سه شنبه ۴ ارديبهشت
خطر شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۱۷ شماره ثبت ۱۰۳۱۸۴
بازدید : ۱۸۲ | نظرات : ۱۵
|
|
رها کن مبادا که خطر داشته باشد
نکند از تو تمنای دگر داشته باشد
دل من مثل پلنگ است تو آهوی دلاور
آمد و رفت تو این سمت ضرر داشته باشد
وضع من سخت و خیم است شبیهِ زن پیری
که تمنای (دو تا) دوست پسر داشته باشد
مثلِ یکقایقِ بیپاروی توفان زده استم
مثلِ چشمی که از آن سیل گذر داشته باشد
گریه گفتم غم ام از حوصله و صبر گذشته
کاشکه حوصله و (گریه) اثر داشته باشد
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درودها استاد عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بزرگوار شما انشالله جوونید سپاس از حضورتان | |
|
سلام و درودها استاد عزیز لطف دارید سپاسگزارم | |
|
سلام و درودها استاد عزیز سپاسگزارم لطف دارید | |
|
سلام و درود استاد سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود