به نام او
نام شعر : ( تناقض فکر )
آغاز شد مشکل در میان باید جست تناقض از میان
گر کنی فکر عمیق براین رابطه ها کم شود درد عمیق براین فاصله ها
چون شود کوتاه براین فاصله ها دیده شود چهره ی خویش براین آینه ها
چون شود کارنیکو از بنده ی نیک اشتباه دیده شود رخ خویش بر چهره ی او
برننشیند سنگ بر روی سنگ نباشد دلیل از سنگینی سنگ
هر سنگ دارد جنس خاص شود عوض با محیط شکل آن
گر بگیرد صیاد ماهیان را بر شکم لعنت بر روزی که شود آب گل آلود
گرشود درست در خانه ی ما نشود خانه خراب برسرمان
گر نتوان گیری حق از دیگری پایمال نکن حق را از دیگری
نشود پایمال هیچ گاه حق خود در جهان چون نشود هیچ گاه تمام , بازی در جهان
چون دارد انرژی این جهان دو باره صلح بر می گردد بر جهان
همین طور که آمدی بر این جهان مرگ تو بود آغاز در دیگر جهان
سرنوشتی خواهی داشت در جهان که خود بودی نویسنده ی آن 2 جهان
فکر سن را مشخص می کند و سن زندگی را
زندگی حقیقت را مشخص می کند وحقیقت فکر را
گاه برای رشد کلیات نیاز است به خیلی چیزها
گاه برای بزرگ تر شدن فکر نیاز است به گذشت زمان
همیشه درس گیرند آیندگان از گذشتگان اما خیلی ها زندگی کنند در گذشته
همیشه دارد فکریک فضای خالی که شود عامل جستجو علم وپیشرفت
نشان داد تناقض معنی بدی را اما بعد از فهم آن , باز تکرار شد عمل آن
گر نشود ذات انسان عوض اما شود عوض رفتار او با الهام از محیط
همیشه بر این جهان نظم بود پایدار صاحب کل عالم نظم پروردگارست .
...