یعنی می‌شه؟!!

سلام و درود بر شما

بمانید به مهر و بسرایید

☘️☘️☘️☘️☘️☘️

درود بزرگوار
دلنوشته زیبایی است

درود بر شما بزرگوار جناب کریمی
شعر زیبایی خواندم از قلمتان
موید باشید وتندرست

چرا نشه عزیزم یقینا میشه
درود های فراوان خدمت دوست طناز و نازنین جناب کریمی عزیز
منهم با شاهزاده خانوم موافقم که اثر زیبای شما به ترانه نزدیکتره تا سپید
باز هم مشتاقم که فالم رو بگیری عزیز
موفق و سربلند باشید

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
احساس گرم شعرت
گرمای گلزار دل است
گرم می شود این دل ما
گویی چون مستان می شود

سلام و درود خدمت شما
زیبا بود و دلنشین
آثار شما که همیشه متفاوت هست اما این هم متفاوتی بین آن ها بود
واقعا احساس خوبی داشت سروده تان
سلامت و برقرار باشید همیشه

درود بر شما زیبا و خواندنی بود، ماندگار باشید

درود بر شما
میهمان صفحه شعرتان بودم. زیبا و دلنشین قلم زدید
عزیزی می فرماید:
تو چشام نگاه کن و دستتو بذار تو دستم
غمو رو سیاه کن و دستتو بذار تو دستم

درود جناب کریمی گرامی
بسیار قلمتان دلنشین و حس سادگی دوستداشتنی را داشت
موفق باشید

درود بر جناب کریمی عزیزم
شروع یک «مخ زنی» معصومانه و لطیف که نیمه کاره می ماند با «ته» بسیار باز که واقعا نمی شه فهمید به کجا ختم می شود...

سلام و احترام جناب کریمی
زیبا و با لطافت
برقرار باشید

میشه... چرا نشه؟!
فقط باید صبر کرد
اگه آدم از تورم و فقر و اینا جون سالم به در ببره و به سن پیری برسه، بازم بچگیش گل میکنه
البته این فقط در حد یه نظریه ست
هنوز کاملاً تجربه ش نکردم ولی آثارشو دارم میبینم یواش یواش، هرچی سنم میره بالاتر بهونه گیرتر میشم مث بچه ها، فقط مشکل اینجاست که اون رفیق بی کلک دیگه نیست تا نازمونو بکشه

تنهایی
دری از درهای آسمان است
عشق
پنجره ای رو به نیستی
(چهل قطره_ م. فریاد)

سلام
تندرست و شاد باشید شاعر متفکر

سلام و درودها بر نازنین استاد عزیزم
خیلی قشنگ گفتید
آره والله تورم بد جوری تورمون کرده
هرکی من و می بینه و کودکی من یادش میاد باورش نمی شه که من همونم تو روستا از دیوار راسته بالا می رفتم هیچ آلو خشکه ای قیسیی نبود که از دستم در بره
دوران خیلی با حالی بود
شادمان باشید به مهر

درود به جناب کریمی
انشاالله که بشه
برقرار باشی دوست عزیز

اولماز 😎
الکی نمیگم اولماز .. بر اساس این مفاد عهدنامه میگم .. بیا خودت بخونش

درود خدا بر جناب مغ
با اشعار دیگرتان چه از نظر زبان شعری چه محتوا چه قالب تقریبا فرق داشت .. این اثر یه جورایی مثل ترانه بود .. و بی پرده گویی درش حاکم نبود .. و خیلی محترمانه از یار تقاضای ارزش های والای انسانی می کرد
خوشمان آمد
در پناه حق