« كتاب هدايت »
قرآن ماكتاب هدايتس نگاه كن ، همرهش برو
اين عهد و شرط پيش من اين جا بُوَد گرو1
بر عهد و شرط خود ، نظرت باشد و برو
تا عهد و شرط خود به در آيد از اين گرو
دشت فراخ2 و ملك جهان را بدادمت
خرمن طلب كن و اندر رهـش برو
آب و هوا و انجم3 و ماه مرا نظاره كن
آيند و مي روند و بيارند ماه نو
كار زمين و فطرت خورشيد را ببين
رزق تو پرورد و تو از آنها كني درو
سود و زيان و بهره ي اين روزات چه بود
روزي ضرر كني و برسد سود ماه نو
قرآن بدادمـت ، كه به باطن عمل كني
اين بحث ظاهرت ، نـشود ضامن و گرو
اين سال و ماه و گردش اين روز و شب ببين
نظمي سپردمش ، به همين نظم هست گرو
فكري بدادمت ، كه تفكر كني به خود
فكرت هميشه رفته ، بخورد چلو پُلو
هستـي بدادمـت ، به ره غيـر ما مـرو
در طول عمر خود ، به همين عهد من برو
هستي به مُلك ماست، نه در ملك اين جهان
تا آنكه خرمنـي دهمـت موقع درو
روز بهار و روز زمستان يكي بود
در اين خزان شود و در آن هست رزق تو
افكار ما كه نيست ، چو افكار خلق ما
افكار خلق گيرد ، از كار ما گرو
هـر چيـز احتياج بشـر بود در زمين
اول نهاد تجربه آرَد به روز نو
گر خواهشت به مملكت و ملك هستي است
در اين جهان به مملكت هست خود برو
نتوان كه اعتراض به خلاق خود نمود
زين بيشتر به خرمن عمرت زند اَلو4
آخر حسن ، تو معني قرآن نمونه كن
معناي آن ز جمله كُتبها برد گرو
٭٭٭
1- قيد- مقيد – گروگان 2- گسترده – پهناور 3- ستارگان 4- شعله آتش
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
سپاس از اشتراک خوبیها