سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سه غزل

        شعری از

        امید بهنیا

        از دفتر پیش پا افتاده نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۵:۵۸ شماره ثبت ۱۱۰۲۵۲
          بازدید : ۱۹۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امید بهنیا

        پشت دیوار زنی رخت تو را پوشیده
        هوسی در دلم افتاده که او فهمیده
        انحصارت شده هر دامن چین چین گلی.
        چه کسی جز من عاشق گل عشقت چیده؟
        نشوی دختر گیلان و بباری سر ما
        باد وحشی نکند ابر دلش دزدیده
        چند سالی‌ست که از دور فقط محو توام
        چشمم از دور گل اندام تو را سنجیده
        مادرم شرح پریشانی من را  به تو گفت
        از زمانی که تو را با کس دیگر دیده
        ******
        خنثی شده بمبِ اتم از وزن قدم هات
        مردم گله دارند از این ظلم و ستم هات
        هر بار مرا با کلکی گول زدی عشق
        باید تو بمانی پس از این پای قسم هات
        عاشق که زیادست به دورت گل زیبا
        باید بکنم کمتر از این بعد رقم هات
        با طعنه نگو باعث رنجت شده دشمن
        از بس که کتک خورده دلت مانده ورم هات
        یک شهر به دنبال تو می گردد و اما
        خنثی شده بمبِ اتم از وزن قدم هات
        ******
        می نویسم باز نامه تا بخوانی از دلم
        شرح حال دل بگویم تا بدانی از دلم
        خوب من را می شناسی ، هم من و هم خانه ام
        راه را می دانی و داری نشانی از دلم
        آن زمان که قصه می گویی برای بچه ها
        قصه ای از من بگو با داستانی از دلم
        بعد رفتن گریه کردم ، غصه خوردم  آی عشق
        کی شنیدی یا که دیدی شادمانی از دلم
        کوچ کردند از وجودم خنده و شادی و ذوق
        شرح حال دل بگویم تا بدانی از دلم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۱۵
        درود
        هر سه شعر زیبا بود 👏🌺🌺
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۵۸
        درود بزرگوار
        دلنشین و زیبا بودند خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۲۸
        زیبا
        وبردل نشست
        هزاران درودتان باد
        شاعر وادیب بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سارا (س.سکوت)
        سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۳۷
        درودتان بزرگوار
        چه قدر شعرهایتان زیبا بود
        مانا باشید وموفق خندانک
        خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۲۷
        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۵۶
        سلام دوست هنرمند
        مرحبابرقلمتان
        واحساسِ نابتان
        غزل هاتان همیشه جاری بادبربسترِدفتر خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا خوش روی (شاعر بد خط)
        چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۵۸
        درود خندانک
        رقیه یاوری زاده(ازل)
        پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۲۳
        سلام و عرض ادب

        درودتان باد

        بسیار زیبا

        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5