بساط شیطان

درود بر شاهزاده خانوم زیبااندیش
خوش آمدید. صفا آوردید.
چقدر خوشحالم تاثیر مثبتی داشته است.
اگر بخواهیم قول صریح خدا را ملاک قرار دهیم همانگونه که فرشته های ناز خدا واقعی اند شیطان و شیاطین هم هستند.
دعا می کنم تا آخرین دم زندگی، به خود مغرور نشویم و خودمان را از شر شیاطین محفوظ نگاه داریم.

همچنین سپاس ویژه برای گلباران
شرمنده کردید.

به امید خدااااا دست از بیعت با شیطان درونی‌مان برداریم و با خدای درونی هم‌پیمان شویم
خواهش می‌کنم.. کاری نکردم.. فقط دوست دارم این پست زیبا دیده بشه.. همین و بس

من شیطان درونی که بهش نفس شیطانی هم می گویند انکار نمی کنم. ولی شک نکنید شیطان و شیاطینی از جنس جن هم در جهان بیرونی وجود دارند. شاید من هم تا سال ها ته دلم به وجود اجنه ایمان نداشتم ولی پنج یا شش سال قبل، یکی از دوستان نزدیک و بسیار موثق، درگیر ماجرایی باورنکردنی دنباله داری شد و همه ما وقتی در جریان ریز داستان قرار گرفتیم «کرک و پرمان» ریخت. الان که خدمتتان هستم ذره ای شک ندارم اجنه وجود دارند و در جوار ما هستند. همانگونه که به وجود و حضور فرشته ها ایمان دارم.

درود بر استاد استکی گرانقدر
سپاس از حضور و نظر سبزتان
در پناه خدای مهربان، شادکام و تندرست باشید.

درود هادی جان عزیزم
خوشحالم که عالی و زیبا می دانید. قطعا داوری استادانه شما، مایه پویایی و حرکت است.
و سپاس از حضور پربرکتتان در سایت
به لطف خدای مهربان، پاینده و بالنده بمانید تا همواره از قلم درخشان شما بهره مند باشیم.

درود رفیق عزیزم
با آرزوی خوبتان، همنوا هستم.
اگر هم بساطشان برچیده نشد باید استقامت کنیم در برابر وسوسه هایشان. خم شدن شاید، شکستن هرگز به یاری خدا
برایتان بهترین ها را آرزو می کنم به لطف ایزد منان

درود امیر حسین عزیز
سپاس از حضور و نظر سبزتان
در هنگام نوشتن می دانستم به لحاظ محتوا با خیلی از دوستان اشتراک نظر ندارم. همانطور که در مباحثه ها اشاره کردم این رویکرد به جهان عینی و جهان های موازی (از نوع همزمانی) مانند دنیای اجنه (از جمله شیاطین)، برخاسته از جهان بینی دینی و مبتنی بر گفتمان درون دینی است.
همانگونه که دوستان دیگر هم بر اساس جهان بینی خود می نگارند و ما قبول نداریم. این اختلاف نظر هیچ ایرادی هم ندارد و کاملا طبیعی است.
در مورد نوع شعر هم که فعلا آزاد است ولی متوجه تذکر شما هستم. این چند ماه برداشتم این است که اشعارم به شدت به سمت قالب نیمایی گرایش دارد. بنابراین باید راهی برای آشنایی تخصصی با اوزان نیمایی پیدا کنم که به خاطر مشغله ممکن نشد. اگر عمری بود اکثر این اشعار را ویرایش و به نیمایی تبدیل می کنم و دوباره منتشر می نمایم.
پاینده و بالنده بمانید و سرشار از شور زندگی با قلمی همواره درخشان

درود جناب عزیزیان عزیز
سپاس از حضور و نظر سبزتان
دقیقا در این اثر، دنبال همین نوع مخاطب عام هستم که به نظرم اکثریت مردمان ایران را تشکیل می دهند.
ظاهرا طبق آمار رسمی، بالای نود درصد ایرانیان، پیرو ادیان ابراهیمی هستند و شیطان را همانند فرشتگان باور دارند. به نظر می رسد در ربع قرن اخیر، تغییراتی در این آمار ایجاد شده است لکن نه به حدی که اکثریت مذکور از دست برود...
پاینده و بالنده بمانید تا همواره از قلم درخشان شما بهره مند شویم.

درود بر شاهزاده خانوم نیک نهاد و نیک اندیش
سپاس ویژه برای محبت ها و تشویق ها
چند دقیقه قبل از دیدن پیام شما، داشتم آیه ای از قرآن کریم می خواندم که کاملا با مضمون این شعر سخیت دارد. به عنوان هدیه «آخر چراغی» و در ساعت 1 بامداد، عینا تقدیم می کنم:
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوت و مما رزقناهم ینفقون
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان می آورند و نماز بر پا می دارند و از تمام نعمت ها و مواهبی که به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند.
آیه 3 سوری بقره
در پناه خدای مهربان، شادکام، تندرست، ثروتمند و رستگار باشید.

درود بر شما جناب زراعتی معناگرااااا
چقدر این آیه دلنشین بود..
و چقدر من دورم..😔
و چقدر من ناآگاهم که نشانه‌هارو می‌بینم و درک نمی‌کنم..😔
قطعا خدا از زبان شما با من سخن گفته..

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان

باید اراده راسخم رو بیدار کنم..
به امید پیروزی من آگاهم از من ناآکاهم..
سپاس از تلنگرهای شما

درود مجدد شاهزاده خانوم مهراندیش
چند بار در گفت و شنودهای قبلیمان در صفحات مختلف، به 12 فرشته اشاره کرده بودم و برایتان سوال بود ماجرای این فرشته ها چیست؟ قول دادم در اولین فرصت برایتان توضیح دهم. در اینجا می گویم تا بندی از شعر «بساط شیطان» هم که مربوط به فرشته ها هست کدگشایی شود و شاید برای میهمانان این صفحه هم جالب باشد:

نوزده سالگی را رد کرده بودم که با همکلاسی ها رفتیم اردوی دانشجویی در حاشیه کویر شاهرود. دست تقدیر ما را کشاند به محضر پیرمردی عارف مسلک حدود 90 ساله و ساعتی میهمان سخنانش شدیم. پیرمردی فرتوت اما شاداب مثل پسربچه ای 12 ساله که قرار است برود شهر بازی! لبخند بر لب و بازیگوش با چشم هایی که نمِ شادی و شعف در آن موج می زد...
شیرین و دلنشین از هر دری سخن گفت. از آن همه، ماجرای فرشته ها را به یاد دارم که خطاب به هر یک از ما گفت و نقل به مضمون می کنم:
خدا برای تو، 12 فرشته مامور کرده است که از بدو تولد تا زمان مرگ همراهت باشند. 2 فرشته مامور ثبت نیت ها و اعمال خوب و بد هستند و 10 فرشته، محافظت و دفع خطر را انجام می دهند. از آن دو فرشته، یکی خوبی ها را ثبت می کند و دیگری بدی ها را و اولی بر دومی برتری و سروری دارد. اولی به محض آن که نیت خوبی می کنی یا کار نیکی انجام می دهی ثبت می کند اما هر وقت دومی خواست نیت و عمل زشت را ثبت کند اولی مانعش می شود و می گوید تا طلوع فجر صبر کن، شاید توبه کرد...
10 فرشته دیگر مواظب تو هستند که حادثه ای به تو آسیب نزند. هر خطری را دفع می کنند مگر آن که خدا مقدر کرده باشد بر تو اصابت کند. این فرشته ها در نوزادی و خردسالی و کودکی و نوجوانی دستشان برای حفاظت از جان تو بازتر است تا جوانی و میانسالی و کهنسالی. هر چه بالغ تر می شوی و مختارتر و عاصی تر، اینان به اراده پروردگار، دستشان از مراقبت تو کوتاه تر می شود و خودت را به خودت واگذار می کنند. اینکه مادرها چپ و راست می گویند کودکم شانس آورد سنگ به چشمش نخورد و از کنار گوشش رد شد یا شانس آورد از ایوان طبقه اول به زمین خورد و خراشی برنداشت یا ... در چشم اینجهانی بخت و اقبال است و در عالم غیب، زمان است که کند می شود و فرشته ای که به سنگ تلنگری می زند تا کمی منحرف شود و از بیخ گوش کودک رد شود یا دست فرشته ای است که کودک را در هوا می گیرد و آرام تر بر زمین می نهد یا...
هر 12 فرشته، دلشان بندِ دل توست. شیفته و شیدای تو هستند که اشرف مخلوقات جهانی و از روح خدا در تو دمیده شده است. با شوق بر استعدادی خارق العاده می نگرند و تحسینت می کنند. با نیت و عمل خوب تو ذوق می کنند و می خندند. همه وقت و همه جا تو را می نگرند و بر راستی تو درود می فرستند و بر کجی تو دلگیر می شوند...
آن دو فرشته قبل از هر طلوع فجر، حساب و کتاب اعمال یک روزت را در جریده عرش ثبت و ضبط می کنند و قبل از آغاز روز جدید، خدای رحمان هر چه از زشتی و زشتکاری روز قبل تو در خاطر فرشته ها مانده است از یادشان می برد. اینگونه است که هر 12 فرشته ناز در سپیده دم، مثل روز قبل شیفته و شیدا بر تو می نگرند تا از خواب برخیزی و همراهت باشند و...

