سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        حق و حقوق

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰ ۰۶:۱۶ شماره ثبت ۱۰۳۹۱۲
          بازدید : ۱۲۷   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        حق و حقوق
         
        در توقفِ ممتدی ، درآن خیابانِ تنگ ،
        داشت همه جا را دود می گرفت
        داشت همه جا را ،
        صدای سرسام آورِ بوق می گرفت
        خفقان آور شده بود آنهمه سرسام
        داشت همه جا را ،
        ورقلمبیده نگاه ‌های جوق می گرفت
        باید کسی می آمد آن گره را می گشود
        ورنه آسمانِ روز را ،
        ستاره های شبانه ی همچون منجوق میگرفت
        باید بالن بزنند رگهای گرفته این شهر را
        باید بجای دزدی ، این شهر را نبوغ میگرفت
         
        قلبِ شهر، داشت هوار میزد
        ازاین رگهای گرفته ی خون
        کارمند را ، جیره خورَش کرده بودند
        یک ماه بی صبرانه
        با پولی که تمام شده بود
        باید صبر میکرد
        تا باز با صد عشوه و ناز،
        حقوق می ‌گرفت
         
        فریاد ، جز برمظلوم مجاز نیست
        کلافه و عاصی ، همه داد میزدند
        گیر و گورِ خیابان ، یکطرف
        90 درصدِ حقوق را هم ،
        صاحبخانه به زور میگرفت
        حالا با ۱۰ درصدِ باقیِ حقوق و،
        یک ماه مانده تا آخرِ بُرج چه باید بکند ؟
        از شیر که کره اش را گرفته بودند
        لابد با باقی اش باید چند بطر دوغ می ‌گرفت
         
        چرا باید انسان را ،
        چنان در آمپاس قرارش دهند که بجای رهایی ،
        برای خود یک طوق میگرفت ؟
         
        تشکیل خانواده آیا مجبورش میکرد ؟
        ازدواج را که میگویند اهمّ واجبات است
        " این " که ، " او" را گرفت
        لابد باید مکافات های بعد از او را هم ،
        همچو یوغ می گرفت
         
        یکباره شبِ دیروقت که شد ،
        گیر و گورِ خیابان هم یکباره واشد
        برای حساب و کتاب پس دادن ،
        باید مرد آماده میشد
        او به چه گناهی باید مجازات میشد ؟
        یکباره با  ورودش ،
        خانه تبدیل به جهنم شد
        او دید که ازغذای سوخته ،
        خانه را داشت دود می گرفت
         
        حرفهای عاشقانه که رد و بدل نشد
        داشت همه جای خانه را ،
        صدای سرسام آورِ همچو بوق میگرفت
        ترکه ی اخمهای خانم ،
        همچون ترکه ی مکتبدارانِ وحشیِ قدیمی بود
        او داشت از او،
        ۱۰ درصد باقیمانده ی حقوق را می گرفت
        البته خانم هم تقصیری نداشت
        مرد هم تقصیری نداشت
        که تقصیر داشت ، خدا عالِم است
        خانم ، طلبکارانه دستش را دراز کرد و،
        گفت : حقوق
        مرد ، بدهکارانه دستش را دزدید و،
        گفت : کدام حقوق ؟
        مگرنه اینکه " آقای ادعا " یکریز میگفت :
        باید این انسان ، از این دنیا ،
        بطورِعادلانه حقوق می ‌گرفت ؟
         
        بهمن بیدقی 1400/7/6
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۸:۴۵
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۳۷
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاس هایی بیکرانه
        سلامت باشید و خوش
        درپناه آن بهترین
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۹:۳۵
        در ود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی استاد وادیب فاضل وگرانقدر
        بسیار زیبا ودلنشین و قابل تامل
        قلمتان ماندگار
        مسرور ومستدام
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷👌
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۳۷
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاس هایی بیکرانه
        سلامت باشید و خوش
        درپناه آن بهترین
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۱۱
        ثنا و تحیت استاد بیدقی بزرگوار
        صبیح و فصیح سرودید
        در پناه یزدان
        خندانک خندانک
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۳۸
        با سلام و عرض ارادت آقای مرادی بزرگوار
        سپاس هایی بیکرانه
        سلامت باشید و خوش
        درپناه آن بهترین
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۱۶
        سلام .....آفرین بر شما ،🌺🌺🌺🌺
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۵۳
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0