سه شنبه ۴ ارديبهشت
شهر عشق شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۱ شماره ثبت ۱۰۳۹۸۲
بازدید : ۱۸۰ | نظرات : ۸
|
|
شهر عشق کبوتر های بی جان را بغل کرد
زخمی ترین شهری که انسان را بغل کرد
شهری که دائم تابه ای بر قوغ ماتم بود
این تابه ماهی های بریان را بغل کرد
این باغ بی صاحب بهاری را نمی دید
این باغ فصل های زمستان را بغل کرد
حالا میان دستانش دست تنهایی ست
دستانی که عهد و پیمان را بغل کرد
حالا تو شهر را بغل کن سخت مجبور است
زخمی ترین شهری که انسان را بغل کرد
|
نقدها و نظرات
|
سلام لطف داری بزرگوار من کوچیک شماهستم تشکر از این همه محبتی که دارید | |
|
سلام دوست عزیز ممنونم از توجهت قوغ که همون آتش میشه و آتشی افروخته تر که فکر کنم بیشتر تو فارسی دری استفاده میشه سپاس | |
|
سلام و درود بزرگوار تشکراز این همه مهرتان زنده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی است
جسارتا موزون بنظر نمی رسد
مثلا مصرع دوم