..... تکه ابر .....
منم آن تکه ابر
زایشی از دریا
بی گمان بی موج
نرم و آرام خفته بود
وزش نور ، پر بود
تا شود داغی آب
که شود تبخیر
و
مه اش بالا رود
بشود تکه ای ابر
ابری کوچک
که شود دست کمک
منم آن تکه ابر
بوزد باد خنک
بزنم تکیه بر دامن او
ببرد در سفری پر ز خیال
تا ببینم از درازای افق
پر پرواز کبوتر
غنچه ای باز شده
که بهار بازش کرد
منم آن تکه ابر
که ببینم
دشت و صحرای فراخ
روبهی زیبا دم
پرش یک سنجاب
مرغکی بازیگوش
یک تمنای کلام گلبرگ
غرشی از کوه بلند
منم آن تکه ابر
که شوم یاری رس
بارش نعمت او
تا لب تشنه گل
ازبرم تازه شود
آن بنفشه بشود
چندین رنگ
شاپرک بال زند
قاصدک رقصی کند
تا زمین
جنبش سرسبزی را
به بهار مژده دهد
منم آن تکه ابر
تا زنم تاجی بلند
بر سر سرونازهای قشنگ
سایه ای برتن آن پیرزن شالیکار
منم آن تکه ابر
تا کنم سرد و خنک
بارش نور تموز
گرمی نور حیات
به نسیم دریا
منم آن تکه ابر
تا شوم سایه سرد
به علف
بر شبنم
پیرمرد غرق عرق
من روم روی سرش
تا کمی کاسته شود
خستگی از جان و تنش
منم آن تکه ابر
خانه ام اوج سما
که ندارد دیوار
و
ندارد مرزها
آخرش پشت افق
همه جا خانه من
همه کس بوسه من
نگذارم فرقی
بین یک خوشه گل
یا درخت نارون
زن و مرد فرقی نیست
رنگ پوست فرقی نیست
چه نژاد و چه زبان
همه یکسان
همه زیبا
منم آن تکه ابر
که به دستور خدا
بدهم قطره ای آب
بشوم یک لبخند
تا ببارم نعمت
منم آن تکه ابر
منم آن تکه ابر
با ویرایش نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ میشود