سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        آب و برق و ماه و خورشید

        شعری از

        امیر وحدتی یگانه

        از دفتر طنز نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۰۷ شماره ثبت ۱۱۰۴۵۶
          بازدید : ۳۳۶   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه

        آب و برق و ماه و خورشید
        آب و برق و گاز و تلفن هر چهار
        روز و شب در گردشند و در شمار
        گر کنی پا از گلیم خود دراز
        می شمارد با تصاعد چار چار
        چند روزی بر همین منوال رفت
        می دهندت با پیامک هوشدار
        می نبینی خواب راحت روز خوش
        چونکه می آید پیامک بیشمار
        چشمهای نازنینت ای صنم
        بعدِ هر اخطار باشد اشکبار
        دور کنتور آنچنان گیجت کند
        تا فراموشت شود لیل و نهار
        چونکه چشمت بر مبالغ اوفتد
        آب چشمانت در آید غوره وار
        کن فراموش آب و برق مفت را
        بر علیه ما مده هر دم شعار
        گر نخواهی آن دل پاکت شود
        از پیامک وین تصاعد بی قرار
        می فرستد دم بدم صورتحساب
        جان مادر مبلغ ما را بیار
        خسته گردد گر از این اخطارها
        می شوند اندر پی ما با آچار
        سر رسد مامور با آچار اگر
        این زمان است بهر ما پایان کار
        دست مامور ار رسد بر گوش تو
        یا کشد پیراهنت افسار وار
        چشم پوش از گوش و از پیراهنت
        سعی کن شلوار خود را پاسدار
        چونکه بی گوشی به مردان عار نیست
        یا که بی پیراهنی هم نیست عار
        باد یغما گر برد شلوار را
        میشوی با حکم قاضی سنگسار
        هیکل مامور را تیمار کن
        یا بده وعده برایش یک ناهار
        رفت دیگر ابر و باد از یادمان
        نیست دیگر با مه و خورشید کار
        ابر و باد وماه و خورشید و فلک
        جملگی شد زین پیامد شرمسار
        کاش تنها آب و برق و گاز بود
        زندگیمان یکسره گشته است زار
        نیست مشکل چونکه عادت میکنیم
        ای "یگانه" اندکی طاقت بیار
        طنز ما را جدی و بر دل مگیر
        خنده بر لبهای شیرینت بیار
        امیر وحدتی    یگانه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        🌹🌿🌹🌿🌹
        🌿🌹🌿🌹🌿
        تکتم حسین زاده
        سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        🌿🌹🌿🌹🌿
        🌹🌿🌹🌿🌹
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۱۲
        درود بر شما جناب وحدتی یگانه
        طنز جالبی بود
        عاملی بود هم برای خندیدن و هم برای گریستن
        پایدار باشید
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0