعنی شکایت نمی تواند قافیه شود؛
ولی بافت میتواند قافیه شود...
الگوی :مصوت کوتاه+صامت+صامت
نهفت با گفت میتوانند قافیه شوند؛
حروف قافیه:مصوت ُ با صامت های (ف)و(ت)
چون آخرین صامت (ت) قبلش ساکن است باسد دوتا صامت مشترک باشند و مصوت قبل هم حتما باید ( ُ) باشد
یعنی گفت با رفت نمی تواند قافیه شود
چرا که هرچند دو صامت مشترک است ولی در مصوت یکسان نیستند و رفت دارای مصوت کوتاه ( َ)
پس به همین دلیل قافیه نمی شوند...
البته تبصره های در این قسمت وجود داردکه میگوید اگر
به آخر این قافیه ها الحاقی وصݪ شود دیگر مصوت یکی نباشد باز هم قافیه هستند
مثلا در همان مثال قبل اگر گفته و رفته باشد
میتوانند قافیه شوند...
ان شاءالله تونسته باشم آنگونه که باید توضیح داده باشم
در پناه خداوندگار خوبی ها
سلام
حماس و شوق و اشتیاق سرودن و قدم در وادی ادبیات گذاشتن شما تحسین بر انگیز است.
قبل از هر چیز باید بدانید که باید خودتان باشید نه سعدی نه حافظ نه هیچ شاعر دیگری!
۲- مسیر حرکت نوشتاری خود را تعیین کنید و در ان راستا فعالیت و مطالعه و تحقیق کنید
مثلا غزل دوست دارید باید بیشتر غزل بخوانید تا مغزتان حداقل ملکه گردد در عروض و قافیه ... به اضافه استفاده از دروس اموزشی عروض قافیه اساتید یا کتاب های دوران دبیرستان..
یا ...
سپید یا ازاد یا هر سبکی که در این وادی قلم می زنند ... شما فقط بیشتر کتاب و اندیشه صاحبان این گونه شاعران را بخوانید و دقت به سبک نوشتاری انها کنید تا بعد ها ضمن کسب گنجیه تجربیات انان به سبک نوشتاری خود در ممارست مطالعه و نوشتار برسید
۳- نوشتار های خود را بارها و بارها با صدای بلند بخوانید هر کجا سکته دیدید در پی رفع ان کوشا باشید و جای گزین کنید تا روان شود معجزه ی با صدای بلند خواندن را فراموش نکن!
۴- نه عجله در اسال داشته باش نه در نه مطالعه یعنی هرچه با ارامش بخوانی و ارسال کنی باعث کشف عیوب و نواقص اثارت می گردد
۴- مشورت با یک یا دو استادی که می خواهی مثل انها یا به سبک انها بنویسی همیشه داشته باش تا با کمترین اشکال اثارت منتشر گردد!
۵- مدیر ویراستار سایت برای کمک به شما و باقی عزیزان در سایت همیشه اماده است چنانچه کسی را پیدا نکردید حتما ایشان راهنمای خوبی برای شما خواهند بود و حتی کلاس اموزشی برایتان در خصوصی خواهند گذاشت تا اشعارتان با کمترین خطا منتشر گردد.
اینها به ذهن ناقصم رسید گفتم خدمت شما ارائه کنم امیدوارم موفق باشی در عمل خیر و انچه خدا می پسند