نی نامه

نی نامه

َبزن بر سین
که نون آب است
آب هم بسته بر دجله و فرات است
بسته های معیشت نیز
بسته بر هسته های انرژی+های سراب است
دل من نی، نوای شراب است
رقص موکد ریشه+های خدا هست
گیرم که خاک نیست
هوا که هست!
من گلی هوازیم
موازی عشق
با لب یار تشنه، مساوی ام
‌گل نی+نوایم
نوای معلق می
که هی
می زندم نهیب
که کی!؟
بر می+خیزی از این خواب
راه آب ساز می+کنی
بی روی+آی نرفته حجاز
ای نوشیده می
به آب لب یار
انگار کسی پایین این سراب مرده است..!
نزن بر سین
که نون آب است
خود+آی این دیار خواب است
کدخدا نیز خود نقش بر آب است...
برخیز
در ریز
جام دیگری
که به حتم در آن خدا هست!
سر+زیر
سر ریز
سرزیز توام لب+ریز
ای همیشه تشنه ی آب
برخیز
تب+ریز
لب بر لب کارون نِه
ای نی، نوای ناب خدا...