سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        قلم

        شعری از

        محسن سعیدی شیدا

        از دفتر شیداشدگان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۳۴ شماره ثبت ۱۰۹۱۹۵
          بازدید : ۱۲۸   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن سعیدی شیدا
        آخرین اشعار ناب محسن سعیدی شیدا


        قلمم بر سر کاغذ که خبر دار افتاد
        واژه ها گوش بفرمان تو دلدار افتاد
        چشمِ هر واژه به دنبال نگارِ وصفت
        همه ابیات به پیش رخت انگار افتاد
        واژه در واژه به جنگ امد و کاغذ پژمرد
        قلمم باز شکست، وای که از کار افتاد
        دل خراشیدم و گفتم قلمم یاری ده
        گذر پوست به دباغ دگر بار افتاد
        گر نویسم دل کاغذ همه خون میگرید
        یارب از اشک فراغ جوهر خودکار افتاد
        من بنازم دل شورده خود را که نداشت
        طاقت رفتن یاری که به انکار افتاد
        نیم شب بود و نوشتم همه اوصاف فراغ
        لب من از غم تو بر لب سیگار افتاد
        شمع جانسوز تمام و دل دیوانه تمام
        اشک چشمم که تمام از غم دیدار افتاد
        از قلم دور شدم تا که نرنجد کاغذ
        غصه های دل افسرده به اقرار افتاد
        عکس زیبای تو را در دل خود جا کردم
        ناگهان چشم من از دور به رخسار افتاد
        دست و پا گم شده اندام بلریزد همی
        گفتمش جان چه كني قلب به تکرار افتاد
        خنده زد بر لب و گفت طاقت دیدن داری
        طاقتی نیست مرا ، قلب به اصرار افتاد
        امد و بوسه بزد بر لب گفت یارم باش
        یار دیرینه چرا کار به پیکار افتاد
        بر سر رفتن او روح من از جانم رفت
        همچو افتاب غروب از سر دیوار افتاد
        غم هجران چه خوری یار برفت از پیشت
        این چنین بود که شیدا به اشعار افتاد
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۵۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        موفق باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0