آن سال ها سر پربادی داشتم و مغرور از خرده دانشی که از کتاب ها آموخته بودم. دل خوش داشتم به تشویق مکرر اساتید و بردن این و آن جایزه در جشنواره و سمینار و دل مشغولی هایی که چندان به کار ابدیتم نمی آمدند. پیرمرد و حرف هایش برایم جالب بودند اما باورشان نداشتم. گمان می کردم از کتابی خوانده است و تکرار می کند. الان کمتر از یکسال است که می فهمم هر آن چه دیده بود برایم گفت و من ندانستم. در مقام تشبیه، من جهان را سه بعدی می دیدم و پیرمرد چهار بعدی یا بیشتر.
اگر دوباره به آن سال برمی گشتم اردوی دانشجویی را رها می کردم و یک ماه پیش پیرمرد می ماندم. شک ندارم از نان و کشکش به من می داد و در گوشه حجره اش جایی برای خوابیدن من هم پیدا می شد...

خاطر نشان می کنم در چند جای قرآن کریم، به این فرشته ها خصوصا آن دو فرشته اشاره شده است. البته صحبت های پیرمرد هم برایم، تفسیر مفصل و دقیقی بود که منافاتی با آیات و روایات ندارد. برای نمونه چند آیه را ذکر می کنم:

(به خاطر بیاورید) هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می دارند. (سوره ق آیه 17)
انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی راند مگر اینکه همان دم، فرشته ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت (و ضبط آن) است. (سوره ق آیه 18)

و بی شک نگاهبانانی بر شما گمارده شده (سوره انفطار آیه 10)
والامقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما) (سوره انفطار آیه 11)
که می دانند شما چه می کنید (سوره انفطار آیه 12)

سلام استاد نشانه‌ها
خیلی جالب بود برام..
خوشمان آمد
منم اگه جای شما بودم و مثل شما سرم باد نداشت.. پیش پیرمرد می‌موندم..🤭🙈🙈
چشم حواسمو جمع می‌کنم به دوازده فرشته‌ام..🙈
بذارید بیشتر بهش فک کنم..
می‌بینمتان

درودها برشما استاد آرمانِ بزرگوار
چقد قشنگ بود واقعا میگمااا لذت بردم
من داستان دوفرشته رو میدونستم ولی از وجود اون ۱۰تای دیگه بی خبر بودم
خیلی جالب و جذاب بود
دست پیرمرد درد نکنه
دست شمام درد نکنه ک زحمت کشیدید و برای ما بازگو کردید

شاهزاده خانوم ارجمند

بانو تکتم گرانقدر

امیر حسین علامیان عزیز

درود خدا بر شاهزاده خانوم نیک نهاد و مهراندیش
شک ندارم اگر در همین سایت، استشهاد جمع کنیم در مورد مهربانی و مهرورزی شما، قریب به اتفاق اذعان خواهند کرد به این خصایص...
و اگر آنچه از معانی زندگی اندوخته اید به چنان رفتاری انجامیده است که چنین تصویری در اذهان پدید آورید قطعا زندگی پرباری داشته اید و وای بر من و امثال من...
همه ما چشم بر هم زدنی به پایان می رسیم. تا اینجا خوب تاخته اید و پیشتاز هستید. هوشیار باشید تا در خط پایان هم، پیشتاز بمانید...
یک بار دیگر دعایتان می کنم که در آسمان ها مشهورتر از زمین باشید که آن باقی است و این فانی
و به گمانم بهشت هم با شما خوش تر باشد.

درود استاد معناگراااا
خیلی ممنونم از اینکه به یادم هستید..
غافلگیر شدم..🙈 لطف شما همیشه شامل حالم بوده و هست.. 🙈
نمی‌دونم واقعنی نمی‌دونم آیا در مسیر درست هستم یا نه.. ظاهر که میگه نیستم..🙈 ظاهر هم نشانی از باطن داره..🙈
کاش واقعنی خوب باشم تا وقتی از خوبی‌هام می‌گید ته دلم نگم نه من که اینطور نیستم..🙈
برای همه چی ممنونم برای لطفتون.. محبتتون.. مهربونی‌تون..
ان‌شاءالله همه عاقبت بخیر بشیم..

درود دوست عزیزم
من خوشحالم نظراتتان را صادقانه و خالصانه بیان می کنید. گفتگوی آزاد یعنی همین
البته با حداقل سه شرط منطق، احترام و انصاف که شما قطعا از آن برخوردارید.
من پیرو پیامبری هستم که در کنار کعبه با منکران خدا مباحثه می کرد و کسی هم به آنها تعرض نمی کرد.
یک چشمه اش را هم که در ابتدای انقلاب دیدید. نماینده حزب توده آقای کیانوری می آمد در شبکه رسمی حکومت با ایدئولوگ برجسته انقلاب اسلامی، آقای بهشتی به همراه گروهی دیگر از نمایندگان احزاب، مباحثه می کرد. هر دو استدلال می کردند و مردم هم می شنیدند و قضاوت می کردند. خیلی هم زیبا بود و آسمان هم به زمین نمی آمد.
راستی چرا دیگر از این مباحثه ها صورت نمی گیرد؟؟؟
بگذریم. این جمله در قرآن کریم آمده است:
هیچ اکراهی در دین نیست.
هر کس آزاد است استدلال خود را در مورد عقایدش مطرح کند و در این میان، حقیقت شکوفا خواهد شد.
و اما یک نکته مهم. در ابتدای فرمایشاتتان این چند جمله را گفتید:

«برای من خیلی جالب است اینکه بدانم چه کسی را دلبندم خطاب کردید؟
اگر شخص خاصی باشد کمی می توان قبول کرد.
اما اگر منظورتان از دلبندم مردم است که اصلا نمی شود باور کرد.
این متن را بخوانید و آقای شاهین را که صدرصد می شناسید ببینید این را برای چی نوشته؟! چه دلیلی پشت این نوشته ها داشت و آن دلایل را از کجا گرفته و چرا اینجا به کار برده؟»

این نوع نگارش، از مرز مباحثه و گفتگوی آزاد خارج می شود. یک جور تفتیش عقاید، شانتاژ و «پِرِس» گفتمانی است. شبیه همان گفتمان مسلطی که در آلمان شرقی جنگ سرد روی اندیشمندان جامعه انجام می شد. بد نیست تمرین کنیم با آرامش حرف همدیگر را بشنویم و گفتگو را ارزیابی کنیم. نه اینکه گوینده را نیت خوانی نماییم.
خیلی دوستتان دارم. با آرزوی بهترین ها و کشف راه سبز زندگی

جناب زراعتی یا من بد بیان کردم یا شما از بیان من بد برداشت کردید
به هر حال چون مبدا من بودم عذر خواخی می کنم

((برای من خیلی جالب است اینکه بدانم چه کسی را دلبندم خطاب کردید؟
اگر شخص خاصی باشد کمی می توان قبول کرد.
اما اگر منظورتان از دلبندم مردم است که اصلا نمی شود باور کرد.
این متن را بخوانید و آقای شاهین را که صدرصد می شناسید ببینید این را برای چی نوشته؟! چه دلیلی پشت این نوشته ها داشت و آن دلایل را از کجا گرفته و چرا اینجا به کار برده؟))
این پاراگراف را که تاکید کردید
منظور من دقیقا این بود که :
این متنی که شمانوشتید در طول زمانی در کنش واکنشهای رفتاری و اجتمائی و تمام برداشت هایی که به درستی برداشت کردید امروز به اینجا رسیدید که
هیچ وقت من یا دیگری قادر نیست حقیقت درون شما را و بالعکس درک کنیم
اینکه شما شاهین را نگاه کنید که میشناسید یعنی صدرصد در نگرشو افکارتان یقین و اطمینان دارید که درست ترین مطلب را نوشتید
و این خاص خود شماست چرا که بنده می شنوم و می سنجم اما با احترام و اشتیاقی که گوشمی دهم ولی قبول ندارم
و این احترام متقابل بهترین رفتار مورد قبول همه طرف است
در کل من اصلا منظور بدی نداشتم و تفتیش عقیده هم نمی کنم دوست من

ولی اینکه چنین برداشتی کنید برایم باز سخت شد که چرا عقیده خودتان را انگونه بیان می کنید که شما در ارامش و نیکی هستید اما دیگران در گرفتاری و چنگال شیطان
اینجا باید رفتار خودتان را نیز قبول نداشته باشید

درود مجدد دوست عزیزم
با توضیحات شما، اگر هم سوتفاهمی بوده است برطرف شد. از این موضوع بگذریم.
اما در مورد اینکه من خود را در آرامش و نیکی می دانم و دیگران را اسیر شیطان...
باور کنید چنین نیست. مطابق با عقاید و نص صریح قرآن، احادیث روایات، همه انسان ها تا دم و بازدم آخر در معرض شیطان و آزمون قرار دارند. چه بسیار کسانی بوده اند که لحظاتی قبل از مرگ سقوط کرده اند و برعکس.
من بیشتر از دیگران، خودم را مخاطب این شعر می دانم. دلبند مفروض انتخاب شده است تا به آن بهانه بتوانم پیامم را منتقل کنم.
برای خودم و همه دلبندهایم، بهترین ها را آرزو می کنم از جمله شما

شکسته نفسی میکنی روح‌اله جان
اتفاقا باور و آگاهی شما از خیلی‌ها بیشتره
ممنونم که نوشتی🙏

صاحب این نوشته زیباااا.. دلبندم.. همه ما مردمان هستیم..
سلاااام بر تکتم عزیزتر از جااااان

سلام شازده گلیِ عزیز و دوست داشتنیم
عه واقعاااا؟؟!فکر کردم متعلق به شخص خاصیه
چه خوب ...دستشون درد نکنه⚘

درود بر بانوی مهراندیش
خوشحالم که لذت بردید و سپاس از تشویق های دلگرم کننده
با نظر شاهزاده خانوم ارجمند هم موافقم. خوب است هر کسی که می خواند خودش را مخاطب بداند.
در پناه خدای مهربان، شادکام و رستگار باشید.

قرباااان خواهر گلم

درود بر استاد فتحی عزیز
زیبانگاهید و سپاس که عالی دانستید.
خوشحالم برای حصول معانی که غایت نظرم بود.
خدا یار و یاورتان باشد.

درود بر استاد شفیعی گرانمایه
خوش آمدید و سپاس که زیبا خواندید.
روی نکته ای هم که فرمودید فکر خواهم کرد.
سبز و سبزاندیش بمانید به لطف یزدان

درود بر مریم بانوی فرهیخته
خوش آمدید و سپاس که عالی و ناب دانستید.
از مهربانی و نجابت شماست که این دعای زیبا را برای همه فرزندان ایران زمین داشتید. من هم آمین می گویم.
پاینده باشید و سرافراز

درود بر جناب رضوی عزیز
سپاس از حضور و نظر سبزتان
زیبانگاهید و خوشحالم که تاثیرگذار بود.
پاینده و بالنده باشید به لطف یزدان پاک

درود بر مرد غزل های ناب
خوش آمدید و سپاس بیکران
خوشحالم مایه لذت و شادذهنی بود.
شیطان و هر ثبات و پویایی در کائنات برای آزمایش انسان ها خلق شده اند. در شعر «بازی سرنوشت» این رویکرد عرفانی و فلسفی را توضیح داده ام.
اما دیدگاه متفاوت شما برایم محترم است.
و به دعای آخرتان هم آمین می گویم.
پاینده و بالنده باشید تا همواره از قلم نابتان بخوانیم.

با درودی دگرباره بر محضر شاعر
و ادیب گرانقدر و "آرمان" گرا که
وجودتان مایه مباهات و جزئ
افتخارات حقیر است. حتما به
به شعر "بازی سرنوشتتان" مراجعه
کرده و مستفیض خواهم بود.
حقیر نیز سروده ای با عنوان
"لانه شیطان" سروده ام که زحمت
خواندنش خالی از لطف نیست.
آرزوی بهروزی و شادکامی برایتان
دارم و زین پس مهمان ناخوانده و
پر و پا قرص آثار ارزنده تان خواهم بود.
🥀🥀🌼🌼🥀🥀

درود مجدد جناب یگانه فرهیخته
ارادت دارم.
مشتاقم شعرتان را بخوانم.
بنده هم از آشنایی بیشتر با شما و آثار نابتان خوشحال خواهم شد.
در پناه خدای مهربان باشید.

درود بر بانوی خدااندیش
سپاس از حضور و نظر سبزتان
در پناه خدای مهربان، حق مدار و رستگار باشید.

درود بر شما بانوی ادیب
سپاس از حضور سبزتان
سبز و سبزاندیش بمانید به لطف یزدان

درود جناب احسانی فر عزیز
خوش آمدید به صفحه حقیر. صفا آوردید.
خوشحالم که زیبا و پرمحتوا می دانید. از منظر استادانه شما، مایه دلگرمی و پویایی ست.
برای دعای خوبتان هم آمین می گویم.
پاینده و بالنده بمانید تا همچنان از آثار و آموزه های شما بهره مند شویم. به یاری حق تعالی

بسیار مفهوم‌ساز است

درود بر رفیق با صفا، جناب الهی عزیزم
سپاس که عالی دانستید و مسرورم که مفید بوده است.
پاینده و بالنده باشید با قلمی درخشان و روحی زیبا

درود بر الهه ی احساس فرزانه
سپاس از حضور سبز و آرزوی قشنگتان
به لطف خدای مهربان، شاد و تندرست بمانید با قلمی همواره درخشان

از دست شما 🤭😅
درود و عرض ادب

سلام بر ابراهیم
به به، خوش آمدید. صفا آوردید.
چه تحقیقات جالبی. پیشنهاد می کنم کنار «ناس» روی «نسناس» هم کار کنی.
شما شیطون نیستی خدای ناکرده، فقط یه کمی شیطونی می کنی...
می دونی بزرگترین هنر شیطان چی بوده؟
اینکه از لیدرهاش خواست و بهشون یاد داد چه جوری در وجود شیطان تشکیک ایجاد کنن. چون اگر شیطان باور بشه اون وقت فرشته ها، بهشت، ماجرای هبوط آدم بر زمین و از همه مهم تر وجود خدا هم باور می شه.
می دونم خیلی دیرپزی اما اگه بپزی چی می شی...
امیدوارم در قرارگاه ابدی با شیطون هم خونه نشی و بیای پیش «بر و بچ» تو «پنت هاوس» بهشت

درود بر بانو عباسی ارجمند

منم اعتقاد دارم که.. منم خداااا یا شیطان😳

درودی معطر به بوی یاس و سپاسی مزین به مهر بر اندیشه های نابتان🌹💐🌹💐🌹
حیفم آمد قدردان این افکار بلند و ارزشمند نباشم
به حق که شیطان وجود خارجی ندارد و اگر چنین تفکری در ذهنمان باشد نعوذبالله برای خداوندگار عالم رقیب ساخته ایم،
بی تردید شیطان همان پلیدی های درون خودمان است
در پناه یگانه خدای مهربان باشید 🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹

درود مجدد بر رفیق عزیز
با توجه به جملات خودتان، گویا بر وجود خدای یگانه مهربان اتفاق نظر داریم. اگر بر حقانیت قرآن کریم نیز معترف باشیم در این کتاب صریحا به ماجرای آفرینش انسان، سجده نکردن شیطان، هبوط آدم و سقوط شیطان بر زمین اشاره شده است.
شاید باریتعالی برای آن که هیچ شک و شبهه ای بر وجود واقعی شیطان پیش نیاید در آیه ای دیگر تاکید می کند شیطان از جنس جن است. بنابراین شیطان نمی تواند یک مفهوم انتزاعی باشد.
اگر بر حقانیت قرآن توافق نداشته باشیم عملا امکان مباحثه وجود ندارد. چون تفاسیر مختلفی از نظام آفرینش و ماهیت شیطان به میان می آید.
من شخصا به بیان عقیده دیگران احترام می گذارم و معتقدم هیچ اکراهی نباید در عقیده وجود داشته باشد. بدیهی است که این شعر، دارای مفاهیم درون دینی و برای کسانی است که به قرآن کریم و به تبع آن شیطان و فرشته اعتقاد دارند و ممکن است برای دیگران قابل قبول نباشد.
ممنونم که صادقانه دیدگاهتان را بیان کردید.

درود بر بانو عباسی ارجمند و مهربان
از حضور دلگرم کننده و تشویق های سازنده شما سپاسگزارم.
قطعا خودم را از تعریفی که کردید کمتر می دانم اما امیدوارم حالا که «ذکرش را می گویید بر سرم بیاید.»
از دعاهای قشنگتان ممنونم و آمین می گویم.
اینکه با نیت خیر و حضوری نجیب و مهربان به آثار اکثر شاعران و ادیبان سایت توجه دارید و اینکار را با هدف بالندگی و فارغ از گرایشات ادبی، فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و... افراد و در مورد همگان انجام می دهید ستودنی ست. من به نیابت از طرف همه دوستان، خداقوت می گویم.
به یاری خدای مهربان، اندیشه ای تابناک، قلمی سازنده و حضوری سبز و پربرکت داشته باشید.

