خداوند عاشق درد علی بود
صفایش ناله ی سرد علی بود
تجلی بر دل چون کوه مولا
نشاطش خصلت مرد علی بود
مبارک بر لبم نام علی بود
شرابم متصل جام علی بود
بنازم هر دل عاشق در عالم
چو ماهی سوخته دل خام علی بود
دبیرم در ادب هرشب علی بود
مبارک بر زبان و لب علی بود
سخن گفتن بیاموختند به عاصی
دلیل بندگی بر رب علی بود
رقیب خضر فرخ پِی علی بود
کرامت بخش ملک طِی علی بود
بود دروازه ی علم رسالت
محب عاشقان رِی علی بود
مثال درس قرآنم علی بود
ذبیح قدر و قربانم علی بود
جوانان بنی هاشم سر دار
مقلد نزد ایشانم علی بود
طبیب درد ایمانم علی بود
دبیر درس احسانم علی بود
بگو با جبرئیل سجده کند سر
مراد خِیل خوبانم علی بود
دُر همتای زهرایم علی بود
مه پیدا و پنهانم علی بود
من مجنون شب قدر زنده دارم
شهید قدر و قربانم علی بود
یتیم دردانه ام مولا علی بود
ولید کعبه ام مولا علی بود
به محراب عبادت سجده در خون
شه بیگانه ام مولا علی بود
صریح جاری قرآن علی بود
انیس یوسف کنعان علی بود
هزار یعقوب نابینا غلامش
مراد جمله درویشان علی بود
کفیل جمله ی ایتام علی بود
مراد از قدر و از احیا علی بود
زوال عمر من کنج خرابه
امام شاید صیام علی بود
خدا را رمز و رازی با علی بود
چو هم سالان به بازی با علی بود
میان مردمان بازیگرانی
خدا را دلنوازی با علی بود