سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        جنون در کوچه های قلب عاشقی سرگردان بود

        شعری از

        محمد سطوت (م سطوت)

        از دفتر جنون نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۱۵ شماره ثبت ۱۱۲۵۰۱
          بازدید : ۲۲۳   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد سطوت (م سطوت)

        جنون از خاکستر سوخته ی دل عاشقی بر خاست
        و به نجوا گفت
        عشق
        تو ناله های دلم را آهنگ هزاران کرده ای؟
        قلبم را سوزانده ای با گرمایش بهاران کرده ای؟
        عشق تو  خالقی؟
        اشک هایم را به ابر دادی و
        خاک مرده را گلستان کرده ای؟
        عشق 
        تو حتی معشوق را هم کشته ای
        و  همه جا برایم حاضری
        و خدایی بودنت را برایم معنا کرده ای
         
        خدایم "عشق"
        تو از ازل
        مرا مجنون
        و جنون را
        منطق اسباب کرده ای
         
        عشق در کوچه های دل عاشقی سرگردان بود
        و در پی خانه ی معشوق در های بیگانه را می‌زد
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0