درود جناب افشاری اندیشمند و جستجوگر
اجازه بدهید کمی با شما مخالفت کنم. ما در مکاتب نظری و فلسفی، امر منطقی در مقابل غیرمنطقی نداریم. فقط بدیهیات و مقدمات قیاس ها متفاوت مفروض می شوند.
برای گروهی که خدا، پیامبران الهی و ابراهیمی، پیامبر اسلام و خصوصا قرآن را بعد از سیر استنتاجی یا ایمانی مفروض می دانند و این مفروض را در دستگاه فلسفی خود قرار می دهند مفاهیم این شعر، کاملا منطقی به نظر می رسد.
بنابراین مفاهیمی که در این شعر بر آن تاکید شده است حاصل یک گفتمان درون دینی است. یعنی خطاب به کسانی است که حداقل قرآن کریم را سخن خدا و غیرقابل تحریف می دانند. با این وصف، طیق قول صریح قرآن، ماجرای خلقت آدم و حوا، عدم سجده شیطان، هبوط آدم، سقوط شیطان بر زمین و ... اموری واقعی و غیرانتزاعی محسوب می شوند. از همه مهم تر اینکه خدا در آیه ای از قرآن تاکید می کند شیطان از جنس جن است تا راهی برای تعابیر و تفاسیر دیگر در خصوص انتزاعی بودن شیطان باز نگذارد.
نهایتا اگر واقعا بر حقانیت قرآن کریم اشتراک نظر نداشته باشیم ادامه مباحثه بین این دو دستگاه فلسفی به نتیجه نخواهد رسید. چون مفروضات متفاوتی دارند...
از صمیم قلب، سهمی بزرگ از حقیقت را برایتان آرزومندم و فرجامی که به رستگاری ختم شود.

با درود مجدد

اگر از دریچه دید ادیان بنگریم و بخواهیم با منطقی صحبت کنیم که برای همه قابل پذیرش باشد
در اینصورت خدا موجودی است که با علم بر رخدادها آنها را به نظاره نشسته در نتیجه او کار بیهوده می‌کند درحالی که اینگونه نیست

ما دو نوع منطق داریم در حالت کلی
منطق خودساخته این منطق منطق کسانی هست کع طرز فکر خود را بدون هیچ نقصی میبینند

دوم منطق جبری که راه گریزی از آن نیست

شما یا من نمی‌توانیم با منطق خودساخته صحبت کنیم و انتظار داشته باشیم حرفمان مورد پذیرش باشد

جایی اگر اشتباه کردم تصحیح شدهرو بفرمایید
من از این بحث ها استقبال میکنم ولو اینکه راه به جایی نبرد

درود جناب افشاری عزیز
پس فرض کنیم برای ساعاتی از منظر اسلام می خواهید به اشراف خدا بر رویدادهای خط زمان نگاه کنید.
از این منظر، هیچ پارادوکسی بین آگاهی خدا از رویدادهای آینده و اختیار آزاد انسان وجود ندارد. در یک جمله کوتاه نکته اصلی را می گویم:
خدا خبر دارد (و حتی به وضوح دیده است) که انسان با اراده و اختیار خود، چه کارهایی را در آینده انجام می دهد یا نمی دهد اما مانع اعمال اراده انسان نمی شود. بنابراین خبرداشتن خدا به معنای مجبور بودن بشر نیست.
توجه داشته باشیم در جهان و فضایی عظیم تر که خدا بر آن احاطه دارد و کل کائنات بخش کوچکی از آن است مقولاتی مانند گذر زمان و توالی رویدادها به گونه ای دیگر عمل می کند.
نظریه نسبیت انیشتین و مطالعات کوانتومی، فقط یک پنجره کوچک به آن جهان گشوده است. تا همین الان معلوم شده است زمان می تواند برای دو بازیگر، به صورت متفاوت طی شود. بسته به میزان سرعت، گرانش یا... ممکن است مثلا عمر 50 ساله یکی برای دیگری 5 سال بگذرد. اخیرا برخی نظریات حتی معتقدند زمان چیزی جز برداشت انتزاعی از مقایسه توالی رویدادها نیست. بعد نظریاتی مطرح شد که اصلا زمان وجود ندارد و توالی رویدادها، ممکن است از نگاه دو ناظر متفاوت، اصلا ترتیب مشابهی نداشته باشد و...
در هر حال ما بر روی زمین و با تصور گذر خطی از زمان (مطابق با فیزیک کلاسیک) زندگی می کنیم و خدا هم با این قوانین ما را قضاوت می نماید. اما خدا که محدود به جهان ما نیست. او فراتر از جهان ما، جهان کوانتوم و جهان هایی هست که حتی امکان درک آنها را نداریم. خدای مهربان، مطابق با فضایی که در آن زیست می کنیم با ما عهد می بندد و قضاوتمان می کند.
مبحث جبر و اختیار در جهان اسلام، سابقه ای بیش از هزار سال دارد. انبوهی از استدلال های مخالف و موافق در مورد آن وجود دارد. اما توجه داشته باشید تقریبا همه اندیشمندان اعجوبه جهان اسلام، در مورد وجود اراده و اختیار آزاد انسان، اتفاق نظر دارند. به تبع آن بر حقانیت معاد، بهشت و جهنم هم گواهی می دهند.
ضمنا ما منطق خودساخته نداریم پیش فرض های متفاوت داریم که منجر می شود دستگاه های فلسفی، نتایج متفاوتی به دنبال داشته باشد.
در یک مثال ساده، شما اگر داخل چرخ گوشت، نان بربری بریزید محصول نهایی متفاوت خواهد بود با زمانی که شما گوشت گوساله در آن می ریزید.
البته گاهی ساز و کار درونی دستگاه های فلسفی هم تفاوت هایی دارند اما تفاوت جنس ورودی به این دستگاه ها، بیشترین نقش را در تفاوت خروجی دارد.
توصیه دوستانه من این است شما قبل از هر چیز، قرآن پژوهی را محور اصلی جستجوی خود قرار دهید. در صورتی که حقانیت قرآن را تایید نکردید نمی توانید در مورد اکثر مسائل فلسفی، با کسانی که قرآن را به عنوان عنصر بنیادین در دستگاه فلسفی خود قرار داده اند گفتگوی سازنده ای را پیش ببرید.
موفق باشید.

انتقال مطالب آقای افشاری از صفحات بعدی به اینجا برای اتصال سلسله مباحث مرتبط:

با درود مجدد

منظور حقیر در اینجا اختیار یا اجبار نبود

منظور من اینست اگر خدا با علم بر رخدادی آنرا به نظاره بنشیند از دو حیث خارج نیست یا بیهوده کار است و یا بخشنده نخواهد بود

مثال: خدا میداند مادر فرزندی بیگناه و بدون جرم به قتل خواهد رسید او این واقعه را تنها به نظاره نشسته و هیچ کاری در باب نجات شخص بافرستادن یک آگاهی انجام نمیدهد

در اینحالت خدا بخشنده نخواهد بود

مثال دوم: خدا با علم بر اینکه استکانی از دست کسی بدون دخالت خودش افتاده و میشکند آنرا به نظاره نشسته در اینصورت خدا بیهوده کار است

مگر در اینحالت خدا را از زاویه دید ادیان ننگریم که در اینصورت تعریف خدا به این نحو است که من مینگارم

خدا خود جهان هستی است تمام اشتباهات و رخدادهای بیهوده و بد امکان وجود دارند و خدایی به آن معنا نیست که همه را به نظاره بنشیند و هیچ نکند

خدا خود عالم است

مجموعه ای از اشتباهات خوبی ها بدی و زشتی عکس العملها و غیره

امیدوارم این تعریف قابل درک باشد

این حقیقتی است که انکار آن درست مثل پیامبری من ممکن نیست

موفق باشید

اگر مایل هستید میتوانید گفته های مرا با دلیل و منطق رد کنید و من بسیار مشتاقم که این استدلال را بشنوم

درود مجدد جناب افشاری ارجمند

با توجه به اینکه همه این مباحث، دنباله هم هستند آخرین مطلبتان را به اینجا منتقل کردم. اگر لطف کنید این اتصال این سلسله گفت و شنود را حفظ کنید ممنون می شوم. در این صورت دوستان دیگر هم می توانند مطالعه منسجمی داشته باشند و شاید به کارشان بیاید.

از همان منظر اسلام می توان به این ابهامات پاسخ داد.

خدا به نظاره نمی نشیند که در آینده اتفاقی بیافتد. برای خدا آنچه در آینده رخ می دهد در گذشته اتفاق افتاده است.

من و شما جهان را با فیزیک کلاسیک درک می کنیم. قوانینی مانند جاذبه، علت و معلول، ایستایی و حرکت، گذر خطی زمان و...
خدا بر جهان ما اشراف دارد ولی محدود به جهان ما نیست. یک مثال ساده می زنم. شما یک ویلا در سواحل اسپانیا دارید. یک روز می روید برای شنا و با دلفین هایی که قبلا با آنها دوست هستید بازی می کنید. بعد دو ماه می روید به کارهای دیگرتان می رسید. دلفین ها که فقط قوانین فیزیک سیالاتی مانند آب را می فهمند درکی از مناسبات دو ماه بعدی شما ندارند. در این دو ماه با احساس جاذبه متفاوت، شما در سطح راه می روید و رانندگی می کنید. در سه بعد با هواپیما پرواز می کنید. از سازه های شهری، لوازم و برق استفاده می کنید و صدها کنش و واکنش دیگر. دلفین ها هیچ درکی از بخش عمده زندگی شما ندارند. در همان زمان ممکن است دو دوربین مداربسته ویلا روی ساحل متمرکز باشد و دلفین ها را رصد کند.
در مثل جای مناقشه نیست. قطعا اشراف خدا بر ما میلیاردها برابر بیشتر از شما روی دلفین ها است.
حال که مقوله کلیدی قوانین فراجهانی و اشراف خدا مفهوم تر شد بپردازیم به ابهامات:

یک فرزند بی گناه به قتل می رسد.
در همان زمان:
یک آهو هم توسط پلنگ خورده می شود.
یک قایق غرق می شود.
یک زن سر زا می رود.
و ...
اینها همه چیدمان پدیده های مختار مانند انسان و پدیده های مجبور مانند کوه و دشت و جنگل و سازه ها و جانوران و طبعیت و جو و ... است که توسط خدا در الگوریتمی بسیار پیچیده طراحی شده است. این چیدمان پویا صورت گرفته است تا هر انسان در مواجهه با غیر خود آزمون شود. در مورد پدیده های مختار مانند انسان ها، ظالم در آزمون خود امتیاز منفی می گیرد و مظلوم مرحله دیگری از بازی را با شرایط جدید طی می کند و او هم امتیاز می گیرد. اینگونه است که میلیاردها انسان بازی خود را روی زمین انجام می دهند و امتیازات خود را در کوله می گذارند و به نحوی بدیع طعم مرگ را می چشند و به دیار باقی می شتابند.
خدا به کسی ظلم نمی کند آدم ها به هم ظلم می کنند و این سازوکار طراحی شده است تا آزمون شویم.

گفتید یک استکان بیافتد و خدا کاری نمی کند پس بیهوده کاری است...
شما استکان را می بینید ولی خلق انسانی فوق العاده پیچیده که در جریان زندگی خود همه چیز را دستکاری می کند نمی بینید؟
خدا این مخلوق خارق العاده را آفریده تا با اراده خود در جهان دستکاری و آفرینش کند و تغییر ایجاد نماید. مسیر نهایی همه این تغییرات نیز در روندی تاریخی به تکامل و «هارمونی» ختم می شود.

به گمانم خوانده اید اما توصیه می کنم دوباره شعر «بازی سرنوشت» بنده را بخوانید و اگر مایل بودید در مورد خصیصه های عرصه این بازی در همان صفحه بیشتر صحبت خواهیم کرد. به نظرم اگر این تخیل را نسبت به خود و جهان پیدا کنید یعنی خود را وسط یک بازی هیجان انگیز ببینید که طراح نابغه ای مانند خدا ابداع نموده است بخش قابل توجهی از تناقض هایی که برداشت می کنید برای همیشه حل خواهد شد.
موفق باشید.

با درود مجدد به سوالات ابتدایی برگشتیم

آزمون به چه دلیل؟

آیا شما چیزی را که از پس و پیشش آگاهید مورد آزمونی قرار میدهید که خود هم حتی از نتیجه آن آزمون آگاهید؟

اینکار مانند اینست که من با علم بر اینکه میدانم در یک آزمون رانندگی رد خواهم شد باز هم وقت و هزینه خود را برای آن بگذارم و بروم و آزمون دهم و رد شوم و برگردم

آیا این سخن منطقیست؟

درود مجدد
به نظر من یک ایراد اساسی در این بحث شما وجود دارد. اینکه به طور مکرر، خود را جای خدا می گذارید و خدا را جای خود. بعد می خواهید اعمال، افکار و احساس خدا را درک کنید.
همانطور که گفتم محال است ما بتوانیم با درک قوانین فیزیک کلاسیک، جایگاه و کنش خدای ابر جهان ها را درک کنیم. انسان بیش از صد سال است فقط یک دریچه کوچک به یکی از آن جهان ها یعنی فضای کوانتومی باز کرده است و هنوز توان درک همین مقدار اندک از قوانین و رویدادهای عجیب را ندارد.
پس بیاید جای خودمان قرار بگیریم. در این صورت نتیجه آزمون برای انسان ها معلوم نیست و بدیهی ست که با امید به موفقیت در آزمون قرار می گیرند.
اما سوال دیگری پرسیدید که بسیار مهم است. آزمون به چه دلیل؟
این سوال ذیل سرفصل مهمی در فلسفه اسلامی و الهیات قرار می گیرد با عنوان «هدف از آفرینش». اتفاقا این مبحث نیز سابقه ای همانند جبر و اختیار دارد. قطعا من در چند خط نمی توانم شما را قانع کنم و بهتر است به متون مربوطه مراجعه نمایید. شخصا در ایام نوجوانی در آثار استاد مطهری در این باره خوانده ام. اخیرا اندیشمندی معروف به استاد شجاعی هم مجموعه ای بیش از صد قسمت با عنوان «انسان شناسی» را در مجازی منتشر نموده است که هر قسمت یک ربع بیشتر نیست. هنوز هم ادامه دارد. من فرصت کردم و چند قسمت را شنیدم که بدیع و جذاب بود و یکی از مقولات محوری که پاسخ می دهد همین هدف از آفرینش و آزمون است.
اگر واقعا در جستجوی حقیقت هستید صبور باشید و از منظر تحقیر و «مچ گیری» به معارف اسلامی مراجعه نکنید. این نکته را هم در نظر داشته باشید که تقریبا همه اندیشمندان و اعجوبه های تاریخ علم در جهان اسلام (بر خلاف جهان مسیحیت)، در کمال آزادی به حقانیت اسلام و قرآن گواهی داده اند. این نکته آخر را به عنوان برهان اثبات اسلام نگفتم بلکه فقط خواستم از نگاه تحقیرآمیز به الهیون که آفت اکثر پژوهشگران است رهایی یابید.
موفق باشید.

درود جناب ایوری عزیز
سپاس از حضور و نظر سبزتان
پاینده و بالنده بمانید تا همواره نجیب و ناب بسرایید.

درود بانو قشقایی اندیشمند
سپاس از حضور سبزتان و دعای قشنگتان
آمین می گویم.
در پناه خدای مهربان، شادکام و تندرست باشید.

درود جناب حسینی گرانمایه
خوش آمدید و سپاس بیکران
سبز و سبزاندیش بمانید.

درود جناب جاویدان عزیز
خوش آمدید. صفا آوردید و سپاس
در یاری خدای مهربان، ذهنی روشن و قلمی درخشان داشته باشید.

مادامی که انسانها به تفکر فردی نرسند تنها سعادت را در چیزی بیرونی میابند و نه در درون خود
آنها چشم براه منجی میمانند و خود زندگیشان را به نحو احسن نمیسازند
آنها فکر میکنند همه چیز در دین هست و تنها به آن رجوع میکنند
آنها فکر میکنند که میتوانند با حکم (خودساخته) الهی کسی را بکشند
درد من این نیست که افراد دیندار هستند مغالطه میکنند جواب نمیدهند یا هر چیز دیگری
درد من اینست که همین افراد فکر میکنند خود خالق هستند و دیگران مخلوق آنها

به‌به آفرین عارف جان 
این منطقی‌ترین و آگاهانه‌ترین حرفی بود که در این ۴،۵ماه اخیر خوندم

سلامی مجدد

عارف جان برای اینکه دین را بکوبیم لا اقل باید شناخت درستی از ادیان داشته باشیم با اینکه انجیل یوحنا را مطالعه کرده ام ولی چون راهم را در اسلام روشن دیدم و ادیان دیگر را نا روشن به خودم تا کنون اجازه نداده ام ادیان دیگر را بکوبم فراتر از این افکار فردی دیگران را

منظورم از سخنان بالا این است که باید مطالع و درک خود را در مورد ادیان بسیار بالا برد و بعد سوال نمود

خوب در این اسلام یکی از مهم ترین احادیث
تفکر ساعت افضل من عبادة سبعین سنه
لحظه ای فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است

یا پرواز زیبای این آیه
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(۱۹۱) آل عمران

آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا، تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده‌ای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار؛

سوال؟
از دید تاریخی تاثیر دین بر علم را منکر میشوی؟
چگونه میشود که تربیت بزرگانی چون زکریای رازی ابن سینا و ... در دوران امام صادق و بعد از آن اصلا قبل از آن امام باقر که اسمشان رویشان بود باقر العلوم بودند منکر میشوید؟

آیا دین سبب آن نشد که انسان زندگی منظم تر و با هدف و متعالی تری داشته باشد و قدر لحظه هایش را بداند؟ آیا خود دین چندین مرتبه رشد انسانی را جلو نینداخت؟

درود جناب حسنی عزیز
نمی دانم این درود بر شما خطاب به من بود یا جناب افشاری
در هر دو حالت، خوش آمدید به این صفحه
پاینده و بالنده بمانید با اندیشه و قلمی درخشان

سلام و درود جناب افشاری دغدغه مند
تقریبا دارم مورد به مورد از بالا به پایین
میام پای کامنت هات و سوال هاتو با فهم خودم جواب میدم
خخ تعجب نکن جاهایی بدون سلام علیک وارد شدم

از جناب آرمان عزیز هم تشکر میکنم بسیار زیبا و دلپسند جواب دادند.

زمین از وجه الله خالی نمی ماند هر پیامبری که رفته نوید پیامبر بعدی را داده است پیامبران اواوالعزم با طول سالیان بیشتری بعد از هم ظهور میکردند امام زمان ما که هنوز مدتی از انتظار نکشیده
نوید ظهورشان را پیامبر اکرم در عید غدیر داده است.

اگر زمین خالی از حجت خدا بشود باور کن زمین خودش ساکنان خویش را به یکباره فرو می بلعد.

درود مجدد جناب افشاری
باز رفتید جای خدا نشستید و خواستید با درک انسانی، خدا را تحلیل کنید.

از انسان پنداری خدا دست بردارید.

به همان صحنه بازی زمینی باز گردید.
یک مثال ساده می زنم. شما یک پسر 12 ساله هستید. از مادرتان پول می گیرید و می روید گیم نت سر کوچه. وارد یک بازی خیلی سخت می شوید. یک عالمه هیولا و مانع و ...
در آن یک ساعتی که بازی می کنید میخ صندلی بیرون زده و دارد باسنتان را آزار می دهد ولی توجه نمی کنید.
کولر گیم نت خراب است و «شر شر» عرق می ریزید ولی محو بازی هستید و به رنجی که می کشید توجه نمی کنید.
دستتان درد می گیرد، سرتان درد می گیرد، تشنه هستید، جان هایتان را از دست می دهید ولی شیفته هیجان بازی و کسب امتیاز بیشتر هستید. این یک ساعت بازی در برابر هشتاد سال زندگی شما در دنیا لحظه ای محسوب می شود و ناملایمات آن ارزش غصه خوردن ندارد...
بیایید غرق بازی دنیا شوید. ناملایماتش را غول های بازی بینید. امتیاز بگیرد و لذت ببرید. حضور اندک شما در امتحان زمین و زمین امتحان، در برابر میلیاردها سال ابدیت بی پایان، به نسبت از آن یک ساعت بازی گیم نت در برابر عمر بشری ناچیزتر است.
هیچ ظلمی از طرف خدا در کار نیست. ما آدم ها با میلیاردها آدم و پدیده های دیگر بر روی زمین و در خط زمان زمینی در هم «می لولیم» و متناسب با کنش و واکنش خود امتیاز می گیریم و این امتیازها توسط فرشته ای خدا ثبت می شود و نهایتا پس از مرگ، درجه سعادت ما را در ابدیت رقم می زند. به همین سادگی و روشنی

با درود این سخن مانند اینست که خدا یک ملعبه ساز است
او ما را به بازی گرفته و مادامی که بر طبق روال به پیش برویم به ما پاداش میدهد

چنین گفته ای تمامیت آدمها و تمامی امور آنها را تنها به ملعبه ای مینگرد
یک بازیچه که خالق برای خود ساخته هر گاه دوست داشته باشد به شخصیتهای این بازیچه اضافه میکند و هر گاه خوشش نیاید از آنها کم

در اینصورت ما عروسکهای خیمه شب بازی بر روی یک صحنه گذرا هستیم موفق باشید

اگر این سه مفهوم را در ذهنتان فربه تر سازید آن وقت این ملعبه و بازی موجب غصه یا خشمتان نخواهد شد:
1. ابدیت
2. خدای قادر مطلق بی همتا
3. خدای عادل مهربان

درود جناب فخوزی نیک نهاد
سپاسگزارم که بر گسترش گفتگوی مهرورزانه نظر دارید.
خدا یار و یاورتان باشد.

من با قاطعیت تام بهتون میگم که دنیا محل آسانی کافر و سختی مومنین است و این آیه ی صریح قرآنه

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ(۱۵۵)بقره

و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.

درود مجدد جناب افشاری عزیز
در مورد تماشای رنج و عذاب نزدیکان پرسیدید؟
اگر در جریان زمان، مناسبات بین همه پدیده های جهان به صورتی شکل بگیرد که نزدیکانم در رنج و عذاب قرار بگیرند همانگونه که بعد از بمباران هیروشیما، کسانی شاهد بودند یا در کشتار سال های اخیر در میانمار یا در جریان زلزله ها یا... قطعا به خدا شکایت نمی کنم. هم نظاره گر می شوم و هم سعی می کنم بهترین کنش و واکنش را نسبت به این مصیبت داشته باشم و بیشترین امتیاز را از این آزمون بگیرم.
اصلا نیازی به مثال فرضی هم نبود. بگذارید مثال واقعی برایتان بزنم.
روزی در دشتی تفتیده به نام کربلا، همه مردان رشید یک خاندان را که در شجاعت، جوانمردی و دانش، سرآمد مردمان عصر خود بودند به طرز فجیعی کشتار کردند و زنان و کودکان را به اسارت بردند.
روزی بعد در مسیر حرکت اسرا، وارد شهر کوفه می شوند. امیر سپاه فاتح، عبید اله بن زیاد به بزرگ اسرا یعنی زینب دختر علی کنایه می زند که دیدید به چه ذلتی افتاده اید...
زینب پاسخی تاریخی می دهد به این مضمون که:
جز زیبایی ندیدم.
یعنی قواعد بازی زمین را با تمام وجود درک کرده است و هیچ شکایتی هم از طراح بازی ندارد. فقط چشم دوخته است به امتیازات این بازی و رستگاری ابدی که ما به ازای این امتیازات است و خوب می داند که جهان با همه تلخ و شیرینش و با همه فراز و نشیبش در برابر ابدیت لحظه ای ست بسیار کوتاه و ناچیز...

چنین خدایی که شاهد مرگ مخلوقانش به فجیع ترین شکل ممکن باشد خدایی دادگر و عادل است؟

جناب حسنی عزیز
نکات جالبی بود. ممنون

با درود

انسان با عقل نمیتواند به مسیر درست برسد؟ اگر نه که پس فایده عقل چیست و اگر آری پس فایده دین چیست ممنون

بذارید باز از عرصه کوانتوم مثال بزنم که نمونه ای است از اینکه شما به ذات یک پدیده پی نمی برید اما می توانید در مورد ابعاد آن پدیده از عقل بهره ببرید و برای خود کارکرد هم ایجاد کنید.
صد سال است هنوز توضیحی برای ارتباط بین ذرات «دوقولو» در کوانتوم پیدا نشده است. همینطور در مورد نقش ناظر در تغییر رفتار الکترون و...
اما علیرغم این جهل در مورد ماهیت جهان کوانتوم، صد سال پژوهش و تفکر انجام شده است و الان حداقل این کارکردها حاصل آمده است:
1. ماهواره های کوانتومی
2. پهبادهای کوانتومی
3. حافظه های رایانه ای کوانتومی
4. ساعت های کوانتومی
5. پردازشگرهای کوانتومی
6. ...
ما لزوما برای تفکر و تعقل در جهان خدا و بهره گیری از ثمرات این تفکر، ضرورت ندارد به ماهیت ذات خداوند پی ببریم...

و اما دین
دین نقش کاتالوگ جهان را دارد. یک لحظه تصور کنید بنز «های کلاس» مدل 2022 را به شما هدیه داده اند.
شما و دوستانتان در پارکینگ، «کاپوت» را بالا زده اید و می خواهید از طرز کار و ملاحظات مربوط به موتور، «گیربکس» و ... سر در بیاورید. با نگاه کردن و احیانا انگشت زدن به اتصالات، لوله ها، پوسته موتور و... (رویکرد پوزوتویستی قدیمی و همینطور بیایید جلو تا برخی مکاتب جدید)
ناگهای پیرمرد مکانیک کارکشته ای می آید خانه تان میهمانی و شما را می بیند و می گوید:
اگر «داشبورد» را باز کنید و کاتالوگ ماشین رو بردارید و یه نگاهی هم بهش بکنید بد نیستا...
متوجه داستان شدید. همان زمان که بسیاری از اندیشمندان جهان، بدون هیچ پیش آگاهی و «کورمال کورمال» در جستجوی فهم کار جهان بودند («کاپوت» را با رفقایشان بالا زده بودند)، فارابی و ابن عربی و مولوی و ملاصدرا و... کاتالوگ جهان (قرآن و معارف دارای سندیت معتبر) رو می خواندند و در فلسفه و الهیات ده ها منزل جلوتر رسیده بودند.

یک سوال دارم خدا از چیست؟ قطعا ماده و انرژی نیست درست است؟

حال یک خدای غیر مادی و غیر انرژیک چگونه در جهانی مادی انرژیک وجود دارد میتوانید به این سوال جواب دهید ؟ ممنون

در بالا توضیح دادم.

سلام جناب افشاری دغدغه مند
خدا چیست؟ اگر هر توصیفی از ذات بیاوریم در او را در تناسب با شیئیتی آوردیم حال انکه از توحید بدور است پس باید خدا را در صفات جستجو کنیم.

صبح بخیر جناب افشاری عزیز
مباحثه خوبی بود. شک ندارم من و شما بعد از این صحبت ها، خودآگاه یا ناخودآگاه، با دیروزمان متفاوت خواهیم بود. امیدوارم این تغییر در هر دوی ما مثبت و به سوی نور حقیقت باشد. کمکمان کند در مسیر زندگی، سهم بیشتری از حقیقت در کوله مان بگذاریم که نجات در حقیقت است.
در هر حال خوشحال شدم و با آرزوی بهترین ها

درود جناب افشاری دغدغه مند
الهی بودن دین دلیلی بشدت محکم دارد

الا ان الدین عند الله الاسلام

حالا چرا این دلیل محکم است؟ راستی رب العالمین یعنی چه ؟ خداوند نشسته تا من و شما باور کنیم که او رب العالمین هست یا نیست؟ یا اینکه قبل از پیدایش خلقت هنگام شروع آن و تا همین لحظه و تا ابدیت این رب العالمین بودن ساری و جاری ست. اگر خداوندِ رب العالمین افاضه دهنده ی وجود بر عالمیان است ما شناخت اوصاف رب العالمین را از همین قرآن آموختیم.

نخواستم شما را که مطمانا باوری متفاوت دارید به سمت باور خودم سوق بدهم تنها خواستم بگویم چه بر باور ما باشد یا نه این داستان تکوین عالم است که کار خلقت به دست رب العالمین پیش میرود و وقتی در همین قرآن آمده است که دین نزد پروردگار اسلام است یعنی این تکوین عالمه که دین بر مدار اسلام سر تسلیم به پیش برود

درود بیکران
سپاس از حضور سبزتان

درود جناب فاضلی نژاد عزیز
سپاس از نظر دلگرم کننده و حرکت آفرین شما
به لطف یزدان پاک، پاینده و بالنده بمانید تا همواره ناب بسرایید.

درود بر بانو خدابنده ادیب
سپاس از حضور و نظر سبزتان
در پناه خدای مهربان باشید.

درود بر بانو دهقانی ادیب
زیبانگاهید. سپاس بیکران
خدا نگهدارتان باشد.

درود بیکران
سپاس از حضور سبزتان
تاییدات شما مایه شکوفایی و بالندگی قلم بنده است.
خدا یار و یاورتان باشد و الهام بخش قلم درخشانتان

درود جناب بیدل عزیز و حق اندیش
سپاس از حضور و نظر سبزتان
خدای مهربان به اندیشه و قلمتان برکت دهد.

درود جناب اسماعیلی بزرگوار و مهراندیش
خوش آمدید و سپاس
چقدر خوشحالم به همراه عزیزانتان خواندید و برایتان دلچسب بود.
در پناه خدای مهربان به همراه عزیزانتان، شادکام و تندرست باشید.

ای کاش من هم سعادتی داشته باشم و بتوانم با عارفان خداوند آنانی که حقیقت را با چشم دلشان دیده اند دیدار کنم و تمام دغدغه های درونی ام را با او به بحث و گفت و گو بنشیم و عطش درونی ام را خاموش کند
هرچه در جهان می نگرم؛بیشتر متحیر و مبهوت می شوم درکار جهان می مانم؛
ای کاش عمرم را برای پیدا کردن حقیقت سپری کنم؛

درود بر بانو پنام اندیشمند و ژرف اندیش
خوش آمدید و سپاس بیکران برای لطفی که به بنده دارید.
خوشحالم آنچه نگاشتم بر ذهن و قلبتان، اثر نیکویی به جای گذاشته است.
پروردگار متعال، بارها و بارها در قرآن کریم به فرشته هایش اشاره می نماید. گویی بر این مخلوقات پاک سرشت که در همه کائنات به صورت هدفمند پراکنده اند می بالد. به دفعات شرط پذیرش ایمان به خود را ایمان به فرشتگان و غیب قرار داده است.
و قرآن کتابی خواندنی ست. هر بار که خوانده می شود پنجره های جدیدی می گشاید به عرصه آفرینش...
اگر می خواهید خدا با شما سخن بگوید قرآن بخوانید. آنگاه ادامه مسیر را خود خدا نشان خواهد داد...

سلام و درود مجددجناب زراعتی رضایی بزرگوار
بله کاملا موافقم؛قرآن را می خوانم اما اونگونه که باید آن را درک نمی کنم چون علم من در برابر علم آن مثل قطر در برابر دریاستــــ؛ ای کاش کسی بود که قرآن برایم با فهم و درک خودم توضیح دهدیا انقدر علم اندوزی کنم که حتی اگر پایان عمرم خم باشد بتوانم قرآن را با درک بهتر بخوانم
آمین

درود مجدد
خدا را شکر در عصر پس از علامه طباطبایی زندگی می کنیم و در زمانی که آثار او را در اختیار داریم. ایشان فیلسوف و عارف معاصر است و همزمان سرآمد در هر دو حوزه فلسفه و عرفان
او نویسنده تفسیری چند جلدی است بر قرآن کریم به نام «المیزان» که بیانی آکادمیک و امروزی دارد.
می توانید قرآن را به همراه تفسیر علامه بخوانید. توصیه می کنم عجول نباشید، آرام بروید و از مسیر لذت ببرید.

سلام جناب
حقیقتا یک سالی است که از کتاب المیزان علامه طباطبایی خبر دارم که قرآن را به همراه شاگردانش تفسیر کرده است؛
و اگر شد و خدا بخواهد آن کتاب را تهیه کنم و آیه به آیه اش بخوانم؛
ولی اتفاقاتی؛که در این مسیر می افتد انسان را از آنچه می خواهد؛دور می سازد.

درود بانو پنام حقیقت جو
یک جمله می گویم و امید دارم بر آن بسیار بیاندیشید:

شهود هدف سالک نیست اثر وضعی سلوک است.

دیگر اینکه ما با معجزه ای که در قفسه خانه هایمان داریم چه کرده ایم که با مراتب پایین تر آن مانند شهود فرشته ها بکنیم؟!

چند گزاره دیگر در مورد خدا می گویم:

پروردگار توانا، خالق جهان های بی شمار است و آنچه تلسکوپ های بشر، تاکنون گوشه ای از آن را کاویده اند فقط یکی از آن جهان هاست.
جهانی که ما کمی می شناسیم و خدا طراحی و تدبیر نموده است بنا به نظر قرآن پژوهان، تاکنون یک خلق ناگهانی (فاقد رابطه علت و معلولی) و 6 «بیگ بنگ» بزرگ را پشت سر نهاده است. هفت لایه اجرام کهکشانی و هفت لایه فضای بین آنها، به صورت حلقوی و کروی (تشبیه پیازی) پدید آمده و دامنه ای به شعاع حداقل 120 میلیارد سال نوری در کیهان گشوده شده است...
و خدایی این چنین عظیم و توانا، کتابی مفصل به نام قرآن را به ما هدیه داده است و تاکید دارد که تحریفی ندارد و معجزه اوست و نشانگر نبوغ بی نهایت او...

یک بار دیگر به قفسه کتابهایمان بنگریم...

درودی مجدد؛
حقیقتا این جمله ای که گفتید را درک نکردم؛
«شهود هدف سالک نیست اثر وضعی سلوک است»
آیا منظورتان این است که سالک هدفش این نیست که بتواند حقیقت را شهود کند بلکه در پی مراتب سلوک رخ میدهد؟!
اما این جمله خیلی زیباست
دیگر اینکه ما با معجزه ای که در قفسه خانه هایمان داریم چه کرده ایم که با مراتب پایین تر آن مانند شهود فرشته ها بکنیم

واقعا ما با قرآن که معجزه خداونداست چه کار کردیم که با شهود کنیم؛
از صبح تا الان کلی به آن اندیشیده ام...
اما با اتفاقی بودن خلق جهان(بینگ بنگ)موافق نیستم؛
آیا سخنشان درست است؟!

