سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        روزگارِ من

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۳۳ شماره ثبت ۱۰۹۵۴۲
          بازدید : ۱۱۴   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        روزگارِ من
         
        من درجایی و روزگاری زندگی کردم ،
        که درست است که به روی خود نمی آورْد ،
        ولی به راستگویانِ عالَم غبطه می خورْد و،
        حتی نسبت به آنها ، در وجودش رشک بود
        شادی اش کم بود و جایش ،
        اشک بود و اشک بود و اشک بود
         
        وقتی دنیا بیدار بود ، او خواب بود
        وقتی بیدار میشد ، روی گونه های خونین جگرش ،
        آب بود و آب بود و آب بود
         
        به کربلای تشنه ی وجودش ،
        آب را بر او همه دنیائیان بسته بودند
        جای آب تنها به دستِ تشنه شان ،
        مَشک بود و مَشک بود و مَشک بود
         
        خونِ دل خوردن و،
        سکوت و لرزه ازحکومتهای زار، باب بود
        بهرِ این بود که دلش برای مرگ بیتاب بود
        همه آرزوها ، یا در قابِ رؤیا بود ،
        یا فقط قاب بود و قاب بود و قاب بود
         
        درچنین جایی و روزگاری زندگی کردم من
        مانده بودم که چه جوری ،
        گلیم ام را ، از آب بیرون بکشم ،
        تا آب از آب ، هیچ تکان نخورَد
        بالاخره عضوی ازآن روزگار بودم من
        روزگاری که تلاش و، سعی ها ،
        درکتابِ آسمان ثبت میشد ،
        ولی ، درکتابِ خشک و پُرتعصبِ تعصباتِ خشک ،
        ز روزگارش ایده ها ، یا حذف میشد ،
        یا که شطرنجی اش میکردند دیگران نبینند
        همه ی آن سعی ها ،
        در روزگارِ وانفسای من ،
        پشم بود و، خشم بود و، نهان ازچَشم بود
        ولی عجبا که همه مطیعِ زور بودند
        برای این بود که بر زبانِ عمل ،
        همیشه واژه ی مشکوکِ چَشم بود    
         
        بهمن بیدقی 1401/2/5
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۶
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی است
        موثر خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۰۲
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از لطف و محبتتون
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۳۹
        هزاران درودتان مرد
        افرین بر شما
        بهترین فسمتی از نوشته های شماست که در خیالم ثبت شد
        ⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩💐💐
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۰۳
        با سلام و عرض ارادت آقای سلیمی بزرگوار
        سپاسگزارم از لطف و محبتتون
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۸
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        استاد بزرگوار
        شاعرا
        سرودهایت شما شادی دل است
        پر معنی و زیبا و خوشگل است
        بوی خوش عطر گل است
        هزاران درود
        چون سنیل است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۰۹
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از لطف و محبتتان و سپاس از بداهه ی زیبایتان
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        جمعه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۱۳
        درود های فراوان جناب بیدقی استاد گرانقدر
        بسیار شیوا ودلنشین وپر محتوا
        قلمتان مانا
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۳۱
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از لطف و محبتتون
        سلامت باشید و شادمان
        در پناه حق
        ارسال پاسخ
        محمدکدخدایی(عرفان)
        جمعه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۲۴
        با سلام و ادب گرامی شاعر عزیز
        زیبا سروده ی خواندیم، که بر دل و سرمان نشست
        و بس محظوظ و مسرور شدیم.
        آرزویمان،آغاز یک تعامل زیبا،و استمرار حضور بارانی تان
        در کویر مطالب بنده است.
        سبز و بارانی بمانید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۳۱
        با سلام و عرض ارادت آقای کدخدایی بزرگوار
        سپاسگزارم از لطف و محبتتون
        سلامت باشید و شادمان
        در پناه حق
        ارسال پاسخ
        مجید فکری
        يکشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۰۶
        درود بر شما قلمتان مانا خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۲۲
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاس
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0