دنیای نامرد

درود بزرگوار
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود

درود بیکران
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی

بداهه ای ناقابل تقدیم شعرزیبای شما استادگرامی
تودانی شعرهایت برچه ماند
بسان عنبروچون مشک سارا
درودی داریداز سوی تو باقر
سرودی برایمان غزلهای زیبا

درود بر شما
به نظر بیشتر چهارپاره هست تا غزل که یک بیت در بند دوم و یک بیت در بند چهارم جا مانده
موفق باشید

درود جناب خوش بین
شعرتان را خواندم و از آنجایی که گزینه نقدتان فعال است اما هنوز اساتید نظری نداده اند جسارتا نظر نقد گونه ام را خدمتتان عرض کنم امیدوارم ببخشید
شعر شما نشان می دهد که شما ذاتا شاعر هستید و وزن شعر هم گویای درک شما از شاعریست.
اما شعر شما غیر از مبهم بودن قالب شعر که مثلا غزل است یا چهار پاره و ایراد در قافیه ها مطلب و مفهوم را نمی رساند
پیداست که شاعر از اوضاع ناراحت است همین
بیشتر از این شاخه به آن شاخه است واین سر در گمی خواننده را نیز سردرگم‌می کند.
به نظرم قویترین قسمت شعرتان که می تواند الگویی باشد برای خودتان بیت اول و بیت همراه با طنز و در عین حال تلخ دوم است

دلخسته ام دلخسته تر از گوسفندی که
در زیر تیغ است و جهان دیگر به پشمش نیست
👏👏👏⚘

قلمتان سبز دوست وشاعر گرامی

سلام و درود بزرگوار چون چند بیت و میدونستم منتشر
نمیشه حذف کردم به همین دلیل مفعوم و سخت میرسونه
در کل در شعر محتوا از این قرار است
که دنیای ما دنیای نامردیست و به یکدیگر ظلم میکنیم
حتی خودم نا مردم که خواستم نشوم در حریان زولیخا فرار میکنم ولی در باز نمیشه نا چار همرنگ جامعه می شوم
سپاس از توجهتان