درود مجدد بانو پنام اندیشمند
چه خوب کردید این دو ابهام را مطرح نمودید. توضیح می دهم که برای میهمانان دیگر هم روشنگر باشد.
اینکه:
شهود هدف سالک نیست اثر وضعی سلوک است.
با یک مثال ساده، موضوع را شفاف می کنم. فرض کنید بلیط قطار گرفته اید از تهران به رشت. مقصد رشت است اما در جریان سفر، گاهی از پنجره قطار شهود هم دارید. دسته سارها که در مزرعه درو شده، زمین را می کاوند، اسبی که بر مرتع می چرد، آبشاری که از میان شیار کوه فرو می ریزد، مردی که گاوهایش را به خانه بر می گرداند و...
همه آنچه مشاهده می کنید اثر وضعی سفر است. عارضه طبیعی سفر است. هدف و مقصد سفر نیست.
نکته مهم این است که آنها هستند حتی اگر شما آنها را نبینید. همان یک ساعتی که در «کوپه» می خوابید آنها هستند و از میانشان عبور می کنید اما شما نمی بینید. آیا مهم است؟ شاید.
اما در هر حال دارید به سوی مقصد می روید. آنچه اصالت دارد مقصد است. هدف است. مسافر زیاد درگیر کم و زیاد شهود سفر نمی شود. آن شهود خودش در زمان و مکان مقدر بروز می کند.
هدف سالک، «رب» است. شناخت رب. اتصال به رب. رفاقت با رب...
در مقام تشبیه، وقتی زیاد با دوستی، رفت و آمد کردی آرام آرام خدمتکارهای خانه را هم می بینی، پایت به کتابخانه هم باز می شود، حیاط پشتی را هم می بینی، گل های باغچه را هم می بویی، به آشپزخانه هم سرک می کشی و...

اما ابهام دوم در مورد «اتفاقی بودن خلق جهان» بود. اصلا چنین حرفی نزدم.
کاری دارم و بر می گردم. اگر عمری بود به یاری خدا، امشب توضیحش را می نویسم.

درود مجدد
اما دومین ابهام در مورد «اتفاقی بودن خلق جهان» بود که مطرح کردید.
جهان اصلا اتفاقی خلق نشده است.
می دانید که نظریه «بیگ بنگ» یا «مه بانگ» به اسم «استیون هاوکینگ» تمام شده است. خلاصه این نظریه به بیان ساده و عامیانه این است که بر اثر یک انفجار بزرگ، ناگهان از هیچ، همه چیز به وجود آمده است.
نقصان اصلی نظریه هاوکینگ، شروع از هیچ است. حال اگر فرض شود قبل از بیگ بنگ، جهان شروع شده و بعد بیگ بنگ اتفاق افتاده باشد بقیه نظریه که مستندات فیزیکی قوی هم دارد لزوما اشتباه نیست.
بعضی قرآن پژوهان معتقدند جهان به دست خدا شروع شده و بعد از آن بیگ بنگی رخ نداده است و اصلا بیگ بنگ را قبول ندارند.
برخی قرآن پژوهان معتقدند جهان به دست خدا شروع شده و بعد یک بیگ بنگ رخ داده است.
گروه اندکی از قرآن پژوهان خصوصا در ربع قرن اخیر معتقدند جهان به دست خدا شروع شده اما بعد از آن، فقط یک بیگ بنگ نبوده، بلکه 6 بیگ بنگ رخ داده است.
اما تقریبا یک چیز بین همه قرآن پژوهان مشترک است. اینکه شروع جهان با خدا بوده، تصادفی نبوده و بیگ بنگ هم نبوده است.
یعنی چه و چگونه که شروع جهان با خدا بوده است؟
در ابتدا باید آن اصطلاح خلق ناگهانی که در بالای همین رشته گفت و شنود اشاره کردم اصلاح نمایم. اصطلاح دقیق تر «ایجاد ناگهانی» است. زیرا معمولا خلق به ساخت مخلوق با مصالحی که از قبل موجود است اشاره دارد.
دو کلمه در قرآن به کار رفته است و در فارسی هم بین عامه مردم با برداشتی سطحی به کار می رود:
«کن فیکون»
به بیان ساده یعنی:
خدا می گوید باش و آن موجود می شود.
اینگونه نبوده است که مقداری اتم و مولکول در جایی وجود داشته اند و بعد خدا آنها را گرد آورده و دستکاری نموده باشد تا پدیده ای را شکل دهد و شروع نماید.
البته خدا در اکثر مواقع، با دستکاری آنچه از قبل موجود است چیزی را خلق می کند و در قرآن هم بارها به این نحوه خلق اشاره شده است. اما بنا به نظر قرآن پژوهان، در قرآن و در آیات گوناگون، اختصاصا در مورد شروع جهان به نحوه «ایجاد ناگهانی» یا «کن فیکون» اشاره مستقیم و ضمنی شده است. خاطرنشان می کنم قابلیت «کن فیکون» از خصیصه های قادر مطلق است که فقط مخص خداست.
«در یک لحظه خدا خواست هسته اولیه و کوچکی از مواد ایجاد شود و چنین شد.»
از آن لحظه بود که برداشت ذهنی از وجود زمان، قوانین فیزیک، گرانش، رابطه علت و معلول، توالی منطقی رویدادها، فضا، حرکت، تبدیل، ترکیب، تجزیه و هزاران پویش و رویش در هستی آغاز شد.
اینکه آن هسته اولیه و کوچک از مواد، طی چه سیری گسترش یافت و آیا در این میان، بیگ بنگی هم اتفاق افتاده است یا نه؟ به نظر می رسد در قرآن اشارات محکمی به این موضوع شده است که امکان جستجو و مطالعه در این خصوص وجود دارد.

سلام و درودی مجددد بر جناب زراعتی رضایی دانا
از آنچه نگاشتید بسیار آموخته ام؛
در خصوص آنچه در رابطه با شهود فرمودید؛
دقیقا مطلب را گرفتم؛چقدر زیبا موضوع را توضیح دادید
حین خواندن توضیحتان یک لحظه به خودم آمدم که ای داد ما هدفمان شهود نیست هدفمان تقرب و نزدیکی به خداوند است که در این راه؛ خداوند حقیقت های دیگر را نیز به ما نشان میدهد؛
خداوند لذت رسیدن به خودش را نصیب ما بگرداند آمین🙏

اما در رابطه با خلق جهان که ابتدا فرمودید اتفاقی یک لحظه نگران شدم؛
چون وقتی پای اتفاقی بودن در میان باشد یعنی هدفی پشت خلق جهان نباشد؛
که خداروشکر با بکار بردن کلمه ی ناگهانی نگرانیم برطرف شد؛
و انچه نوشید را کاملا قبول دارم؛
ممنونم از وقت گرانبهایی که صرف آموختن ما کردید
در پناه خداوندگار

خواهش می کنم. خوشحالم مفید بوده است.

درود بر بانو عمارتی حق اندیش و خدااندیش
سپاس از حضور و نظر سبزتان
به مهر یزدان بمانید با قلمی درخشان

درود جناب نظری عزیز و والااندیش
خوش آمدید و سپاس که زیبا خواندید.
برای شعر قشنگ و نکته بین هم ممنون
خدای مهربان به اندیشه و قلمتان برکت دهد.

درود بر استاد فخوزی نیک نهاد و نیک اندیش
سپاس که آمدید.
خوشحالم برایتان جالب بوده است.
خدا یار و یاورتان باشد.

سپاس بیکران

درود بر باو یاراحمدی اندیشمند و زیبااندیش
سپاس که زیبا و پرمعنا خواندید. مایه دلگرمی است.
دعاهای زیبایتان را آمین می گویم.
در پناه خدای مهر آفرین، قلمی مهرافزا و مهرگستر داشته باشید.

درود جناب آزادبخت ارجمند
سپاس از حضور و نظر سبزتان
به مهر یزدان بمانید با قلمی درخشان

درود بر بانوی زیبااندیش
سپاس که زیبا دانستید.
خیالتان راحت باشد جهان در یک روند تاریخی به تکامل و «هارمونی» میل می کند. پایان تاریخ، زیبا و باشکوه رقم خواهد خورد. این «ولوله» ها هم که به واسطه پدیده های مختار و مجبور، به دست خدای حکیم چیدمان شده است برای آن است که مار را بیازمایند.
در پناه خدای مهربان، در آرامش و بالندگی بمانید تا سرمنزل سعادت و رستگاری

درود محمد عزیزم
سپاس از حضور و نظر سبزتان
خوشحالم که آگاهی بخش بوده است.
از صمیم قلب آرزو دارم در روز واپسین، مولای متقیان و سیدالشهدا، شفیع همه ما باشند.