سه شنبه ۱۴ تير
عاشق ترین قربانی جهل مقدس شعری از علیرضا شفیعی
از دفتر دفتر دوم نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۲۵ شماره ثبت ۱۱۰۲۸۲
بازدید : ۲۲۸ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا شفیعی
|
شاد و خندان
در فرازِ آسمان
قطره ای رقصان زِ جنس ابر بود
می وزید باد از میان قطره ها
چون که باران
در مسیرِ باد بود
قطره با آواز می خواند این نوا
قطره ام من
قطره از جنس بُلور
قطره ام من
روشنم مانند نور...
قطره ها هریک
به جایی دَر شدند
قطره یِ رقصان ولی
دَر آب شد
آبِ دریا
قطره را دَر بَر گرفت
قطره گم شد
هرچه در خود خیره شد!
چیزی ندید
.
.
.
ناگهان فریاد زد:
دریا منم !
من خودم دریا شدم
دریا منم !
این سخن با باد، پیچید در زمین
هریکی موجود
یک چیزی بگفت
اولی فرمود:
قطره کافرست !
دیگران تایید :
آری مرتد است !
آن همه موجود، از بی خِردی
قطره را
از آب بِگرفتند به زور...
تک درختی درمیانِ دِیر بود
بَر بلندای درخت
یک دار بود
.
.
.
قطره یِ رقصان ما
بَر دار شد...
پی نوشت:
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
"حافظ"
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد زارع بزرگوار از توصیف شما که از سر لطفتان است بینهایت سپاسگزارم این صفحه را نیز با دو بیت از اشعار زیبایتان مزین فرمودید که جای تشکر فراوان دارد. فریادتان رسا ، زیبا و ماندگار باد | |
|
شعرتان بی هوامراپرت کرد در شعر مولانا عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
مبین مشکلات جامعه
از خوانش آن بهره بردم
دستمریزاد