جمعه ۳۱ فروردين
برخیز بیا شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۵۹ شماره ثبت ۱۱۰۳۰۶
بازدید : ۱۶۶ | نظرات : ۱۳
|
|
هر بار که تا یک قدمی تو رسیدم
با اخم تو سوی غم عشق تو پریدم
گمراه توام فکری به حال دل من کن
برخیز بیا من فقط عشق از تو شنیدم
در هر طرفم می نگرم جزء تو نبینم
لب واکن و از عشق بگو شاه کلیدم
موی پریشان شده را شانه کشیدی
پریشانی دل را به سر شانه کشیدم
من منتظر ساعت دیدار تو هستم
با عقربه ها تا ساعت دیدار دویدم
|
|
نقدها و نظرات
|
درود سپاسگزارم لطف دارید بزرگوار | |
|
سلام و درود لطف دارید بانوی گرامی | |
|
سلام و درود بزرگوار ممنونم از راهنماییتون فکر کنم شاید این درست باشه هربار به یک قدمی تو رسیدم با اخمت به غم عشقت پریدم گمراه تو ام فکری به حال من کن برخیز بیا که عشق از تو شنیدم هر طرفم می نگرم جزء تو نبینم لب واکن از عشق بگو شاه کلیدم موی پریشان شده را شانه کشیدی پریشانی دل را به سر شانه کشیدم منتظر ساعت دیدار تو هستم با عقربه تا ساعت دیدار دویدم | |
|
سلام و درود بزرگوار ممنونم از راهنماییتون فکر کنم شاید این درست باشه هربار به یک قدمی تو رسیدم با اخمت به غم عشقت پریدم گمراه تو ام فکری به حال من کن برخیز بیا که عشق از تو شنیدم هر طرفم می نگرم جزء تو نبینم لب واکن از عشق بگو شاه کلیدم موی پریشان شده را شانه کشیدی پریشانی دل را به سر شانه کشیدم منتظر ساعت دیدار تو هستم با عقربه تا ساعت دیدار دویدم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود