جمعه ۱۰ فروردين
شب ناله هایم آسمان را میبرد با خود شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۰۶ شماره ثبت ۱۰۳۴۸۶
بازدید : ۱۵۹ | نظرات : ۱۸
|
|
شبنالههایم آسمان را میبرد با خود
گنجشکهای بیزبان را می برد با خود
شبنالههایم خشمِ توفان در بغل دارد
آرامشِ این خاکدان را میبرد با خود
در روزگاریکه قفس رؤیای پرواز است
خشمِ خدا آتشفشان را میبرد با خود
در سرزمینیکه خدایش قاهرِ محض است
شیطان شعورِ مؤمنان را میبرد با خود
ما کدخدای بیغرور و مُردهای داریم
از خوانِ مردم بوی نان را میبرد با خود
هر روز از سیمای خاکآلود این کشور
لبخندهای مهربان را میبرد با خود
ای وای بر حالِ پرنده که نمیداند
شب، نالههایم آسمان را میبردبا خود
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بزرگوار سپاسگزارم استاد | |
|
سلام و درود استاد عزیز نه زیاد ولی انشالله باکمک شما بهتر شم | |
|
سلام و درودها بزرگوار کوچیک شما هستم | |
|
سلام و درود بزرگوار سپاسگزارم | |
|
سلام و درود تشکر از توجهتان سپاسگزارم دوست عزیز | |
|
سلام و درود سپاس لطف دارید تشکر | |
|
سلام و درود استاد عزیز ممنونم | |
|
سلام و درود دوست عزیزم مثل همیشه لطف دارید یاشیاسان کی شی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد